جهانی شدن و موسیقی ایران زمین

 

 

Globalization  یا  Globalisation  واژه ای غربی است که به فارسی، جهانی شدن ترجمه شده است و برخی آن را جهانی سازی ترجمه کرده اند.

موسیقی نو: بابک داریوش*؛ برخی از نظریه پردازان شروع «جهانی شدن» را مرتبط با امپراطوری های باستانی ایران و روم می پندارند، اما غالبا این پدیده را مترادف با دوره صنعتی شدن جهان می دانند بر این مبنا، جهانی شدن دارای وجوه اقتصادی، فرهنگی-اجتماعی و سیاسی است که به تغییرات فرهنگی، تاکید بر فردگرایی و مصرف گرایی، تغییرات در الگوهای زیبایی شناسی و تغییر در روش ها و فنون و همچنین انتقال اطلاعات منجر شده است. وجه اقتصادی جهانی شدن متوجه همگرایی محصولات و بازارهای بین المللی است. وجه سیاسی آن معطوف به از بین رفتن مرزهای سیاسی و وجه اقتصادی آن به گرایش به فرهنگ جهانی، تغییر سبک زندگی و توجه به فردیت می پردازد که در این نوشتار تاکید بر آثار فرهنگی این پدیده است.

 

تاثیرات فرهنگی جهانی شدن

منتقدان، تاثیرات فرهنگی این پدیده زیر را اینگونه برمی شمارند: پدید آمدن فرهنگ توده ای؛ نابودی فرهنگ ها و هویت های بومی؛ بحران هویت؛ مصرف گرایی؛ یکسان شدن زبان، ارزش ها، تمایلات و شیوه گذران اوقات فراغت. و طرفداران، آثار مثبت فرهنگی جهانی شدن را اینگونه مطرح می کنند: پدید آمدن نظام های معنایی و هویت بخش مشابه؛ ایجاد هویت های جدید در ترکیب با هویت های بومی؛ تقویت و یکپارچگی هویت ها، تنوع هویت ها (برکولاژ)؛ ایجاد فردیت جدید درون یک ساختارالکترونیکى مجازى؛ تغییر نگرش نسبت به خود و ایجاد فضای متفاوت؛ تشکیل شبکه های اجتماعی و هویت ساز جدید؛ خلق ارزش های جدید و فضای اجتماعی خاص.

 

شروع پدیده جهانی شدن در ایران

این پدیده تقریبا در نیمه دوم عهد ناصری و به طور همزمان به واسطه تکنولوژی جدید و تفکرات مدرن غربی وارد ایران شده است. در این دوره شاهد تغییرات عظیم فرهنگی در ایران هستیم و شاید بتوان گفت در این دوره ی زمانی است که فرهنگ ایران دچار بزرگترین تحول شده و تا کنون هم ادامه داشته و با انقلاب انتقال اطلاعات هم تشدید یافته است. به باور بنده چنانچه بخواهیم دوره های زمانی اصلی تحولات فرهنگی تاریخ ایران را برشماریم می توانیم به ۱-ورود و رسمیت مذهب زرتشتی در دوره مهرپرستی در دوره هخامنشی۲-ورود دین اسلام به ایران زرتشتی ۳-ورود تکنولوژی و مفاهیم مدرن در دوران معاصر (اواخر قاجار و ابتدای پهلوی) ۴-ورود مفاهیم پسامدرنیسم با تحول در تکنولوژی ارتباطات و رسانه، اشاره کنیم.

 

جهانی شدن و موسیقی

در ادامه به تاثیر این پدیده بر موسیقی ایران می پردازم. چنانچه منتقدان جهانی شدن مطرح کرده اند، جهانی شدن به پدید آمدن فرهنگ های توده ای می انجامد و فرهنگ و ارزش های فرهنگی را یکسان می کند. این پدیده با کالایی شدن آثار فرهنگی و تولید انبوه، بر مصرف گرایی تاکید دارد و نوستالژی کمرنگ می شود و این یعنی اختلال در هویت های محلی و بومی.

از سویی مفاهیم پسامدرن بر فردگرایی تاکید بیش از حد دارد و سبب شده تا موسیقی به نحوی باشد که هر فردی اراده تولید اثر(کالا) فرهنگی را داشته باشد، این امر برایش میسر باشد. حتی برای تولید کالای موسیقایی نیاز به ساز نیست و تجربه و دانشی هم نیاز نیست و افراد می توانند با یک تلفن همراه هوشمند کالای موسیقایی تولید و عرضه کنند. یعنی هر فردی در سبک زندگی فردی اش می تواند طرفدار یا تولید کننده نوعی از موسیقی باشد که تا پیش از این وجود نداشته است. همانگونه که برای ساخت آهنگ نیاز به ساز نیست، برای آواز خواندن هم نیازی به صدای خوش و رسا نیست؛ چیزی که از قدیم شرط لازم ورود به عرصه خوانندگی بوده.

به لطف تکنولوژی های صوتی افراد می توانند در یک گام و با صدای ناهنجار و خارج از نوت بخوانند و تکنسین نرم افزار صدایشان را اصلاح کند، یا حتی شما بخوانید و صدای فرد دیگری به گوش رسد!

این موضوع با آنکه صدای قشر نخبه فرهنگی را درآورده ولی با استقبال توده و عامه مردم مواجه شده است. اینجا همان نقطه ای است که موافقان و طرفداران جهانی شدن باور دارند. این، برای توده، یک مزیت است که فردی که سازنواختن نمی داند و یا صدای خوش و برجسته ای ندارد بتوانند وارد عرصه موسیقی شود، به شهرت برسد و به هویت جدید دست یابد. یا در فضای مجازی به هویت و فردیت جدیدی برسد ولی از مزیت های دنیای واقعی بهره ببرد. پس لازم نیست مثل گذشته سالها ردیف موسیقی یا آوازی یا نت خوانی و غیره را آموخت.

التقاط فرهنگی به علاوه تکنولوژی صدا، زمینه ای را فراهم کرده که هر فردی یا گروهی این امکان را داشته باشد که موسیقی تلفیقی ارائه کند و آن را محصول فرهنگی متفاوت بنامد و خودش را مُبدع!

شبکه های مجازی هم این امکان را می دهند تا برای هر نوعی از موسیقی طرفدارانی بیابید حتی اگر به جای شعر ، فحاشی ریتمیک کنید. یا حتی می توانید با تقطیع و ایجاد ریتم زمینه، صحبت های یک فرد را به موسیقی تبدیل کنید.

اما سوال اینجاست که آیا این پدیده مزیتی برای موسیقی فاخر ایرانی داشته یا خیر؟ پاسخ مثبت است و باید گفت امکان انتشار سریع و در اندازه جهانی، مزیتی بزرگ است که روزبه روز بیشتر می شود ولی از سوی دیگر باید گفت ضرر این پدیده برای موسیقی فاخر ایرانی، بسیار بیشتر از سود آن بوده.

روزی روشنفکران دوره ناصری می گفتند زبان فارسی توان ورود به دنیای مدرن غرب را ندارد و باید رسم الخط ایرانی تغییر کند (همان اتفاقی که برای ترکیه افتاد). امروزه هم بسیاری بر این باورند که موسیقی سنتی ایرانی توان جهانی شدن را ندارد. آری اگر جهانی شدن، رعایت معیارها و سلایق توده باشد قطعا این حرف درست است ولی مساله اینجاست که باید توجه کرد موسیقی فاخر ایرانی مختص قشر اقلیت(نخبه) فرهنگی و اجتماعی است و جایگاهی همانند موسیقی کلاسیک در غرب دارد.

متاسفانه در ایران چون برخی از افراد، استعداد ذاتی یا تحمل رنج و صبر آموختن موسیقی فاخر را ندارند براحتی بر موج جهانی سوار شده اند و به شهرت رسیده اند و بدبختانه ذائقه و سلیقه موسیقایی جامعه را سخیف تر کرده اند و بزرگان موسیقی را به حاشیه رانده اند. متاسفانه رقابت بی رحمانه هم یکی دیگر از عایدات جهانی شدن است که گریبان بزرگان موسیقی ایران زمین را گرفته.

 

متن انگلیسی این مقاله را اینجا بخوانید.

/

*بابک داریوش

  • دکتری معماری منظر از دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه ژنو سوئیس
  • عضو هیات علمی و رئیس مرکز تحقیقات معماری شیخ بهایی
  • رئیس کنفرانس ملی معماری، موسیقی و ادبیات، ۱۳۹۳، دانشگاه تهران
  • نظریه پرداز حوزه های علم و مطالعات محیطی
  • آشنا با ردیف های آواز ایرانی

 

/