خطر بی هویتی فرهنگی و دینی در سایه بی توجهی به ساسی ها

 

 

 

موسیقی نو؛ میثم امیراصلانی: ما از ابتذال آن ها می گوییم، آن ها اما این روزها نامشان و کلیپ هایشان در شبکه های اجتماعی و مخصوصا یوتیوپ ترند است. ما هر چه بیشتر حرصمان دربیاید و فحششان دهیم، آن ها نامشان بیشتر تکرار می شود و ویدئوهایشان بیشتر بازدید می خورد و بیشتر دیده می شوند. هر چه بیشتر دیده شوند، پول بیشتری گیرشان می آید. پس این چرخه درواقع معیوب، سال ها تکرار می شود و ما جماعت ناآگاه، با اراده خودمان، این گونه آدم ها را به شهرت بیشتر و بیشتر و در نهایت پول بیشتر می رسانیم. پس چه کنیم؟ دست روی دست بگذاریم تا مثلا ساسی مانکن بی مایه بیاید و هویت و شخصیت و همه چیز نوجوان و جوان ما را بگیرد؟ در این شرایط که مسئولین ذیربط، هیچ خوراک اصولی و برنامه ریزی شده ای برای فرزندان این سرزمین ندارند و آموزش و پرورش ما فقط آموزش می دهد و پرورشی در کار نیست، خانواده است که باید مراقب باشد. در بیرون از خانه ممکن است هزاران مخاطره باشد. باران و برف و طوفان و سیل و … در راه است. این سقف خانه و در و پیکرش است که باید محکم باشد. هر وقت هوا پس شد فرزندت را به درون بخوانی و او هم ترجیحش پناه گرفتن در این فضای امن باشد. اما با این شرایط بد اقتصادی و بی وقتی اولیاء و بی حوصلگی نسل های دهه ۵۰ و ۶۰ که فرزندانشان اکنون نوجوانی و اوایل جوانی را می گذرانند، شاید خانه ها هم سقف و دیوارش چندان محکم نباشد.

به راستی ما چه کرده ایم و چه خوراک خوشمزه و جذابی برای نسل های جدیدتر پخته ایم که انتظار داریم او به دنبال خوراک جذاب دیگران نباشد؟ نوجوان ما در ابتدا مسحور ریتم، شعر جذاب، رقص و رنگ های فریبنده این کلیپ ها می شود. آیا چیزی برای رقابت داریم یا در این مورد هم با تحکم می گوییم بد است و تو سمت آن نرو؟

فرصت اینترنت و شبکه های اجتماعی فرصت مغتنمی بود که ما استفاده نکردیم. دیگران اما خوب استفاده کردند. دیگرانی که به دنبال تخریب همه چیز در اینجا هستند. دیگرانی که سالیانه میلیاردها دلار هزینه می کنند که نوجوان و جوان ما آن چیزی نباشد که ما می خواهیم.

به دنبال ازدیاد جمعیت هستیم؟ چه جمعیتی؟ جمعیتی که هیچ چیز از هویت دینی، هویت فرهنگی، تمامیت ارضی، حکومت مستقل و غیروابسته، کانون گرم خانواده و … نمی داند و اگر بداند برایش اصلا مهم نیست که باشد یا نباشد. ما خیلی وقت است که با نسل هایی طرف هستیم که با تبلیغات رسانه ها و بنگاه های جهانی، دنیا را یک دهکده می دانند. طراحان نظریه «دهکده جهانی» درواقع به دنبال از بین بردن همه آن چیزی هستند که هر کشور به عنوان شاخصه هویتی دارد. چند نفر از مدیران فرهنگی کشور درباره دهکده جهانی و تاثیر این نظریه در چند دهه اخیر بر روی کشورهایی شبیه به ما مطلب خوانده اند؟ شاید هم یک چیزهایی به گوششان خورده و حتی فکر می کنند به به چه چیز خوبی است!

همین الان هم دیر است. خیلی دیر است. فقط با نسخه دین و مذهب با شکل سنتی خود نمی توانیم این نسل ها را جذب کنیم. چقدر باید داد زد، تا کی باید فریاد کشید که با این فرمان، راهی به جایی جز دره نابودی نسل ها نخواهیم برد. با چوب و تنبیه هم که اصلا نمی توانیم موفق شویم.

امثال ساسی مانکن شغلشان همین است. پول می گیرند که مبتذل باشند. پول می گیرند تا خراب کنند. پول می گیرند هنر و موسیقی را در پایین ترین حدش معرفی کنند. آن ها مامور هستند تا ویران کنند. مامور هستند تا کانون گرم خانواده را بی ارزش جلوه دهند، مامور هستند تا برخی مسائل را که به عنوان آسیب دوران نوجوانی و جوانی مطرح هستند عادی سازی کنند.

اما ما چه کرده ایم؟ به جرات می توان گفت؛ هیچ !!

/