آشنایی با ساز بادی – برنجی هورن یا کُر / شاخ سازها

موسیقی نو: ساز بادی برنجی هورن یا کُر (به فرانسوی: cor) یا هورن ( به انگلیسی: horn) یا فرنچ هورن  (به انگلیسی: French horn)  نام‌های سازی است از خانواده سازهای بادی برنجی، که به آن شاخ هم می گویند.

هورن یکی از خانواده آلات موسیقی است که از یک لوله ساخته شده است ، معمولاً از فلز ساخته شده و اغلب به طرق مختلف خم می شود ، با یک انتهای باریک که نوازنده در آن ضربه می زند و یک انتهای وسیع که از آن صدا بیرون می آید.  در شاخ ها ، برخلاف سایر سازهای برنجی مانند شیپور، عرض به تدریج در بیشتر طول آن افزایش می یابد – یعنی بیشتر مخروطی است تا استوانه ای. در زمینه های موسیقی جاز و موسیقی عامیانه ، این کلمه ممکن است برای اشاره به هر ساز بادی به طور آزاد استفاده شود، و قسمتی از سازهای برنجی یا بادی چوبی یا مخلوطی از این دو را در این زمینه ها قسمت بوق می نامند.

این ساز برنجی با ارتعاش لب نوازنده ، با ارتعاش سمپاتیک هوا در یک رزوناتور لوله ای صدا تولید می کند. سازهای برنجی نیز لابروزون یا لابروفون نامیده می شوند ، از عناصر لاتین و یونانی به معنی “لب” و “صدا”.

عوامل متعددی در تولید آهنگ های مختلف بر روی یک ساز برنجی دخیل هستند. اسلاید ، سوپاپ ، کلاهبردار (گرچه امروزه به ندرت استفاده می شود) یا کلیدها برای تغییر طول ارتعاشی لوله ها استفاده می شود ، بنابراین سری هارمونیک موجود را تغییر می دهد، در حالی که نوار پخش کننده ، کشش لب و جریان هوا به انتخاب هارمونیک خاصی که از آن تولید می شود کمک می کند.

نظر اکثر دانشمندان (رجوع کنید به ارگانولوژی) این است که اصطلاح “ساز برنجی” باید از طریق نحوه تولید صدا ، مانند بالا ، و نه اینکه آیا این ساز در واقع از برنج ساخته شده است ، تعریف شود. بنابراین می توان آلات برنجی ساخته شده از چوب مانند الفورن ، کورنت ، مار و دیدگریدو را یافت ، در حالی که برخی از سازهای بادی چوبی از جنس برنج هستند ، مانند ساکسیفون.

ویژگی های ساز هورن

  • این ساز از لوله‌ای نسبتاً طولانی درست می‌شود که برای سادگی دست گرفتن و نواختن آن را به صورت مارپیچ خم می‌کنند.
  • کلیدهائی برای کوتاه و بلند کردن طول لوله نیز روی آن نصب شده‌است. زیری و بمی نت‌ها در این ساز توسط فشار هوایی که وارد دهانه شده و کلیدها که به دریچه‌ها و لوله‌ها متصل هستند، ایجاد می‌شود. همچنین این زیری و بمی نت‌ها را می‌توان با قرار دادن دست بر روی بخش زنگ مانند ساز تنظیم کرد.
  • قطر لوله این ساز مانند کورنت یا ساکسوفون به‌تدریج گشاد می‌شود، یعنی لوله آن در نزدیک دهنی باریک است و به طرف انتهای ساز گشادتر می‌شود.
  • از دسته سازهای انتقالی محسوب می‌شود.
  • رایج‌ترین نوع هورن ” هورن ” فا است که یک پنجم درست (۳/۵پرده) بم تر از نت نوشته شده صدا می‌دهد.
  • نت این ساز را با کلید فا خط چهارم (اصوات منطقه بم این ساز) و کلید سل (اصوات منطقه زیر این ساز) می‌نویسند.

تاریخچه

همانطور که از نامش مشخص است ، مردم در ابتدا از شاخ واقعی حیوانات استفاده می کردند. قبل از شروع به شبیه سازی آنها از فلز یا مواد دیگر. این کاربرد اصلی در شوفار (عبری:) ، شاخ قوچ ، که نقش مهمی در مناسک مذهبی یهود دارد ، باقی می ماند. جنس سازهای شاخ حیوانات که شوفار به آنها تعلق دارد در زبان عبری קרן (کرن) ، در اکدی گارنو qarnu و در یونانی کراس κέρας (keras) نامیده می شود.

olifant یا oliphant (مخفف کلمه فرانسوی cor d’olifant/oliphant ، “شاخ فیل”) نامی بود که در قرون وسطی برای شکار عاج یا شاخ های علامت گذاری از ساق فیل ها استفاده می شد. ظاهراً منشاء آسیایی داشتند ، آنها در قرن دهم یا یازدهم از بیزانس به اروپا رسیدند و برای اولین بار در ادبیات فرانسه در اوایل قرن دوازدهم از آنها نام برده شد. در اروپا آنها نماد سلطنت شدند.

از اواخر دوران باستان به “شاخ آلپ” اشاره می شود ، اما اولین توصیف مطمئن از ابزار چوبی که اکنون “الفورن” نامیده می شود مربوط به قرن شانزدهم است. این توصیف توسط کنراد گسنر ، طبیعت شناس ، این ساز را لیتوس آلپینوس (lituus alpinus) می نامد و می گوید “طول آن تقریباً یازده فوت است ، از دو تکه چوب ساخته شده است که کمی خمیده و خالی شده ، به هم چسبیده و به طرز ماهرانه ای با اوسیه ها پیوند خورده است”. با این وجود ، یکی از مقامات مدرن می گوید که در آن زمان یک ساز مستقیم به طول یازده فوت بود و این شکل در اتریش تا قرن نوزدهم ادامه داشت. شکل آشناتر ، با زنگ وارونه ، در قرن هجدهم در سوئیس توسعه یافت. شیوه ساخت این سازها در اندازه های مختلف ، که به صورت بخشی از موسیقی با هم پخش می شوند ، در سال ۱۸۲۶ ایجاد شد. سازهای چوبی مشابه ، که توسط چوپانان برای علامت دهی استفاده می شود ، در رومانی با نام بوسیوم شناخته می شود. آنها به صورت مستقیم ، قلابی و به شکل S ساخته می شوند و طول آنها بین ۱٫۵ تا ۳ متر است. یک نوع نسخه مستقیم tulnic نامیده می شود.

الیفانت – مربوط به قرن یازده و احتمالا برای جنوب ایتالیا 

آلات فلزی که از شاخ حیوانات الگوبرداری شده اند از قرن دهم قبل از میلاد به شکل لورر (نام امروزی که توسط باستان شناسان ابداع شده است) باقی می مانند. از زمان کشف اولین مورد در سال ۱۷۹۷ ، تقریبا پنجاه مورد از این شاخ های برنزی منحنی از محل های دفن حفاری شده است. بسیاری از آنها بصورت یکنواخت و در جهت مخالف خم شده اند. از آنجا که سازندگان آنها هیچ تاریخ مکتوبی بر جای نگذاشته اند ، نحوه استفاده و نحوه بازی آنها ناشناخته است. این تپه احتمالاً برای اتروسک ها شناخته شده بود ، به عنوان کارگران برنز از قرن ۸ قبل از میلاد ، که به نوبه خود توسط رومیان با اختراع شاخ و ترومپت خود ، از جمله شاخ های خمیده بلند به شکل حرف C یا G شناخته شدند. تصاویر این سازها از قرن ۵ قبل از میلاد به بعد در آثار تشییع جنازه اتروسک یافت می شود. نام اتروسک برای آنها ناشناخته است ، اما رومیان آنها را بوچینا و کورنو نامیدند. نام اخیر کلمه لاتین به معنای “شاخ” است ، و منبع نام ابزار موسیقی در بسیاری از زبانهای عاشقانه: فرانسوی کر ، ایتالیایی corno ، ذرت Provençal. سازهای فلزی بسیار قدیمی شبیه به لورر و کورنو ، اغلب با کاربردهای تشریفاتی یا نظامی ، در شبه قاره هند با نام های مختلفی شناخته می شوند: رامسینگا ، رانسینگا ، سرینگا ، راناسرینگا (سانسکریت برای “شاخ جنگ”) ) ، کوردوتو  و کامبو.

تصویری از بازسازی ساز باستانی، بوچینای رومی

بوق های فلزی اولیه پیچیدگی کمتری نسبت به شاخ های مدرن داشتند. در اوایل قرن هفدهم ، دو نوع اصلی از شاخ های شکار وجود داشت که هر دو برای حل مشکل تهیه یک لوله به اندازه کافی طولانی برای پخش قطعات بالاتر طراحی شده بودند ، در حالی که در همان زمان اجازه می داد که سازها بر اسب سوار شوند. مارین مرسن این ترومپ را که به شکل هلال ساخته شده است و تورهای م corثر ، یک ساز محکم پیچیده به شکل مارپیچ می نامد. شکل باریک (یا مارپیچی) شاخ هرگز در فرانسه بسیار محبوب نبود ، اما هم در آنجا و هم در آلمان معمولاً “ترومپت” نامیده می شد. در آلمانی ، کلمه “ترومپت” معمولاً با واژه “ایتالیایی” یا “شکار” مشخص می شد تا این شاخ های پیچ خورده را از ترومپت نظامی یا درباری تشخیص دهد ، هرچند ترومپت های مارپیچی (که گاهی اوقات trombae brevae نیز نامیده می شود) در D ضبط شده و به سبک کلارینو نیز نواخته می شود وجود داشت.

ترومپت نظامی یا درباری ، هرچند ترومپت های مارپیچی (که گاهی اوقات trombae brevae نیز نامیده می شوند) در D ضبط می شوند و به سبک کلارینو نواخته می شوند. اولین شاخ باقی مانده از نوع مارپیچ محکم ، متعلق به حدود ۱۵۷۰ ، توسط والنتین اسپرینگر است ، هرچند که در اوایل سال ۱۵۱۱ توسط سباستین ویردونگ توصیف شده است. در حدود اواسط قرن هفدهم ، سازها به شکل لوله های برنجی ظاهر شده و در یک حلقه باز و با دهانه خروجی باز شده (زنگ) ظاهر می شوند. اگرچه اینها به ویژه با فرانسه مرتبط بودند ، اما اولین نمونه شناخته شده در سال ۱۶۶۷ توسط سازنده آلمانی Starck در نورنبرگ ساخته شد. در زبان فرانسه ، آنها اغلب trompe de chasse نامیده می شوند ، اگرچه cor de chasse نیز اغلب یافت می شود. در آلمان آنها را والدهرنر نامیدند. از آنجا که این شاخها برای اسب سواری در حین شکار ساخته شده بودند ، دهانه آن قابل جابجایی نبود. آن را به یک دهانه لحیم می کردند ، که به نوبه خود اغلب به بدنه دستگاه لحیم می شد و توسط قطعه ای متقاطع تقویت می شد ، و همچنین زنگ ، و شاخ را محکم تر می کرد. صدایی که آنها تولید می کردند ، گرم شدن مجدد نامیده می شد. تغییر گام به طور کامل توسط لب ها انجام شد (شاخ تا قرن ۱۹ مجهز به سوپاپ نبود). بدون سوپاپ ، فقط نت های سری هارمونیک موجود است.

 

از آنجایی که تنها نت های موجود در سری هارمونیک یکی از این پیچ ها بود ، آنها توانایی بازی در کلیدهای مختلف را نداشتند. راه حل این محدودیت استفاده از کلاهبرداران بود ، به عنوان مثال ، بخش هایی از لوله با طول متفاوت که وقتی بین دهانه و لوله سربی قرار می گرفتند ، طول ساز را افزایش می داد و در نتیجه گام آن را پایین می آورد. اولین شاخ کج برجای مانده توسط سازنده وینی مایکل لیشامشایدر ساخته شد و تاریخ آن ۱۷۲۱ است. با این حال ، معروف است که لیشامشایدر در اوایل ۱۷۰۳ ، هنگامی که “یک جفت Jägerhorn جدید بزرگ” مجهز به چهار کلاهبردار دو نفره فروخت ، شاخ های کج می ساخت. و چهار بیت تنظیم به ابوت کرمس. در انگلستان ، شاخ کج در سال ۱۷۰۴ ظاهر شد ، هنگامی که آن را corno cromatico نامیدند یا به دلیل منشاء آن و به دلیل این که اغلب توسط نوازندگان آلمانی (به ویژه خانواده مسینگ ، که این ساز را در لندن از حدود ۱۷۳۰ رواج دادند) می نواختند. ) ، “شاخ آلمانی”. در مواردی که لازم بود شاخ قدیمی تر و حلقوی بدون کلاهبرداری مشخص شود ، انگلیسی ها آن را “شاخ فرانسوی” نامیدند.

در دهه دوم قرن هجدهم ، شاخها به طور منظم به ارکسترهای قاره ای تبدیل شدند. در سال ۱۷۱۳ یوهان ماتسون اظهار داشت: “شاخهای شکار دوست داشتنی و باشکوه (Ital. Cornette di Caccia ، Gall. Cors de Chasse) در حال حاضر بسیار شیک شده اند ، در موسیقی کلیسا نیز به همان اندازه در موسیقی تئاتر و مجلسی ، تا حدی به این دلیل که آنها چنین نیستند. بسیار مفید مانند ترومپت ها ، اما تا حدی به این دلیل که می توان آنها را با سهولت بیشتری مدیریت کرد. مفیدترین آنها دارای همان ambitus در بالای F هستند که ترومپت ها در بالای C قرار دارند. .. زیرا آنها در زمین یک پنجم کامل پایین هستند. ”

یکی از دشواری های ناشی از استفاده از کلاهبرداران در انتهای دهانه ساز این بود که بازیکنان موظف بودند بوق را به گونه ای نگه دارند که کلاهبرداران بیرون نیایند. برای شاخ شکار که روی اسب نواخته می شود ، دست چپ مهار را در دست می گیرد در حالی که دست راست بدن شاخ را در دست می گیرد ، اما با کلاهبرداران دست چپ لازم است آنها را و ساز را محکم در کنار هم نگه دارد ، در حالی که دست راست زنگ را می گیرد یا بدنه ساز راه حل با ایجاد Inventionshorn در حدود ۱۷۵۳ توسط نوازنده معروف شاخ آنتون جوزف هامپل با همکاری سازنده ساز درسدن یوهان گئورگ ورنر آمد. در این نوع سازها ، رابطه بین دهانه و لوله سربی معمولاً بدون مزاحمت است و مجموعه ای از شیارهای کشویی استوانه ای شکل در قسمت مرکزی سازه نصب می شود تا گام را از E به پایین کاهش دهد. این کلاهبرداران کشویی همچنین عملکرد تنظیم اسلاید را داشتند و نیاز به تنظیم “بیت” های وارد شده قبل یا بعد از کلاهبرداری را برطرف می کردند. با این حال ، برای بالا بردن سطح زمین بالاتر از F ، لازم بود یک لوله سربی جدید کوتاهتر وارد کنید که نقش یک کلاهبردار را ایفا می کند. این طرح توسط سازنده پاریسی Raoux در حدود ۱۷۸۰ اقتباس و بهبود یافت و توسط بسیاری از تکنوازان در فرانسه پذیرفته شد. این تکنوازی cor خوانده می شد و تنها با استفاده از پنج کلاهبردار برای بازی در رایج ترین کلیدهای آهنگهای انفرادی ، G ، F ، E ، E and و D متمایز شد.

بوق های ارکستر به طور سنتی به دو جفت شاخ “بلند” و “پایین” گروه بندی می شوند. بازیکنان برای مذاکره در مورد طیف وسیع غیر معمول مورد نیاز ساز تخصص دارند. قبلاً ، در موقعیت های خاص ، آهنگسازان دو جفت شاخ را در دو کلید متفاوت فرا می خواندند. به عنوان مثال ، یک آهنگساز ممکن است دو شاخ در C و دو در E ♭ برای یک قطعه در C مینور بخواند تا هارمونیک های اصلی نسبی را که در شاخ C موجود نیست بدست آورد. سرانجام ، دو جفت شاخ استاندارد شد و از این سنت دو جفت مستقل ، که هر کدام دارای شاخ “بلند” و “پایین” خود بودند ، قرارداد مدرن نوشتن هر دو قسمت اول و سوم بالاتر از قسمت دوم و چهارم به وجود آمد.

در اواسط قرن ۱۸ ، نوازندگان شاخ شروع به وارد کردن دست راست در زنگ کردند تا طول موثر ساز را تغییر دهند و تنظیم کوک را تا فاصله بین دو هارمونیک مجاور بسته به میزان پوشش دهانه تنظیم می کنند. این تکنیک ، که به عنوان توقف دستی شناخته می شود ، عموماً به آنتون جوزف هامپل که خالق Inventionshorn است ، اختصاص داده می شود. اولین بار در حدود ۱۷۵۰ توسعه یافت و توسط جیووانی پونتو با نفوذ تصفیه و به بسیاری از اروپا منتقل شد. این امکان بیشتری برای پخش نت ها در مجموعه های هارمونیک ارائه می دهد. در اوایل دوره کلاسیک ، بوق به ابزاری تبدیل شده بود که قادر به نواختن ملودیک بسیار است. یک مثال قابل توجه در این مورد چهار موزارت هورن کنسرتی و کنسرت راندو (K. 412 ، ۴۱۷ ، ۴۷۷ ، ۴۹۵ ، ۳۷۱) است که در آن به دلیل رواج فزاینده توقف دست و سایر تکنیک های تازه ظهور ، از رنگ های ملودیک رنگی استفاده می شود.

در سال ۱۸۱۸ دریچه های دوار توسط هاینریش اشتولزل و فردریش بلومل معرفی شدند (بعداً ، در سال ۱۸۳۹ ، شیرهای پیستونی توسط فرانسوا پرینت روی شاخ اعمال شد) ، در ابتدا برای غلبه بر مشکلات مربوط به تغییر کلاهبرداران در هنگام اجرا. غیر قابل اعتماد بودن Valves ، سلیقه موسیقی و بی اعتمادی بازیکنان ، از جمله دلایل دیگر ، پذیرش آنها در جریان اصلی را کند کرد. بسیاری از هنرستان های سنتی و بازیکنان در ابتدا از استفاده از آنها خودداری کردند و ادعا کردند که شاخ بدون دریچه یا بوق طبیعی ، ابزار بهتری است. برخی از موسیقیدانان که در سازهای دوره تخصص دارند ، هنوز هم هنگام نواختن در سبک های اصلی اجرا از یک بوق طبیعی استفاده می کنند و به دنبال بازپس گیری صدا و تنوری هستند که قطعه قدیمی در آنها نوشته شده است.

با این حال ، استفاده از سوپاپ ها انعطاف پذیری بیشتری را در بازی با کلیدهای مختلف ایجاد کرد. در واقع ، شاخ برای اولین بار به یک ابزار کاملاً متفاوت تبدیل شد. دریچه ها در اصل به عنوان وسیله ای برای بازی در کلیدهای مختلف بدون کلاهبرداری استفاده می شدند ، نه برای بازی هارمونیک. این در ترکیبات شاخ منعکس می شود ، که فقط شامل قسمتهای رنگی در اواخر قرن ۱۹ بود. هنگامی که سوپاپ ها اختراع می شوند ، به طور کلی ، فرانسوی ها با شیرهای پیستونی شاخ های باریک تر و آلمانی ها با دریچه های دوار شاخ های بزرگتر را می سازند.

سازهای مدرن برنجی معمولاً در یکی از دو خانواده قرار می گیرند

سوپاپ دار:  سازهای برنجی سوپاپ شده از مجموعه ای از سوپاپ ها استفاده می کنند (معمولاً سه یا چهار ، اما در برخی موارد تا هفت یا بیشتر) که توسط انگشتان دستگاه پخش می شوند و لوله های اضافی یا کلاهبرداران را به ساز وارد می کند و طول کلی آن را تغییر می دهد.

این خانواده شامل تمام سازهای مدرن برنجی به جز ترومبون است: ترومپت ، بوق (که به آن شاخ فرانسوی نیز گفته می شود) ، ایفونیوم و توبا ، و همچنین کرنت ، فلوگل هورن ، شاخ تنور (شاخ آلتو) ، شاخ باریتون ، سوسافون و گوشی موبایل از آنجا که امروزه سازهای دریچه ای در بین برنج ها غالب هستند ، بحث دقیق تری در مورد عملکرد آنها در زیر یافت می شود. سوپاپ ها معمولاً شیرهای پیستونی هستند ، اما می توانند شیرهای چرخشی باشند. دومی هنجار برای شاخ است (به جز در فرانسه) و همچنین در لوله نیز رایج است.

اسلایدی: سازهای اسلاید برنجی از اسلاید برای تغییر طول لوله استفاده می کنند. سازهای اصلی این دسته خانواده ترومبون هستند ، هرچند گاهی از ترومبون های دریچه ای استفاده می شود ، به ویژه در موسیقی جاز. جد خانواده ترومبون ، کیسه گونی و بازوکای سازهای محلی نیز در خانواده اسلاید قرار دارند.

دو خانواده دیگر نیز وجود دارند که به طور کلی برای اهداف کاربردی منسوخ شده اند. با این حال ، ابزارهای هر دو نوع ، گاهی اوقات برای اجرای سازهای دوره ای باروک یا قطعات کلاسیک استفاده می شود. در ترکیب بندی های مدرن تر ، گهگاه برای لحن یا رنگ تن آنها استفاده می شود.

سازهای طبیعی برنجی فقط در سری هارمونیک ساز نت می نوازند.این شامل حشره کش و انواع قدیمی تر ترومپت و بوق است.ترومپت تا قبل از سال ۱۷۹۵ یک ساز طبیعی برنجی بود و قبل از سال ۱۸۲۰ بوق بود. در قرن ۱۸ ، سازندگان شیارهای قابل تغییر با طول های مختلف را توسعه دادند که به نوازندگان اجازه می داد از یک ساز واحد در بیش از یک کلید استفاده کنند.سازهای طبیعی هنوز برای اجراهای دوره ای و برخی از مراسم تشریفاتی نواخته می شوند و گهگاه در موسیقی های مدرن تری مانند ریچارد واگنر و ریچارد اشتراوس یافت می شوند.

سازهای برنجی کلید دار یا انگشتی از سوراخ هایی در امتداد بدنه ساز استفاده می کردند که با انگشتان یا پد (کلید) با انگشت به شیوه ای شبیه ساز چوبی پوشانده شده بود.

اینها شامل cornett ، مار ، ophicleide ، buled keyled و trumpet. نواختن آنها دشوارتر از سازهای دریچه دار است.

 

سوراخ مخروطی و قطر

ابزارهای برنجی همچنین ممکن است با دو تعمیم در مورد هندسه سوراخ ، یعنی لوله بین دهانه و شعله ور شدن لوله به داخل زنگ مشخص شود.

این دو تعمیم با توجه به درجه ۱- مخروطی یا مخروطی سوراخ و ۲- قطر سوراخ با توجه به طول آن معلوم می شود.

سوراخ استوانه ای در مقابل مخروطی

در حالی که تمام سازهای برنجی سوپاپ دار و کشویی در قسمتی از لوله های مخروطی شکل و در قسمتی از لوله های استوانه ای شکل هستند ، آنها به شرح زیر تقسیم می شوند:

  • سازهای برنجی استوانه ای سازهایی هستند که در آنها لوله های تقریباً قطر غالب هستند. سازهای برنجی استوانه ای عموماً در مقایسه با سازهای برنجی مخروطی شکل دارای کیفیت صدای درخشان تر و نافذتری هستند. ترومپت ، و تمام ترومبون ها دارای سوراخ استوانه ای هستند. به طور خاص ، طراحی اسلاید ترومبون این امر را ضروری می کند.
  • سازهای برنجی مخروطی سازهایی هستند که در آنها لوله هایی با قطر افزایش مداوم غالب هستند. سازهای متخلخل مخروطی عموماً دارای لحن ملایم تری نسبت به سازهای برنجی استوانه ای هستند. گروه سازهای “گروه برنج انگلیسی” در این دسته قرار می گیرند. این شامل flugelhorn ، cornet ، tenor horn (شاخ آلتو) ، شاخ باریتون ، شاخ ، euphonium و tuba است. برخی از سازهای برنجی مخروطی شکل بیشتر از بقیه مخروطی هستند. به عنوان مثال ، فلوگل هورن دارای درصد بالاتری از طول لوله به شکل مخروطی نسبت به کورنت است و علاوه بر این دارای سوراخ وسیع تری نسبت به کورنت است. در دهه های ۱۹۱۰ و ۱۹۲۰ ، شرکت A. Couturier سازهای گروهی برنجی را با استفاده از حق ثبت برای سوراخ مخروطی پیوسته بدون قسمتهای استوانه ای حتی برای دریچه ها یا سرسره تنظیم کرد.

لوله کامل در مقابل نیمه لوله

طنین یک ساز برنجی شبیه یک سری هارمونیک است ، به استثنای کمترین رزونانس ، که به طور قابل توجهی کمتر از فرکانس اساسی سری است که سایر رزونانس ها بر آن تاکید دارند. بسته به ساز و مهارت نوازنده ، قسمت اصلی سریال هنوز می تواند به عنوان یک صدای پدال پخش شود ، که عمدتا بر ارتعاش در فرکانس های پررنگ تکیه می کند تا گام اساسی را ایجاد کند.

قطر سوراخ در ارتباط با طول تعیین می کند که آیا لحن اصلی یا اولین لحن از نظر قابلیت پخش و موسیقی کمترین جزئی است که عملاً در اختیار بازیکن قرار می گیرد و سازهای برنجی را به سازهای تمام لوله و نیمه لوله تقسیم می کند. این اصطلاحات از مقایسه با لوله های اندام نشأت می گیرد ، که صدای یکسانی با صدای پایه پدال یک ساز برنجی با طول مساوی ایجاد می کند.

  • سازهای تمام لوله در مقایسه با طول لوله دارای سوراخ های بزرگتری هستند و می توانند لحن اصلی را با سهولت و دقت اجرا کنند. tuba و euphonium نمونه هایی از سازهای تمام لوله ای برنجی هستند.
  • سازهای نیمه لوله دارای حفره های کوچکتری نسبت به طول لوله هستند و نمی توانند به راحتی یا با دقت لحن اصلی را بنوازند. دومین قسمتی (اولین لحن) پایین ترین نت از هر طول لوله است که می تواند روی سازهای نیمه لوله نواخته شود. شیپور و بوق نمونه هایی از سازهای نیمه لوله ای برنجی هستند.

دریچه ها / شیرآلات

از شیرآلات برای تغییر طول لوله سازهای برنجی استفاده می شود که به نوازنده اجازه می دهد به نت های سری های مختلف هارمونیک برسد. هر سوپاپ فشار داده شده جریان هوا را از طریق لوله های اضافی ، به صورت جداگانه یا همراه با سایر سوپاپ ها هدایت می کند. این باعث بلند شدن ستون هوای ارتعاشی می شود و بنابراین تن بنیادی و مجموعه های هارمونیک مرتبط تولید شده توسط ساز را کاهش می دهد. طرح هایی وجود دارد ، اگرچه نادر است ، که در آن این رفتار معکوس می شود ، به عنوان مثال ، فشار دادن شیر به جای افزودن یک لوله ، طول لوله را حذف می کند. یک نمونه مدرن از چنین سوپاپ صعودی ، ترومبون Yamaha YSL-350C است ، [۷] که در آن لوله اضافی سوپاپ به طور معمول برای ضربه زدن به ساز در B engaged درگیر است و فشار دادن اهرم شست یک مرحله کامل را برای پایین آوردن ساز در دستگاه حذف می کند. ج- شیرآلات نیاز به روانکاری منظم دارند.

یک طرح استاندارد سوپاپ اصلی بر اساس عملکرد سه سوپاپ تقریباً (حداکثر) در سال ۱۸۶۴ جهانی شده بود ، همانطور که توسط روش آربان در آن سال منتشر شد. تأثیر ترکیب خاصی از سوپاپ ها را می توانید در جدول زیر مشاهده کنید. این جدول برای طرح اصلی سه سوپاپ تقریباً در هر ساز برنجی سوپاپ دار مناسب است. رایج ترین طرح چهار سوپاپ مجموعه ای فوق العاده از طرح سه سوپاپ است و در جدول ذکر شده است ، با وجود اینکه سیستم های چهار سوپاپ و پنج سوپاپ (دومی که در لوله استفاده می شود) ناقص است. این مقاله.

تنظیم ساز

از آنجایی که سوپاپ ها گام را پایین می آورند ، دریچه ای که گام را بسیار کم (مسطح) می کند ، فاصله ای بیشتر از حد دلخواه ایجاد می کند ، در حالی که دریچه ای که تیز بازی می کند ، فاصله ای باریک تر از مقدار دلخواه ایجاد می کند. نقایص صدای سازهای برنجی مستقل از سیستم تنظیم یا خلق و خوی ، ذاتی در فیزیک محبوب ترین طراحی سوپاپ است ، که از تعداد کمی دریچه در ترکیب برای جلوگیری از طول اضافی و سنگین لوله ها استفاده می کند (این کاملاً جدا از نقایص جزئی بین سیستم خلق و خوی غالب (حتی) موسیقی غربی و خلق و خوی عادلانه (نه برابر) خود مجموعه هارمونیک).

طولانی شدن لوله تأثیر معکوس متفاوتی بر روی زمین (گام سازهای برنجی) دارد ، در حالی که درک گام لگاریتمی است که راهی برای یک افزودنی ساده و بدون جبران طول در هر ترکیبی در مقایسه با زمین لوله باز و شیرهای دیگر وجود ندارد.

 

انواع هورن(شاخ)

تنوع موجود در تاریخ شاخ شامل شاخ های سوراخ انگشت ، شاخ طبیعی ، شاخ های روسی ، شاخ فرانسوی ، شاخ وین ، ملفون ، شاخ مارچین و توگن واگنر است.

هورن(شاخ) سوراخ انگشتی

شاخ های حیوانات که به عنوان ابزارهای علامت سازگار بودند از دوران ماقبل تاریخ استفاده می شد. باستان شناسان شاخ گاو را با سوراخ های انگشتی که در کنار آنها ایجاد شده است (که مقیاس موسیقی کامل تری را ارائه می دهد) متعلق به عصر آهن کشف کرده اند. این نوع ابزار روستایی تا به امروز در سراسر منطقه بالتیک اروپا و در برخی از مناطق آفریقا یافت می شود. در اسکاندیناوی با نامهای زیادی شناخته می شود: بیورن هورنbjörnhorn ، باک هورن bukkehorn ، انگشت هورن fingerhorn ، لک هورن lekhorn ، låthorn ، prillarhorn ، soittotorvi ، spelhorn ، tjuthorn ، tuthorn ، vallhorn  و بسیاری دیگر. در استونی به آن sokusarv و توسط مردم Bongo mangval گفته می شود. توصیفات به زبان فرانسوی از قرن سیزدهم تا پانزدهم از سازهایی به نام coradoiz (= ورقه های فرانسوی مدرن) یافت می شود که پیش سازهای کورنت هستند.

کرنت ، که به یکی از محبوب ترین سازهای بادی دوران رنسانس و دوره اولیه باروک تبدیل شد ، از ایده شاخ سوراخ انگشت ساخته شد. در رایج ترین شکل خود ، یک ساز خمیده ملایم بود که در دو قسمت از چوب کنده شده بود. سپس قطعات را به هم چسبانده و در چرم مشکی پیچیدند (از این رو اصطلاح “سیاه کورنت” نامیده می شود) ، و یک دهان جداکننده دهان اضافه شد. یک نوع دیگر ، به نام “کورنت خاموش” ، از یک تکه چوب منفرد و دهانه آن جزء لاینفک ساز بود. از آنجا که انواع چوب های مورد استفاده معمولاً رنگ روشن داشتند ، گاهی از آنها به عنوان “گوشه سفید” یاد می شد. یکی از اولین نمایشی از کورنت ، نمای بیرونی هشت ضلعی آن ، حکاکی در کلیسای جامع لینکلن در حدود سال ۱۲۶۰ است که نشان می دهد فرشته ای ظاهراً همزمان دو کرنتی می نوازد. اولین استفاده از این نام در زبان انگلیسی در Le Morte d’Arthur از حدود سال ۱۴۰۰ انجام شده است ، همانطور که در اکثر منابع بعدی با یک T واحد نوشته شده است: “cornet”. املای دو Ts یک قرارداد مدرن است ، برای جلوگیری از سردرگمی با ابزار برنجی دریچه دار قرن نوزدهم به این نام ، گرچه در فرانسوی قدیم گوشه املایی یافت می شود. این نام از کلمه لاتین cornu ، “شاخ” گرفته شده است.

در قرن شانزدهم هنوز نسخه های بزرگتری از کورنت طراحی شد. به منظور قرار دادن سوراخ های انگشت در دسترس دست انسان ، این سازهای بیس به انحنای زیادی احتیاج داشتند و نام “مار” را به دست آوردند. در اواخر قرن هجدهم تلاشهای مختلفی برای بهبود مار انجام شد. یک نسخه قائم ، که بر اساس الگوی باگوت ساخته شده و گاهی از چوب ، گاهی از فلز ، گاهی ترکیبی از این دو ساخته شده است ، “شاخ باس” یا “باگوت روسی” نامیده می شد. در قرن نوزدهم ، یک نسخه تمام فلزی با سوراخ های بزرگتر که توسط کلید کار بسته شده بود ، ophicleide نامیده می شد (از یونانی ophis (ὄφις) “مار” + kleis (κλείς) “کلید” = “مار کلید دار”). افیکلئید فقط تا اواسط قرن نوزدهم مورد استفاده قرار گرفت و توسط سازهای برنجی با دریچه برتر تحت الشعاع قرار گرفت.

هورن(شاخ) طبیعی (Natural horn)

شاخ های طبیعی شامل انواع ابزارهای بدون دریچه و کلید مانند حشره کش ، شاخ های پس از مرگ و شاخ های شکار با اشکال مختلف است. یکی از انواع شاخ های شکار ، با لوله های نسبتاً طولانی که در یک حلقه (یا گاهی اوقات دو حلقه) خم شده اند ، نیای ارکستر و گروه های مدرن موسیقی است. از اوایل قرن ۱۸ ، بازیکن می تواند کلید را با اضافه کردن کلاهبرداران برای تغییر طول لوله تغییر دهد. این در اصل یک شاخ شکار است که گام آن توسط سرعت هوا ، دیافراگم (باز شدن لب ها از طریق آن هوا) و استفاده از دست راست به داخل و خارج از زنگ کنترل می شود. امروزه به عنوان ساز دوره ای نواخته می شود. بوق طبیعی فقط می تواند همزمان از یک سری هارمونیک پخش شود زیرا فقط یک طول لوله در دسترس نوازنده شاخ وجود دارد. یک نوازنده ماهر در واقع می تواند با تغییر ناحیه زنگ با دست راست ، زمین را تغییر دهد ، بنابراین بازیکن را قادر می سازد تا به نت هایی برسد که بخشی از سری هارمونیک طبیعی ساز نیستند – البته این تکنیک بر کیفیت صدا نیز تأثیر می گذارد.

هورن(شاخ) روسی

یک نمونه از باس هورن قدیمی روس

در سال ۱۷۵۱ ، شاهزاده ناریشکین ، استاد شکار ملکه الیزابت روسیه ، مجموعه ای از شانزده شاخ فلزی را با دقت تنظیم کرده بود تا اطمینان حاصل شود که شکارچیان او در حالی که به یکدیگر علامت می دهند ، یک آکورد D-major هماهنگ به صدا در آورند. او سپس به این ایده رسید که از یک شاخ بوهمی به نام J. A. Mareš که در دربار امپراتوری در سن پترزبورگ خدمت می کرد ، استفاده کند تا این شاخ های جدید را در یک گروه سازماندهی کند. مارش دومین مجموعه سی و دو (یا شاید سی و هفت) شاخ را ساخته بود که هرکدام قادر به نواختن نوتی متفاوت و واحد-دومین هارمونیک ساز-از مقیاس C ماژور بود که چندین اکتاو را پوشش می داد. (بعداً اندازه نوار به شصت شاخ افزایش یافت که شامل پنج اکتاو می شد.)

این سازها دارای شاخ های مستقیم یا کمی خمیده از مس یا برنج بودند ، دارای سوراخ مخروطی وسیع بودند و با یک دهانه لوله از نوع ترومپت نواخته می شدند. یک کلاه فلزی ثابت در انتهای زنگ برای تنظیم تنظیمات استفاده شد. هر یک از اعضای گروه آموزش دیده بودند که نوبت خود را به نوبه خود بنوازند ، شبیه شیوه ای که گروهی از نوازندگان زنگ دستی ملودی هایی را اجرا می کنند که هرکدام زنگ خود را در یک لحظه از پیش تعیین شده به صدا در می آورند. این گروه بوق ، که عمدتا یک جعبه موسیقی غول پیکر انسانی است ، تنها در فرهنگ برده امکان پذیر است ، اولین کنسرت عمومی خود را در سال ۱۷۵۳ یا ۱۷۵۵ اجرا کرد و به طور رسمی در کنسرت گرند هانت در سال ۱۷۵۷ به نمایش درآمد و مدی را ایجاد کرد که در خارج از روسیه گسترش و هشتاد سال ادامه یافت.

با آموزش مناسب ، چنین گروه شاخ قادر به پخش موسیقی نسبتاً پیچیده در هماهنگی کامل بود. اشراف روسی طعم گروههای شاخ را پیدا کردند ، که گاهی اوقات به عنوان بدن – به عنوان نوازندگان همراه با شاخ – به فروش می رسید ، زیرا اکثر نوازندگان سرو بودند. برخی از گروهها در اروپا و جزایر بریتانیا گشت زدند و تنظیمات مربوط به مجموعه استاندارد کنسرت و موسیقی محلی روسیه و همچنین آهنگهای اصلی را اجرا کردند. اگرچه به دلیل موفقیت آنها مورد ستایش قرار گرفتند ، اما آنها همچنین به دلیل “کاهش انسان به سطح یک ماشین” مورد انتقاد قرار گرفتند. در آلمان شرقی ، گروه های کارگران تکنیک این شاخ ها را با اضافه کردن اکتاو بالا به نت هر ساز و استفاده از توقف دستی برای شاخ های کوچکتر برای افزودن یک یا دو نیمه نیمه پایینی تغییر دادند.

هورن(شاخ) آلمانی

شاخ آلمانی رایج ترین نوع بوق ارکستری است و معمولاً فقط به عنوان “شاخ” شناخته می شود. بوق دوگانه در F/B version نسخه ای است که بیشتر مورد استفاده گروه ها و ارکسترهای حرفه ای قرار می گیرد. به نوازنده ای که بوق آلمانی می زند ، نوازنده هورن (یا به ندرت هورنیست) می گویند. گام از طریق تنظیم کشش لب در دهان و عملکرد دریچه ها توسط دست چپ ، که هوا را به لوله های اضافی هدایت می کند ، کنترل می شود. شاخ های آلمانی دارای شیرهای چرخشی اهرمی هستند. جهت گیری رو به عقب زنگ مربوط به مطلوبیت درک شده برای ایجاد یک صدای آرام در شرایط کنسرت ، برخلاف کیفیت بیشتر سورپور است.

سه سوپاپ جریان هوا را در شاخ واحد کنترل می کند ، که روی F یا کمتر B B تنظیم می شود. رایج ترین “دو شاخ” تقریباً منحصراً در طرح آلمانی ، فقط به ندرت در شاخ فرانسوی و هرگز در شاخ وین یافت می شود. این شیر دارای چهارمین سوپاپ است که معمولاً توسط انگشت شست کار می کند و هوا را به مجموعه ای از لوله های تنظیم شده با F یا دیگری تنظیم شده به B routes هدایت می کند. اگرچه اولین بار توسط Paxman ، یک شرکت انگلیسی توسعه داده شد ، شاخ های سه گانه با پنج سوپاپ نیز از نوع شاخ آلمانی هستند که در F ، B ♭ تنظیم شده اند ، و E ♭ یا F descant نیز رایج هستند. و شاخه های alto-F این پیکربندی در حالی که از پیچیدگی و وزن اضافی سه گانه جلوگیری می کند ، یک بوق با برد بالا ارائه می دهد.

هورن(شاخ) فرانسوی

شاخ فرانسوی (متمایز از شاخ های آلمان و وین) ، معمولاً توسط نوازندگان ارکستر به سادگی به عنوان “شاخ” شناخته می شود. سوراخ شاخ فرانسوی کوچک است ، بین ۱۰٫۸ تا ۱۱ میلی متر ، در حالی که برای شاخ آلمانی ۱۱٫۵ میلی متر است ، اما به اندازه شاخ وین با ۱۰٫۷ میلی متر کوچک نیست. این سازهای باریک فرانسوی مجهز به شیرهای پیستونی هستند (بر اساس نام مخترع آنها دریچه های پرینت نیز نامیده می شوند) ، بر خلاف شاخ های معمولی امروزی (آلمانی) که دارای دریچه های دوار هستند. نوازنده ای که بوق فرانسوی را می نوازد ، مانند نوازنده های شاخ آلمانی و وینی (که گاهی اوقات گیج کننده نیز نامیده می شود) ، یک نوازنده بوق (یا کمتر اوقات ، یک شاخ) نامیده می شود.

سه سوپاپ جریان هوا را در شاخ واحد کنترل می کند ، که روی F یا کمتر B B تنظیم می شود. اگرچه دو شاخ فرانسوی وجود دارد، اما نادر است.

یک عنصر مهم در نواختن بوق با دهان صحبت می کند. در بیشتر مواقع ، دهان در مرکز دقیق لب ها قرار می گیرد ، اما به دلیل تفاوت در شکل گیری لب ها و دندان بازیکنان مختلف ، برخی تمایل دارند که با دهان کمی کمی از مرکز بازی کنند. اگرچه محل قرارگیری دقیق دهان برای اکثر نوازندگان شاخ متفاوت است ، اما محل قرارگیری بالا و پایین دهان به طور کلی دو سوم لب بالا و یک سوم لب پایین است. معمولاً برای پخش نت های اکتاو بالاتر ، فشار وارد شده از روی دهان به لب ها افزایش می یابد. اما ، اگرچه مقداری فشار لازم است ، اما فشار زیاد مطلوب نیست. بازی با فشار بیش از حد باعث می شود که صدای بوق اجباری و خشن شود و استقامت بازیکن را تا نصف کاهش می دهد.

هورن(شاخ)  وین

شاخ وین یک شاخ ویژه است که در درجه اول در وین ، اتریش استفاده می شود. به جای استفاده از سوپاپ های دوار یا شیرهای پیستونی ، از Pumpenvalve (یا سوپاپ وین) استفاده می کند ، که یک دو پیستون است که در داخل اسلاید سوپاپ کار می کند و معمولاً در سمت مخالف بدنه از سمت چپ بازیکن قرار دارد و توسط یک ضربه بلند بر خلاف شاخ مدرن ، که به طور قابل ملاحظه ای در داخل بزرگتر شده است (برای تن بزرگتر ، وسیع تر و بلندتر) ، و بطور قابل ملاحظه ای سنگین تر (با افزودن سوپاپ ها و لوله ها در مورد دو شاخ) ، شاخ وین بسیار نزدیک به اندازه است و وزن شاخ طبیعی (اگرچه دریچه ها وزن بیشتری اضافه می کنند ، اما سبک تر از دریچه های دوار هستند) ، حتی با استفاده از کلاهبرداران در جلوی شاخ ، بین دهانه دهان و ساز.

اگرچه به جای طیف گسترده ای از کلیدها ، نوازندگان شاخ وین معمولاً از کلاهبرداری F استفاده می کنند و استفاده از دیگران با چشم پوشی به نظر می رسد ، اگرچه برای موسیقی با صدای بلند ترجیح می دهیم به شیار A یا B برویم. شاخ های وین اغلب با دهانه های قیفی شبیه به مواردی که در شاخ طبیعی استفاده می شود ، با ستون فقرات بسیار کم (در صورت وجود) و لبه بسیار نازک استفاده می شود. شاخ وین نیاز به تکنیک بسیار تخصصی دارد و حتی برای بازیکنان با تجربه شاخ های مدرن نیز می تواند بسیار چالش برانگیز باشد. بوق وین صدای گرمتر و نرم تری نسبت به بوق مدرن دارد. دریچه های پمپ آن انتقال مداوم بین نت ها را تسهیل می کند (glissando). برعکس ، برای جلوگیری از یادداشت هایی که بی صدا به نظر می رسند ، عملکرد دقیق شیرها مورد نیاز است.

ملوفون (Mellophone)

دو نوع ساز ملوفون نامیده می شود.

ساز اولی ابزاری است که تا حدودی شبیه به شاخ است ، به این شکل که در یک دایره شکل گرفته است. دارای شیرهای پیستونی بوده و با دست راست روی سوپاپ ها پخش می شود. ساخت این ساز در اواسط قرن بیستم به شدت کاهش یافت ، و این ملفون (یا ملوفونیوم) امروزه به ندرت ظاهر می شود.

ساز دومی در نوارهای برنجی مدرن و نوارهای راهپیمایی استفاده می شود و به طور دقیق تر “مولاف راهپیمایی” یا ملوفون نامیده می شود. مشتق شده از شاخ F alto ، آن را در F. کلید می زند. شکل آن شبیه به flugelhorn است ، با دریچه های پیستونی که با دست راست نواخته می شود و یک زنگ رو به جلو است. این شاخها به طور کلی سازهای راهپیمایی بهتری نسبت به شاخهای معمولی در نظر گرفته می شوند زیرا موقعیت آنها روی دهان پایدارتر است ، بهتر بیرون می آیند و وزن کمتری دارند. این در درجه اول به عنوان صدای میانی گروه طبل و بولگ استفاده می شود. اگرچه آنها معمولاً با دهانه کورنت مانند V-cup پخش می شوند ، اما محدوده آنها با محدوده پخش رایج بوق همپوشانی دارد. این سوئیچ دهان باعث بلندتر شدن ملفون ، ملایم تر و برنج تر و درخشان تر شدن آن می شود و برای نوارهای راهپیمایی مناسب تر است.

از آنجا که آنها در F یا G قرار دارند و دامنه آنها با شاخ همپوشانی دارد ، می توان از ملفون ها به جای شاخ در تنظیمات نوار برنجی و راهپیمایی استفاده کرد. با این حال ، موبایل ها گاهی اوقات مورد استقبال بازیکنان شاخ قرار نمی گیرند ، زیرا تغییر دهان می تواند دشوار باشد و نیاز به تزئین متفاوت دارد. آداپتورهای دهان و دندان در دسترس هستند تا یک دهانه شاخ بتواند در لوله سرب مولوفون جا بگیرد ، اما این تفاوت های زیادی را که یک نوازنده باید با آنها سازگار شود جبران نمی کند. سوراخ به طور کلی استوانه ای برخلاف شاخ مخروطی تر است. بنابراین ، “احساس” ملوفون می تواند برای یک نوازنده بوق بیگانه باشد. یکی دیگر از جنبه های ناشناخته این گوشی این است که طوری طراحی شده است که با دست راست به جای دست چپ (اگرچه با چپ قابل پخش است) پخش شود.

در حالی که ممکن است از نوازندگان شاخ خواسته شود که ملفون بزنند ، بعید است که این ساز عمدتا به دلیل تفاوتهای اساسی توصیف شده به عنوان جایگزینی برای بوق در نظر گرفته شده باشد. به عنوان یک ابزار ، بین توانایی صدا زدن مانند بوق ، در حالی که از آن مانند شیپور یا فلوژل هورن استفاده می شود ، مصالحه ای است که خواص آکوستیکی را فدای ارگونومی می کند.

هورن(شاخ) راهپیمایی – بوق راهپیمایی

شاخ راهپیمایی از نظر شکل و ظاهر کاملاً شبیه به ملوفون است ، اما در کلید B ♭ (همان طرف B of یک بوق معمولی) قرار گرفته است. همچنین در F alto (یک اکتاو بالاتر از سمت F یک شاخ معمولی دوگانه) موجود است. بوق راهپیمایی نیز معمولاً با دهانه شاخ پخش می شود (برخلاف موبایل ، که به آداپتور برای جا دادن دهان شاخ نیاز دارد). این سازها عمدتا در نوارهای راهپیمایی مورد استفاده قرار می گیرند تا صدا از یک زنگ رو به جلو بیاید ، زیرا اتلاف صدا از زنگ رو به عقب به یک نگرانی در محیط های باز تبدیل می شود. با این حال ، بسیاری از گروههای راهپیمایی کالج و گروه های طبل از ملفون استفاده می کنند ، که با بسیاری از نوارهای راهپیمایی ، لحن سایر سازهای برنجی را بهتر متعادل می کند. علاوه بر این ، ملفون ها نیاز به آموزش کمتر مخصوص نوازندگان ترومپت دارند که تعداد آنها به طور قابل توجهی بیشتر از نوازندگان شاخ است.

ساکس هورن

Adolphe Sax (flourished 1843–۱۸۹۴)

ساکس هورن ها خانواده ای از سازهای برنجی با سوراخ های مخروطی را تشکیل می دهند. آنها در هشت اندازه متناوب در E-flat و B-flat ، مانند ساکسیفون ، در اصل برای استفاده از ارتش طراحی شده بودند و انقلابی در گروه های نظامی و برنجی در اروپا و آمریکا ایجاد کردند. ساکس هورن که در دهه های ۱۸۴۰ و ۵۰ توسعه یافت ، برای اولین بار در پاریس در سال ۱۸۴۵ توسط آدولف ساکس ثبت شد ، اگرچه اعتبار اختراعات او توسط سازندگان سازهای رقیب در طول زندگی او به چالش کشیده شد. در اواسط دهه ۱۸۵۰ ، او آزمایش الگوی سوپاپ ساز را ادامه داد. سازندگان بعدی ، به ویژه در آمریکا ، مقیاس و طرح ها را گاهی تا حدی تغییر می دهند که تعیین اینکه آیا اندازه های بزرگتر سازهای به دست آمده در واقع از ساکس هورن یا توبا نزول کرده اند ، دشوار می کند. شاخ های تنور و باریتون ، در میان دیگر اندازه سازهایی که در گروه های برنجی بریتانیا استفاده می شود ، اعضای خانواده ساکس هورن هستند.

ساز توبای واگنر(Wagner tuba)

لوله واگنر یک ساز برنجی کمیاب است که در اصل یک شاخ اصلاح شده است تا گلو بزرگتر و زنگ عمودی داشته باشد. علیرغم نام آن ، عموماً جزء خانواده tuba محسوب نمی شود. این اثر برای ریچارد واگنر به ویژه برای اثر Der Ring des Nibelungen اختراع شده است و از آن پس توسط آهنگسازان مختلف دیگری از جمله بروکنر ، استراوینسکی و ریچارد اشتراوس نوشته شده است. از یک دهان شاخ استفاده می کند و به صورت یک لوله در B ♭ یا F یا اخیراً به عنوان یک لوله دیگر شبیه به دو شاخ موجود است. محدوده رایج آن شبیه به euphonium است ، اما محدوده احتمالی آن همان شاخ است ، که از F low پایین ، در زیر ستون باس تا بالا C در بالای ستون سه تایی زمانی که با F خوانده می شود ، ادامه دارد. بازی روی لوله واگنر بسیار راحت تر از بوق است.

بوق های گروه ارکستر و کنسرت

یک ارکستر کلاسیک معمولاً حداقل دو نوازنده شاخ فرانسوی دارد. به طور معمول ، شاخ اول قسمت بالایی را بازی می کرد و شاخ دوم قسمت پایینی را بازی می کرد. آهنگسازان بتهوون (اوایل دهه ۱۸۰۰) به بعد معمولاً از چهار شاخ استفاده می کردند. در اینجا ، شاخ های اول و دوم به صورت یک جفت (شاخ اول بلند ، شاخ دوم کم) و شاخ سوم و چهارم به عنوان یک جفت دیگر (شاخ سوم بلند ، شاخ چهارم پایین) بازی می کردند.

موسیقی نوشته شده برای شاخ مدرن از الگوی مشابهی پیروی می کند که شاخ اول و سوم بلند و شاخ دوم و چهارم کم است. این پیکربندی اهداف مختلفی را ارائه می دهد.  هنگامی که بازیکن مجاور کم بازی می کند آسان تر است و بالعکس  که جفت کردن نوشتن برای شاخ را آسان تر می کند ، زیرا شاخ سوم و چهارم می توانند از شاخ اول و دوم خارج شوند یا مواد متضاد را پخش کنند.  به عنوان مثال ، اگر قطعه به زبان C مینور باشد ، شاخ های اول و دوم ممکن است در C باشند ، کلید اصلی تقویت کننده ، که می تواند بیشتر نت ها را دریافت کند ، و شاخ های سوم و چهارم ممکن است در E ♭ ، کلید اصلی نسبی باشند، برای پر کردن فاصله ها.

در بسیاری از بخشهای بوق ارکستری در دهه ۲۰۱۰ نیز دستیاری وجود دارد که قسمت اول را برای قطعات منتخب دو برابر می کند ، در قسمت های بلند می پیوندد ، در صورت نزدیک شدن به تکنواز اول بوق به جای اصلی ، یا اگر قسمت خسته کننده است با مدیر متناوب می شود. بازی کردن اغلب از دستیار خواسته می شود که پس از استراحت طولانی مدت پاساژ را پخش کند. همچنین ، ممکن است از او خواسته شود در وسط یک قسمت وارد شود ، دقیقاً با صدا ، بیان و تفسیر کلی مدیر مطابقت داشته باشد ، بنابراین شاخ اصلی را قادر می سازد تا کمی استراحت کند.

استفاده از هورن(شاخ) در موسیقی جاز

بوق فرانسوی در ابتدا به ندرت در موسیقی جاز مورد استفاده قرار می گرفت (توجه داشته باشید که در زبان جاز ، کلمه “بوق” به هر ساز بادی اشاره دارد). با این حال ، نمایندگان برجسته ، شامل بوق فرانسوی در قطعات و گروه های جاز شدند. اینها شامل آهنگساز/تنظیم کننده گیل ایوانز است که شاخ فرانسوی را در دهه ۱۹۴۰ به عنوان یک ساز گروهی ، ابتدا در گروههای کلود تورنهیل ، و بعداً با گروه موسیقی پیشرو پیشرو جاز (گروه ن pieceه تکه) به رهبری شیپور مایلز دیویس ، و بسیاری دیگر ، شامل کرد. پروژه هایی که گاهی اوقات دیویس و همچنین دان الیس ، نوازنده ترومپت از گروه جاز استن کنتون نیز در آن حضور داشتند. آثار قابل توجه بوق جاز فرانسوی الیس عبارتند از “سوپ توت فرنگی” و آهنگ های دیگر در آلبوم اشک های شادی. نوازندگان برجسته بداهه نواز در جاز عبارتند از جولیوس واتکینز ، ویلی راف ، جان گراس ، دیوید امرام ، جان کلارک ، وینسنت چنسی ، جیووانی هافر ، آرکادی شیلکلوپر ، آدام آنسورث و تام وارنر.

نوازندگان برجسته هورن

هرمان باومن – برنده ۱۹۶۴ مسابقه موسیقی ARD و شاخ اصلی سابق در ارکسترهای مختلف ، از جمله ارکستر سمفونیک رادیو اشتوتگارت

– رادک بابورک – نوازنده معروف شاخ چک ، شاخ اصلی سابق در ارکستر فیلارمونیک برلین ، برنده ۱۹۹۴ مسابقه بین المللی موسیقی ARD ، برنده کنسرتینو پراگا در ۱۹۸۸ و ۱۹۹۰ ، دارنده جایزه گرمی

– ابروی برین  (۱۹۹۵) Aubrey Brain نوازنده برجسته شاخ انگلیسی ، پدر دنیس برین و قهرمان سبک سازهای فرانسوی

– دنیس برین-شاخ اصلی سابق ارکستر فیلارمونیک سلطنتی و ارکستر فیلارمونیا ، که هربرت فون کارایان با وی ضبط های معروف کنسرتوهای شاخ موتزارت را انجام داد

– آلن سیویل – شاخ اصلی سابق ارکستر فیلارمونیا ، ارکستر فیلارمونیک سلطنتی و ارکستر سمفونیک بی بی سی

– جان سرمینارو – شاخ اصلی سابق سمفونی سیاتل ، فیلارمونیک نیویورک و فیلارمونیک لس آنجلس

– دیل کلیونگر – شاخ اصلی سابق ارکستر سمفونیک شیکاگو (۱۹۶۶–۲۰۱۳)

– وینسنت درروزا – شاخ اصلی سابق تعدادی از استودیوها و آهنگسازان هالیوودی از جمله جان ویلیامز

– استفان دور – شاخ اصلی کنونی ، ارکستر فیلارمونیک برلین

– ریچارد دانبار – نوازنده شاخ فرانسوی ، در صحنه جاز رایگان بازی می کند

– فیلیپ فارکاس-شاخ اصلی سابق ارکستر سمفونیک شیکاگو ، توسعه دهنده شاخ – هولتون-فارکاس و نویسنده چندین کتاب در مورد نواختن بوق و برنج

-داگلاس هیل – شاخ اصلی سابق ارکستر سمفونیک مدیسون ، معلم و آهنگساز برجسته

– جولی لندسمن-شاخ اصلی سابق اپرای متروپولیتن و معلم معروف شاخ

– استفان دو لوال یزیرسکی – طولانی ترین شاخ ، ارکستر فیلارمونیک برلین

– فیلیپ مایرز – شاخ اصلی سابق فیلارمونیک نیویورک

– جف نلسن – شاخ برنجی کانادایی ۲۰۰۰-۲۰۰۴ ، ۲۰۰۷-۲۰۱۰ ؛ دانشکده موسیقی شاخه موسیقی Jacobs دانشگاه ایندیانا از سال ۲۰۰۶

– جیووانی پونتو-مجری برجسته و پیشگام دستگیری ، که پس از او جایزه سالانه انجمن شاخ بین المللی به نام بوق خوانده می شود ، همچنین ویولونیست ، کنسرت مستر و آهنگساز

– دیوید پیات – برنده مسابقه موسیقیدان جوان بی بی سی در سال ۱۹۸۸ و شاخ اصلی کنونی ارکستر فیلارمونیک لندن

– گونتر شولر – شاخ اصلی سابق ارکستر سمفونیک سینسیناتی و ارکستر اپرای متروپولیتن ، و بازی با مایلز دیویس

– بری تاکول – شاخ اصلی سابق ارکستر سمفونیک لندن و نویسنده چندین کتاب در مورد نواختن بوق

– ویلیام ورمولن – تکنواز شاخ و شاخ اصلی سابق ارکستر سمفونیک هونولولو ، اصلی ترین شاخه ارکستر سمفونیک هوستون و استاد دانشگاه رایس

– رادوان ولاتکوویچ – ۱۹۸۳ برنده مسابقه موسیقی بین المللی ARD ، شاخ اصلی و تکنواز سابق ارکستر سمفونیک رادیو برلین و استاد دانشگاه موزارتوم سالزبورگ

– سارا ویلیس-اولین زن نوازنده برنج در ارکستر فیلارمونیک برلین ، متولد ایالات متحده ، سفیر انگلیس در موسیقی بوق و کلاسیک از طریق برنامه های تلویزیونی مانند موسیقی سارا در دویچه وله.