در یک نشست مطرح شد؛

سراج: ضرورت صرف بودجه‌ برای حفظ موسیقی ایرانی


به گزارش خبرنگار موسیقی نو، نشست تخصصی «آوا‌ها و نوا‌های شهر تهران» شب گذشته سی ام مهر ماه با حضور حسام الدین سراج پژوهشگر، مدرس دانشگاه و خواننده، رضا مهدوی، پژوهشگر، محقق و دبیر جشنواره موسیقی فجر، بابک بوبان، پژوهشگر، مولف و مترجم حوزه موسیقی، طیبی خواننده، دکتر شریعتی مدیر مرکز مطالعات شهرداری، مهدی یسری، رئیس گروه مطالعات هنری مرکز مطالعات و برنامه‌ریزی شهر تهران، حمیدرضا نوربخش مدیرعامل خانه موسیقی در موزه موسیقی برگزار شد.

در ابتدا حسام الدین سراج درباره معماری شهری و ارتباط آن با موسیقی گفت: همه ما می‌خواهیم شهری مملو از آرامش داشته باشیم حال این آرامش از شمال تا جنوب شهر می‌تواند باشد، اما آیا با این وضعیت خیابان‌ها آرامش وجود دارد؟ شاید تهران برخی گوشه‌های زیبا داشته باشد، اما تهران یکدست نیست، فضا‌های پراکنده‌ای دارد به ویژه حال که اتوبان‌ها زیاد شده این پراکندگی هم بیشتر شده است.

سراج یادآور شد: نوع طراحی شهری و معماری می‌تواند فضا‌های مطلوبی ایجاد کند، اما زیباترین فضا‌های شهری ما فضا‌های سبز هستند، درحالیکه شنیدم به تازگی در محله فرشته تهران بیست و پنج هزار درخت برای ساخت و ساز قطع شد اینجاست که باید ببینیم هدف ما از زندگی کردن رسیدن به پول است یا آرامش؟ زیبایی همان رعایت نسبت‌ها مثل نت‌های موسیقی است. این نسبت‌ها باید با هم هارمونی داشته باشند مثل نسبت هندسی، حسابی و هارمونیک اینها با هم زیبایی ایجاد می‌کنند.

وی اظهار داشت: سال گذشته طبق آن چیزی که من متوجه شدم ، چهل و پنج کنسرت برگزار شده بود که شش کنسرت را ما افراد اجرا کننده را می‌شناختیم اما سی و نه کنسرت را اصلا نمی‌شناختیم این به معنای آن است که یک نفر بازاری ازاین هنرمندان پول گرفته و برایشان کنسرت گذاشته است. آیا در کشور ما موزیسین قابلی نبود که شما باید چهل و اندی کنسرت از یک نوع موسیقی می‌گذاشتید؟ حتی عکس و اسم بعضی ازاین افراد مشخص نیست آیا نباید بودجه‌ای صرف موسیقی ایرانی شود؟ ما باید فرهنگ خود را حفظ کنیم و تمام موسیقی ما نباید صرف تفنن شود تا جوانان سرگرم باشند!

وی با ارائه پیشنهادی برای راه اندازی سالن‌هایی برای اجرای موسیقی ایرانی گفت: ما معماران و موسیقیدان‌های بزرگی داشتیم که توانستند بر مردم اثر بگذارند، اما چرا پس از انقلاب یک سالن مناسب موسیقی ساخته نشده است؟ سالن‌های موجود هم مناسب نیستند. اساتیدی چون علیزاده و کلهر سالهاست کنسرتی برگزار نکرده اند این درحالی است که تجارت در موسیقی حرف اول را می‌زند، شهرداری دراین زمینه وظیفه فرهنگی دارند که به جز کار تجاری، کار فرهنگی هم داشته باشند.

در ادامه رضا مهدوی پژوهشگر و محقق موسیقی با اشاره به اینکه جهان شامل اصوات است که با فرهنگ شنیداری خلق شده است، گفت: جهان امروز عاری از معرفت شنیداری شده است. ما تصور میکنیم مبلمان شهری مان درختان خیابان ولیعصر و ساختمان‌های مدرن هستند در حالیکه یادمان می‌رود بخش مهمی از فرهنگ شهری ما موسیقی خیابانی است، این درحالی است که وقتی در ترافیک و آلودگی‌های مختلف صدای یک نوای موسیقی را می‌شنویم، از آن لذت می‌بریم.

وی با تأکید براینکه باید سالن‌های موسیقی چند منظوره داشته باشیم، گفت: ما در سال‌های اخیر تنها به تفنن در موسیقی پرداختیم و این موسیقی مارکتی شده مبلمان شهری ما، درحالیکه نوازندگان خیابانی مبلمان شهری ما باید باشند که نغمه‌ها و آهنگ هایشان از سوی دانشجویان موسیقی در کف خیابان نواخته می‌شود ما باید به فکرعاقبت خودمان هم باشیم و هوای شهری را ازاین طریق تلطیف کنیم.

مهدوی با اشاره به تاریخچه‌ای از موسیقی مردم‌وار گفت: امروز موسیقی دستگاهی برای ما خاص شده و ما به این موسیقی‌های مردم‌وار توجه می‌کنیم گذر زمان اینطور است که ممکن است سال‌ها بعد فردی، چون شادمهر عقیلی تبدیل به هنرمند موسیقی کلاسیک شود. شهرداری‌ها می‌بایست به نوازندگان خیابانی شناشنامه بدهند. الان آن اندازه که باید اماکن عمومی و رستوران‌ها موسیقی سالم بشنویم، نمی‌شنویم.

وی یادآور شد: نوع غلط معماری، موسیقی غلط را ایجاد می‌کند. شهرداری باید موسیقی خیابانی را به رسمیت بشناسند. حتی ما نیاز داریم که ارکستر ملی مجلسی مان هم در پارک شهر اجرای خیابانی داشته باشد تنها دراین صورت که معماری شهری منظم می‌شود. ما معماری‌هایمان متناسب فرهنگ شنیداری مان است درحالیکه اگر موسیقی در جامعه اصلاح شود و به موسیقی ملی و دستگاهی بها بدهیم، همه چیز درست می‌شود.

سپس بابک بوبانی نیز در صحبت‌هایی با یک تصویرسازی از شهرهایی، چون یزد، اصفهان، شیراز، رشت و … برای مخاطبان گفت: با یادآوری این شهر‌ها رفته یا نرفته شما تصاویری در ذهنتان می‌آید حتی از شهر‌های خارج از کشور، اینها نماد‌های بصری هستند. اما آیا هویت یک شهر را آنچه چشم می‌بیند، می‌سازد یا خیر. مثلا صدای ساخت و ساز‌ها و هواپیما نزدیک فرودگاه، همهمه‌های انسانی و صدا‌های طبیعت، باد و طوفان؟

وی در ادامه افزود: تصور غالب درباره شهر این است که می‌تواند به لحاظ بصری متفاوت باشد مثلا برج میلاد یا برج ایفل با هم فرق دارند و شخصیت‌های متمایزی اند، اما از نظر صوتی تصور این است که شهر‌ها یک طور هستند. به نظر می‌رسد ما درباره هویت بصری شهر دچار غفلت هستیم، چون در قدم اول هویت صوتی شهر را نمی‌بینیم یا نمی‌شناسیم و بعد، چون اینطور است قادر نیستیم بین شهر‌ها هویت‌های متفاوت را تمیز دهیم.