خاطره ای از کودکی استاد شجریان

موسیقی نو: محمدرضا شجریان: من یک سنتور مشقی خیلی بدی داشتم و تصمیم گرفتم یک سنتور خوب بسازم، چون کمی نجاری می دانستم. بعد از تکمیل ابزار و وسایل نجاری، به دنبال چوب توت خشک قدیمی همه کاروانسرا ها و چوب فروشی مشهد را زیرو رو کردم تا سرانجام یک باریر چوب فروشی گفت یک الوار پهن توت از بیست سال پیش در قسمت عقب انبار زیر چوب ها سراغ دارم. به او گفتم اگر آن را پیدا کند انعام خوبی از من خواهد گرفت.

 

جستجو برای یافتن ابزار

به اتفاق یکی دو ساعت چوب ها را زیرو رو کردیم و بالاخره آن را یافتیم. واقعا کهنه بود و ۵ تومان به او انعام دادم. الوار را بغل کردم و به یک چوب بری رفتم و مطابق اندازه ها بریدم. حالا باید فکری به حال گوشی ها می کردم، چون در آن روزگار در مشهد کسی گوشی سنتور نمی فروخت لاجرم مجبور شدم صد عدد میخ نمره شش بخرم و آنها را به سوهان دستی درست کنم. مشکل تنها ساییدن آن ها با سوهان نبود بلکه باید یکنواخت ساییده می شدند. خدا می داند چه ها کشیدم. دوازده خرک هم برای آن ساختم.

تجربه دلنشین ساختن سنتور

با این که در مورد پل گذاری سنتور تجربه نداشتم، اما صدای دلنشینی داشت و من شیفتگی خاصی به آن پیدا کردم. بعد ها تصمیم گرفتم برای اینکه صداها یکدست و موزون تر بشوند پل گذاری آن را عوض کنم. دو بار صفحه زیر را بر داشتم و پل ها را تغییر شکل دادم و جابجا کردم. بار سوم برای خشک شدن چسپ ها آن را در کنار دیوار پشت بخاری قرار دادم، بچه ها به خاطر گرمای بیشتر شعله بخاری را زیاد کرده بودند. در نتیجه صفحه ی روی آن شکاف عمیقی بر داشت متاسفانه قابل استفاده نبود!! اما ذره ایی از اراده من برای ساختن سنتور های دیگر کاسته نشد. به خصوص علاقه مند بودم در پل گذاری سنتور برای ایجاد صدای خوش تر و موزون تر تحقیقات بیشتری انجام دهم و به نتایج مطلوب تری دست یابم. و خوشبختانه به نتایج قابل توجهی هم رسیده ام و در نظر دارم در آینده تجربیات خود را در کار پل گذاری های گوناگون که روی سنتور های مختلف انجام داده ام، به صورت کتاب یا جزوه منتشر کنم.