پدرش اولین استادش بود/ ابعاد زندگی چهره ملی موسیقی،محمدرضا شجریان

در بخش دوم از پرونده اختصاصی ویژه استاد «محمدرضا شجریان»، به بخشی دیگر از ابعاد زندگی این چهره ملی موسیقی می پردازیم.

 

 

 

 

موسیقی نو: حمیدرضا ولیان؛ شجریان بدون تردید بدون تلمذ و شاگردی کردن به درجات بالای علمی نرسید. او همواره از کودکی تا نزدیک به ۸۰ سالگی عمرش، در تلاش برای یادگیری بود . برایش فراگیری دانش در حوزه های متعدد که مستقیم و غیر مستقیم به موسیقی و هنرش مربوط می شد همواره مورد توجه و اهمیت بود. شاید از این جهت نیز محمدرضا شجریان الگوی ممتازی به شمار می آید.

 

اولین استاد و خواندن قرآن

اولین معلم و استاد برای محمدرضای خردسال، پدرش بود، مشهدی مهدی، که معلم قرآن بود و به آوای خوش قرآن می خواند، مکتب دار مشهوری بود که هم صدا و جلسه قرآنش در مشهد شناخته شده بود هم شاگردانش برای حضور و شرکت در کلاس او سبقت می گرفتند و مباهات می کردند. کودکی و فراگیری صوت قرآن محمدرضا در همین قرائت خانه قرآن که یکی از اتاق های منزلشان بود شکل می گرفت. جلسه قرآنی که صبح جمعه در منزلشان برقرار می شد.

او که فرزند ارشد خانه بود و صدای خوش قرآن خوانی اش دل های مشتاق و شیفتگان آیات الهی را شیفته خود می ساخت همراه پدر به مجالس قرآن می رفت و در آن مجالس هنرنمایی می کرد.

از اولین های مقام آوری در مسابقات قرآن مالزی

به ۱۲ سالگی رسید که تعلیمات پدر و استعداد پسر؛ از او قاری نوجوانی ساخت که از رادیو خراسان قرائت قرآن می کرد. این رویه تا ۱۸ سالگی ادامه داشت به گونه ای که علاوه بر قرائت قرآن آوازهای مذهبی و بدون ساز و مناجات خوانی اش هم از رادیو خراسان پخش می شد. ثمره آموزش الحان قرآنی محمدرضای نوجوان سال ها بعد درکسب رتبه در مسابقات قرآن کشوری وبین المللی مالزی در سال ۱۳۵۶ و خصوصا اجرای ماندگار «ربنا» بخوبی نمایان شد. ارتباط و یادگیری محمدرضا شجریان با قاریان مشهور مصری (خصوصا مصطفی اسماعیل) و تداوم آموزش های او در سال های جوانی نیز قطع نشد .

 

همنشینی با استادان خوشنویسی، شعر و موسیقی

در جوانی از برخی اساتید موسیقی مشهد درس آواز می گرفت. اولین معلم جدی او «جلال اخباری» بود که به وی سنتورنوازی را آموخت. حالا او معلم مدرسه بود و تمرکزش در حوزه فراگیری و سنتورنوازی بیش از آواز بود. گرچه آوازخوانی را نیر رها نکرده بود و ادامه می داد.

پس از انتقال به تهران در سال ۱۳۴۶ و آشنایی با استاد «احمد عبادی»، درس موسیقی و اخلاق را از ایشان می گرفت. در کلاس درس استاد «اسماعیل مهرتاش» ردیف موسیقی را کامل کرد.

محمدرضا شجریان از یادگیری هنرهایی که می توانست به نوعی به قوت آواز و شعرخوانی اش کمک کند غافل نبود و آن هنرها را در حد کمالش فرا می گرفت. به همین منظور در محضر ابراهیم نوذری، از اساتید انجمن خوشنویسان، خوشنوسی را فرا گرفت. در سال ۱۳۴۷نزد حسن میرخانی از عالی مقامان هنر خوشنویسی رفت و یادگیری اش را کامل کرد تا آنکه در ۱۳۴۹ موفق به اخذ درجه ممتاز از انجمن خوشنویسان ایران شد.

 

با آغاز سال ۱۳۵۰ تحول تازه ای در زندگی هنری شجریان اتفاق افتاد. آشنایی و شرکت جستن در درس استاد «فرامرز پایور» فرصت مغتنمی بود تا محمدرضا شجریان، علاوه بر تکمیل فراگیری سنتورنوازی اش ، ردیف های آوازی موسیقی ایران را به روایت استاد صبا از او بیاموزد. در همین سال آشنایی اش با هوشنگ ابتهاج (سایه ) موجب رشد شناخت شعری اش شد. در همین ایام اجرای برنامه متعدد در رادیو و موانست با شاعران و ترانه سرایان و ادبیان از جمله فریدون مشیری و سایه به شناخت شجریان برای بهره گیری ازین مواد خام اولیه در آوازش و پروراندن آن در حنجره اش بهره ها ببرد.

رادیو بستر مناسبی برای رشد و بالندگی استاد

حضور در رادیو فرصت دیگری نیز برای محمدرضا شجریان فراهم ساخت؛ و آن فراگیری بدون واسطه از صدای بزرگان گذشته و خوانندگان مشهوری همچون : ظاهرزاده، اقبال آذر، قمرالملوک و دیگران بودکه صفحه هایی از آثار آنان در آرشیو قرار داشت. او با صرف وقت ، همت عالی و پشتکاری ستودنی بی واسطه تکنیک ها و روش های آوازی آنان را فرا می گرفت. در این خصوص فریدون مشیری می گوید: « گاهی می دیدم که بیش از سه ساعت این صفحه های بی کیفیت را پس و پیش می کند و گوشش را به نزدیک صفحه نگه داشته است تا رموز آوازی قدما را فرا گیرد.»

به کمال رساندن هنر خود در محضر استادان یزرگ زمان

در سال ۱۳۵۱ در برنامه گل ها با نورعلی خان برومند آشنا شد. در کلاس های درس او در خانه اش به اتفاق محمدرضا لطفی شرکت می کرد و از او شیوه ی آوازی طاهرزاده را فرا گرفت. این رابطه شاگردی تا سال های پایانی عمر برومند نیز ادامه داشت و بی پیرایه و تکلف برخی امور زندگی استاد را نیز به انجام می رساند.

یکسال بعد در سال ۱۳۵۲ به محضر درس استاد عبدالله دوامی حاضر شد و شیوه های تصنیف خوانی را از او فرا گرفت.

محمدرضا شجریان در طی این سال ها بر دانش خود می افزود و هر کجا استاد و آموزگاری می دید به اندک فرصت و زمان، دریغ از یادگیری نمی کرد.

شاید بتوان یکی از نقاط عطف و اساتید موثر محمدرضا شجریان را در سال ۱۳۵۸ جستجو کرد. زمانی که او با استاد غلامرضا دادبه ایران‌شناس، نویسنده و استاد موسیقی و آواز ایرانی و از دراویش سلسله نعمت الهی، آشنا شد و از او درس هایی آموخت که شاید در کتاب ها نیاموخته بود. استاد دادبه به گواه سخن محمدرضا شجریان، علاوه بر آنکه درآموزش موسیقی و دشتستانی خواندن شجریان نقش داشت در آموزه های اخلاقی و نگرش های فکری، فردی و اجتماعی اش هم تاثیر گذار بود.

شجریان، یادگیری را عنصر مهم در رشد، تکامل و تعالی هر کار و فعالیتی خصوصا عرصه هنر و موسیقی می دانست. از مردی مهجور در منطقه ای دورافتاده که در قهوه خانه ای در شیراز آوازی می خواند به غایت زیبا تا تتبع و تحقیق پیرامون سازها و موسیقی ملل جهان که در سفرهایش دنبال می کرد فراگیری و یادگیری را دنبال می کرد.

همنشین گل و باغ و طبیعت

برای هنرهایی همچون پرورش گل و گیاه، قناری، باغداری، عکاسی، کوهنوردی و… هم به نزد اساتید مبرز و برجسته هر یک از علاقه مندی هایش می رفت و از آنها می آموخت. گرچه خود یکی از اساتید برجسته در آموزش آواز کلاسیک ایرانی بود اما با این حال به ظرایف آوازی هر یک از قدما و معاصرین توجه می کرد تا نکته ای فرا گیرد. برای محمدرضا شجریان هر لحظه فرصتی برای یادگیری و آموختن بود چه زمانی که در رادیو با ساز استاد شهناز هم آوازی می کرد و چه از جوانان، زمانی که در سال ۱۳۸۷ با حضورشان؛ به یادبود استاد شهناز به نام او گروه موسیقی مستقلی ایجاد کرده بود. گروهی که همراه او در کنسرت های سال های پایانی عمر هنری اش بودند.

 

شاگردی که استادان را به وجد می آورد

تواضع، نجابت و فروتنی، هوش سرشار و ادب؛ برخی از خصوصیاتی بود که همواره اساتید محمدرضا شجریان را برای آموزش به او به وجد و شوق می آورد. این احترام، انس و الفت تنها در سخنان متعدد و یادکردهایی که در مجالس عمومی و خصوصی از او می کردند محصور نبود و اجراهای متعدد محمدرضا شجریان با اساتیدش، نشان از آن دارد که آن ها از اینکه با هنرجوی موسیقی شان هم ردیف و هم سطح هستند نه تنها آزده خاطر و مکدر نیستند که مباهات می کنند چنین گوهری را در جمع خود و در زمره شاگردانشان دارند.

استادان شجریان، وجه دیگری هم دارد و آنکه او از طبیعت، از گل ها، گیاهان و پرندگان خصوصا قناری هایش نیز می آموخت. درس لطافت، آموزه های چهچهه هایی بی نظیر و رویایی و آسمانی، و بسیاری از آموزه های دیگر از محیط اجتماعی که برای محمدرضا شجریان در نقش استادانی نانوشته بودند.

در بخش بعدی از مجموعه پرونده زندگی استاد محمدرضا شجریان، به ابعاد دیگری از زندگی او خواهیم پرداخت.