تنوع فعالیت استاد «محمدرضا شجریان» با گروه های مختلف موسیقی

 

 

 

موسیقی نو: حمیدرضا ولیان؛ گاهی یک انسان، راه و مسیر زندگیش را خوب انتخاب می کند و در طی طریق آن مسیر با تلاش و کوشش های مورد نیاز، راه موفقیت و پیشرفت را می پیماید و به نقاط برجسته می رسد، اما از سوی دیگر بعضی از افراد که تعدادشان بسیار کم است درسطحی بالاتر از این ظاهر می شوند و چنان زندگی می کنند که به عنوان یک الگو، در عرصه های تخصصی و عمومی اجتماعی نمود و ظهور پیدا می کنند.

یکی از این معدود انسان هایی که ابعاد مختلف زندگی اش، الگوساز شد، استاد «محمدرضا شجریان» است. در سومین مطلب از پرونده اختصاصی او، به ویژگی دیگری از استاد شجریان می پردازیم.

روحیات خاص او از جمله: یادگیری توأم با تجربه اندوزی و خلاقیت خسرو آواز ایران موجب شد تا در حیات هنری اش همکاری با گروه های متعدد را تجربه کند و ثمره همین نگرش دقیق و در عین حال عجین با وسواس هنری انتخاب موجب شد تا آثار شاهکاری از او بجا ماند آثاری که بعد از سال های پخش؛ همچنان جذابیت و تازگی دارند.

شاید بتوان ادعا کرد که یکی از اسرار مانایی جذابیت شنیداری آثار شجریان، تنوع او در همکاری با گروه های مختلف موسیقی بود. خود استاد در سخنی به این موضوع اشاره دارند و اظهار می کنند: «به هرحال هر چندسال یکبار تغییری در همکارانم می دهم تا از تکرار و مشابه کاری بگریزم چراکه بهر حال هر آهنگساز و گروه تازه، حرف و رنگ تازه ای در کارهایش دارد.»

شجریان در سال های همکاری اش با رادیو و تولید آثار متعدد موسیقایی که در ذهن و خاطر علاقه مندانش و نیز آرشیو رادیو ثبت و ضبط است، آوازهای متعددی را اجرا کرد. اما اگر به تصانیف و ترانه هایی که استاد خوانده اند نگاه کنیم، فهرستی از آهنگسازان را می بینیم. از فرامرز پایور با رنگ موسیقی اصیلش تا فرهاد فخرالدینی و حسن یوسف زمانی و فریدون شهبازیان نوآور که تصنیف ارکسترال «پرکن پیاله را» بر روی شعری از فریدون مشیری ساخت و شجریان نیز با شهامت و به زیبایی در سال ۱۳۵۷ خواند. هرچند پیشتر شجریان با همراهی دوست دیرینه و هم کوکش، محمدرضا لطفی در سال ۱۳۵۳ تصنیف «داروک» را با شعر نو نیما یوشیج خواند. شهامت از آن نظر که در آن زمان شاعران شعر نو برای تثبیت ظرفیت های قالب شعری شان در ادبیات، به سختی در تلاش و کوشش بودند و گاهی از سوی مخالفان، طرد می شدند. مخالفان صاحب نامی در ادبیات ایران؛ اما جوان پویایی مانند شجریان که ردیف موسیقی ایران را پاس می دارد شعرنو می خواند .

شجریان در دوران عمر هنری اش با گروه های مختلفی همکاری کرد. در ابتدای سال های دهه ۵۰ بود که با فرامرز پایور و نوازندگان گروهش آشنا شد و با گروه پایور (که به گروه اساتید شهرت دارند ) اجراهای استودیویی متعددی را در برنامه های رادیویی ارائه کردند. توانایی و تسلط شجریان، اطمینان خاطر به گروه های موسیقی می داد تا شوق اجراهای صحنه ای را تجربه کنند . کنسرت های متعدد شجریان با گروه پایور نمونه ای از آن است.

 

 

اگر از گروه های کوچک موسیقی دو نوازنده صاحب سبک محمدرضا لطفی و ناصر فرهنگ فر بگذریم که اجرای راست پنجگاه خاطره انگیرشان در جشن هنر شیراز (۱۳۵۴) همچنان شنیدنی است، شجریان همکاری با گروه شیدا را نیز در سابقه هنری اش دارد. کنسرت های «به یاد عارف» و «جان جان» و برخی دیگر از آثار، از جمله ثمرات ارزشمند به جا مانده از همکاری شجریان با گروه شیداست.

 

 

محمدرضا شجریان با برخی گروه ها پس از یک دوره زمانی فاصله، همکاری مجدد می کرد و به اجرای کنسرت و تولید آلبوم های موسیقی می پرداخت. به اقتضای رویکرد هنری شجریان ، احوالات هنرمندان آن گروه، تولید قطعات سازی و تصنیف جدید و متفاوت و یا تحولات اجتماعی از جنبه های همکاری دوباره شجریان با گروه های موسیقی بود. به عنوان مثال می توان به اجرای مشترک با گروه پایور در سال ۱۳۵۸اشاره کرد. کنسرتی که در تالار رودکی (وحدت ) به صحنه رفت و از جمله قطعات اجرا شده آن، قطعه معروف « از خون جوانان وطن لاله دمیده » بود.

نکته آنکه شجریان در همین سال با «گروه شیدا» نیز همکاری داشت و کنسرت «سپیده» را با آهنگسازی محمدرضا لطفی و پرویز مشکاتیان در دانشگاه ملی (دانشگاه شهید بهشتی) به صحنه برد.

همکاری با «گروه عارف» به سرپرستی و آهنگسازی پرویز مشکاتیان نیز در سال های اولیه دهه ۶۰ شکل گرفت. گروهی که تصانیف ماندگاری همچون: «جان جهان » و «صبح است ساقیا» از جمله قطعات ماندگار در حافظه شنیداری ما و در زمره نقاط اوج آثار شجریان قرار دارد.

 

 

پس از گروه عارف، شجریان همکاری اش را با گروه «دستان» دنبال کرد. گروهی که گرچه سرپرست و آهنگساز گروه کماکان پرویز مشکاتیان بود اما تغییراتی در نوازندگان گروه نسبت به گروه عارف ایجاد شده بود. کنسرت «طریق عشق» یکی از اجراهای این گروه با شجریان در سال ۱۳۶۷ است.

شجریان در اواخر دهه ۶۰ گروه با گروه مختصری همراه شد و تور کنسرت هایش در آمریکا را انجام داد. گروهی که اگرچه به ظاهر از نظر تعداد نوازندگان و سازها محدود بود و به تار و سه تار داریوش پیرنیاکان، نی جمشید عندلیبی، تنبک مرتضی اعیان و همایون شجریان محدود بود اما اجراهای ویژه و متفاوتی را به صحنه بردند و آلبوم های شنیدنی و آوازهای دلپذیری را از استاد شجریان در آنها به یاد داریم. آلبوم های «پیام نسیم»، «دل مجنون»، «سروچمان» از جمله آلبوم های این همکاری است. تصنیف «مرغ سحر»، که به قطعه مکرر درخواستی مخاطبان در کنسرت های محمدرضا شجریان تبدیل شد در این دوره آغاز شد.

شجریان پس از چند سال همکاری با گروه پیرنیاکان ، گروه « آوا» را در سال های ابتدایی دهه ۷۰ ایجاد کرد. این گروه که برخی از نوازندگان گروه دستان و عارف نیز در آن ها بود با همراهی شجریان کنسرت های متعددی را در چند شهر ایران و کشورهای اروپایی برگزار کرد. آلبوم های «آسمان عشق »، «رسوای دل»، بخشی از مجموع فعالیت های همکاری محمدرضا شجریان با گروه آواست.

اواخر دهه ۷۰ بود که محمدرضا شجریان که هرگز خود را برای چندین سال در یک گروه موسیقی و آهنگساز محصور و محدود نکرد بار دیگر با گروه چند نوازنده وارد دوره جدیدی از فعالیت هنری اش شد. گروه چهار نفره ای که حسین علیزاده با تار و سلانه اش و کیهان کلهر در اوج پختگی کمانچه نواری اش و همایون شجریان، فرزند خلف استاد با تنبک نوازی و همزمان، هم آوازی و تک خوانی هایش گوشه های شهر ردیف موسیقی ایران را می گشتند و تازه هایی جاودان از ظرفیت های موسیقی ایران را به مخاطب ایران و جهان عرضه کردند. آثار جاودانه ای مانند : «بی تو بسر نمی شود»، «فریاد»، «سازخاموش»،«سرود مهر»، «زمستان است» محصول این همکاری است که همگی شنیدنی و در عین حال با آثار موجود موسیقی ایران متفاوت است. به عنوان مثال تجربه جدید بداهه خوانی استاد شجریان در زمستان است… و فرود آمدن مقام داد در بیداد و مقام بیداد در داد ، «کار و عمل»، پیش ازین سابقه نداشته است و محصول همکاری شجریان با گروه جدیدش بود.

شجریان، در سال های پایانی دهه ۸۰، در حالی که پا به سن گذاشته بود و به عنوان یک استاد برجسته و مشهور در ایران و جهان شناخته می شد، «گروه شهناز» را ایجاد کرد. گروهی که نامش گواهی از ارادت او به استادش، جلیل شهناز می داد. در گروه شهناز اما دیگر خبری از اساتید و بزرگان موسیقی نبود. گرچه سرپرستی و آهنگسازی این گروه با مجید درخشانی بود اما همه نوازندگان گروه جوان و عموما گمنام بودند که به مدد همکاری با شجریان به صحنه می رفتند و شناخته می شدند. چنین خرق عادتی معمول نبود که یک استاد شناخته شد، اعتبار هنری اش را در همکاری با جوانان ناشناخته به صحنه آورد. اما شجریان، مرد متفاوت عرصه هنر موسیقی بود و همین متفاوت بودن آگاهانه و هدفمند از او انسانی دیگر ساخت که الگوی هنری برای هنرمندان، خاصه اهالی موسیقی شود.

 

 

او در همکاری با گروه های موسیقی، همان اندازه از فعالیت مشترک با آهنگسازان اصیل و وفادار به آهنگ و ردیف دوره قاجار لذت می برد که از آهنگسازان مدرن و نوآور. در همکاری با نوازندگان نیز همین گونه بود.

فعالیت ها و آثار تولید شده از شجریان در تعامل و همکاری با گروه های مختلف موسیقی، گواه صادقی است که اگر هنرمند، آگاهانه و با دقت و اشراف بر توانایی خود و شناخت درست از محیط و مخاطب به تولید آثارش بپردازد نبایست دغدغه مند و بیمناک باشد بلکه این رویه می تواند موجب رشد و تعالی فعالیتش شود.

سومین بخش از پرونده ویژه استاد محمدرضا شجریان، به تنوع فعالیت های او با گروه های مختلف هنری داشت. چنانکه بر خلاف عرف معمول که صرفا یک هنرمند با یک گروه همکاری می کند؛ او با گروه های مختلفی  همکاری کرد و در این مسیر موفق بود.

امیدواریم مطلب حاضر زمینه موثری برای توجه به بعد دیگری از زندگی استاد محمدرضا شجریان را فراهم کرده باشد و مورد استفاده و علاقه مخاطبان قرار گرفته باشد. در بخش بعدی به وجهی دیگر از وجود زندگی این چهره ملی موسیقی کلاسیک ایران خواهیم پرداخت.

.