موسیقی نو: «ویگن دردریان»، با نام هنری ویگن، که با جسارت میتوان گفت با آوازهایش سه نسل خاطره دارند، آذر سال ۱۳۰۷ در همدان متولد شد. در کودکی، فقر و گرسنگی که پس از فوت پدرشان تا نوجوانی گریبان خود و خانوادهاش را رها نمیکرد او را واداشت بهجای باز کردن پنجرۀ حنجرهاش، بهدنبال تن دادن به کارهایی باشد که سیر بمانند.
خواننده و هنرپیشهای محبوب که در رشته نقشهبرداری تحصیل کرده بود، با علاقهای که به موسیقی داشت در نوجوانی به خواندن و نواختن گیتار پرداخت. کارو در جایی گفته بود: «در مراغه بودیم که گیتار اهدایی استالین به خانه ما راه یافت. گیتار را جوان برازندهای به نام باریس با خود به آشیانه تهی از دانه و بیگانه با ترانه ما آورد»
حضور نزد اساتید و هنرمندان به نام وقت
در ۱۵ سالگی با تشویق مادرش برای آموختن موسیقی در کلاسهای استاد «لئون گریگوریان» (موسیقیشناس، رهبر ارکستر گروه کر، نوازنده ویولون و مؤسس و رهبر گروه مجلسی) شرکت کرد و با آثار برجستۀ نامآوران ارمنی، چون کومیتاس (روحانی، نظریهپرداز موسیقی، آهنگساز، رهبر ارکستر، نوازنده، موزیکولوژ، کاپل مایستر و استاد علوم تربیتی) و سایاد نوُوا (هاروتون سایاتیان، معروف به سایات نوُوا. خواننده، ترانهسرا و نوازده کمانچه) آشنا شد. کارو میگفت: «کومیتاس نخستین الهامبخش واقعی حنجره ویگن بود.»
صدای گرمی که با نوای گیتارش همراه میشد و شعرهایی با مضامین عاشقانه و ملودیهای تازه، چهره و حسی جدید به موسیقی ایران افزود. او ملودیهای ترانههایش را بیشتر از موسیقی جاز و راکاندرول، که آن روزها در جهان رواج پیدا کرده بود، الهام میگرفت.
خواننده ای بلندبالا و خوش سیما
ویگن از اولینهای نوع خودش بود، نوآور و آینده نگر. با قامتی بلندبالا، گیتار بهدست، خوشسیما و شوخطبع. چهره جدیاش به واقعیت درونش هیچ شبیه نبود، بهظاهر سرسخت، در باطن مهربان و احساسی. در هنگام خواندن، گویی بغض فروخورده دوران کودکی و اشکهای خشکیده سالها محرومیت و رنج بیدار میشد. او با صدای بینظیرش صداقت و لطافت درونیاش را بهوضوح منعکس میکرد. با فنبیان کامل آشنا بود، از این جهت، کلمات را مفهوم ادا میکرد. حتی، در زمان خوانند ترانه. شعر را بهخوبی حس و تلفیقش را با آهنگ درک میکرد. با آنکه ارمنی بود لهجه نداشت و یک ایرانی بهتماممعنا وطنپرست؛ در ترانههایش همیشه از دلتنگی برای وطن سخن میگفت و هیچگاه کشور و مردمش را فراموش نکرد.
پرکار، با صدایی چهاردانگ و توانا در فن و قدرت صدا
بهطور متوسط در سال دوازده ترانه جدید اجرا میکرد و هیچ خواننده بهمانند او پرکار نبود و پشتکار او را نداشت. وسعت صدایش چهاردانگ بود و بهخوبی میدانست چگونه نُوانسها (مقدار درجه شدت، قوت و ضعف که در موسیقی داده میشود تا حالت پیدا کند) و فُورتهها (ادای قوی بیان و پراحساس بودن آن) را رعایت کند تا آهنگ خوب اجرا شود.
ویگن و کارو برادران عزیز هم
برای نخستینبار، زمانی که کمی با نُتهای موسیقی و ترانهسرایی آشنا شد، آهنگی با نام «مرگ رویا» به احترام عشق نافرجام برادش کارو ساخت؛ این آهنگ تحتتأثیر داستان دختر روس پارتیزان که در آن دوران در مطبوعات محبوبیت پیدا کرده بود ساخته شد. ولی ویگن، این آهنگ را هیچگاه در هیچجایی اجرا نکرد. کارو میگفت: «نمیدانم چرا من و ویگن از همان دوران قبل از جوانی این چنین دیوانهوار همدیگر را عزیز میداشتیم. که میداند شاید بدبختی مشترک دو استعداد گرسنه یا سرشک زندگی همه سراب و آروزی تشنه ما را آنقدر به هم نزدیک کرده بود».
محبوبیت به دلیل ایجاد سبکی نو در موسیقی ایران
اما این اجرای آهنگها و ترانهها در رادیو تهران بود که در مدت زمانی کوتاه محبوبیت و شهرت زیادی برای او آورد. در آن زمان در ایران بیشتر ترانهها کوچهبازاری و کافهای بودن و ویگن با گیتار و ترانههایی که توسط برادش کارو نوشته میشد توانست سبکی نو را در این راه ایجاد کند. ویگن، با تلاش و مساعدت دکتر جمشید وحیدی، طنزپرداز معروف ایران، به رادیو ملی راه یافت و برای اولینبار در رادیو ترانه مهتاب را که پیشتر با صدای حسن گلنراقی پخش شده بود اجرا کرد. که این اجرا ویگن با استقبال گسترده و کمنظیر مردم و هنرمندان روبهرو شد. اجرای ترانه مهتاب، با صدای ویگن را، در واقع آغاز عصری نو در موسیقی ایران میدانند؛ چراکه، برای اولینبار یک موسیقی ایران با سازهای تماماً غیرایرانی اجرا شد. با اجرای این ترانه شهرت ویگن به اوج خود رسید. متن این اثر از ناصر رستگارنژاد است (اکثر ترانههای رستگارنژاد تجسمی و تصویری است و بهراحتی میتوان آنها را تجسم کرد). البته تنظیم کننده این آهنگ هم آندرانیک بود. این ترانه بر روی یک ملودی اسپانیایی با نام (مون لایت) نوشته و مجدد برای ویگن تنظیم میشود.
ترانه های قابل فهم و عامه پسند
موسیقی که برای ترانههای ویگن انتخاب میشد بهگونهای بود که شعر ترانه، قابل فهم باشد و موسیقی بر ترانه حاکم نباشد. لحن ترانههایش حتی، کنایهها، استعارهها و ایهامهای بهکاررفته در آنها نیز عامهپسند و دلنشین باشد. بهدنبال معروفیت و محبوبیتش پیشنهادهایی از استودیوهای آهنگسازی بهسوی وی سرازیر شد و او توانست نخستین ترانه خود را که از سرودههای کارو بود را اجرا کند. این ترانه «سلام بر غم» نام دارد.
ویگن معتقد بود: «لحظه سقوط یک هنرمند زمانی فرا میرسد که بین او و مردم شکاف ایجاد شود». به جوانان میگفت: «تا حد امکان سعی کنید در مملکت خود تحصیل کنید و از مهاجرت کردن به خارج که آن را بهشت مجسم میکنید بپرهیزید چرا که عاطفه، اخلاق، انسانیت و عشق واقعی را هنوز هم در همین جا (ایران) میتوان پیدا کرد».
نظر اساتید در مورد ویگن
ایرج جنتیعطایی (ترانهسرای) ویگن را این چنین تعریف میکند: «ویگن نمایانگر دورهای مهم در تحول اجتماعی کشور ما بود. در آن سالها ویگن حرف تازهای را با ترانههایش زمزمه میکرد. تصویر ویگن با گیتارش، در زمان تار و کمانچه، برای مردم ما یک تصویر نو و دور از باور بود.»
عطهالله خرم (نوازنده ویولون و آهنگساز) نیز درباره ویگن چنین میگفت: «ویگن نوآور بود و بدعتگذار. صدای استثنایی، استعداد موسیقی، چهره و اندام ورزیده و جذاب و شخصیت انساندوست او را تبدیل به پرفروشترین خواننده روز کرد و این نمونه ایرانی از شخصیت سلطان پاپ دنیا آن روزها یعنی الویس پریسلی تلقی شد.»
هنرمندی منطقه ای و فراتر از مرزها
ویگن، مظهر فرهنگی است که در ایران، ارمنستان، افغانستان، عراق، امارات و ترکیه و مهاجرنشینهای غربی طرفدار دارد. مردمش او را «سلطان جاز» نامیدند، با آنکه سبک موسیقی او از جاز متفاوت است. فهرست کارهایش به خوبی به ما نشان میدهد که او از ملودیهای فارسی، ارمنی، ایتالیایی، فرانسوی، ترکی حتی خراستانی برای آهنگهایش مایه میگرفت. تفاوت جنس صدا و نوع موسیقیاش و البته موسیقیدادنان برجسته چون عطاالله خرم و زاون اوهانیان (آهنگساز و صدابردار) و شاعران بیهمتایی چون تورج نگهبان و پرویز وکیلی به نهایت شهرت و محبوبیت وی کمک بهسزایی کردند. از آنجایی که وی، اولین نفری بود که با گیتارش وارد رادیو و بعدها تلویزیون شد، به او لقب سلطان جاز دادند و این در حالی است که، او پیشرو و بنیانگذار سبک موسیقی پاپ در ایران است. اگرچه بیشتر آثار او به زبان فارسی است ولی او به زبانهای دیگری بهخصوص به زبان مادریاش (ارمنی) نیز آهنگهایی خواننده است.
از شهرت در خوانندگی تا محبوبیت در بازیگری
ویگن، توانست توجه ساموئل خاچیکیان را که آن روزها در سینمای ایران با فیلم «دختری از شیراز» غوغایی به پا کرده بود نیز جلب کند. خاچیکیان، ویگن و آرامائس هُوسپیان (آرمان) را انتخاب کرد تا در فیلم «چهارراه حوادث» همکاری کنند. بهدلیل صدای ویگن، خاچیکیان ترانهای برای او سرود تا در فیلم بر روی صحنههای گردش ناصر ملکمطیعی و مینا مغازهای اجرا کند. این اولین اجرای رسانهای ویگن بهمنزلۀ بازیگر محسوب میشود.
به هر روی، در طول شصت سال فعالیت هنری ویگن دردریان، آنچه از وی برای ما باقی مانند: بیش از ششصد ترانه و بیستوهفت فیلم است که در آنها چه بهعنوان بازیگر و چه بهعنوان خواننده نقشآفرینی کرده است. بهنقل از بیژن باران شاعر و منتقد ادبی: «میراث هنری و انسانی ویگن در فرهنگ ایرانی بسیار غنی و ارزنده است. محبوبیت او بهخاطر آیندهنگری و عواطف صمیمانه اوست». عواطفی که در صدا و ترانههایش موج میزند و همیشه زنده است. ویگن دردریان در ۴ آبان سال ۱۳۸۲ در لسآنجلس ایالت کالیفرنیای آمریکا در ۷۴ سالگی در اثر بیماری سرطان درگذشت. بر روی مزار وی ترانه «آوازخوان» که از سرودهها و ساختههای خودش است، نوشته شده.
بعد از ویگن تعداد زیادی از خوانندگان تحتتاثیر وی شروع به خوانندن کردند و درخششهایی نیز داشتهاند ولی هیچ یک نتوانستن به شهرت، محبوبیت و از همه مهمتر به ماندگاری ویگن باشند. ویگن محبوبترین خواننده مرد ایران در نیمقرن گذشته است.
منبع: کانون فرهنگی چوک
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰