شاید آن زمانی که لودویک وان بتهوون موسیقیدان شهیر گفت: «آنجا که زبان از سخن باز میماند موسیقی آغاز میشود…» کمتر کسی فکر میکرد این جمله بار معنایی بسیار بالایی دارد. کمی توجه و دقت به این مطلب نشان میدهد که هنرمندان عرصه نمایش بهترین برداشت را از این جمله کردهاند./موسیقی در تئاتر
موسیقی نو: هنگامی که به تماشای یک نمایش نشستهایم و محو بازی بازیگران و متن نمایشی و حرکات آنها هستیم ناگهان با جادویی روبرو میشویم که ناخودآگاه حس ما در آن لحظه چند برابر میشود، ناخودآگاه اشک میریزیم، میهراسیم، میخندیم و یا بر جای خود میرقصیم. بله… این جادو «موسیقی» نام دارد.
لحظهای که بازیگر گوشهای از متن را اجرا میکند که به تدبیر کارگردان لازم است موسیقی از باندهای سالن اجرا پخش شود، ضمن اینکه موسیقی به بازیگر کمک میکند تا بازی بهتر و قویتری ارائه دهد، به تماشاگر هم کمک میکند تا درک بهتری از حال و هوای متن داشته باشد و پیام نمایشنامه را بهتر درک کند.
در نمایشهایی که لازم است در صحنههایی از آن موسیقی ملایمتری پخش شود که تم غم را القا کند بسته به شرایط جغرافیایی متن ساز نیز انتخاب میشود، کمانچه، تار، تنبک، ویلن، گیتار و یا هر ساز دیگری رنگآمیزی مخصوص به خود دارد و تماشاگر با شنیدن آن به همان فضایی میرود که مدنظر کارگردان است.
گاهی لازم است تماشاگر فضایی موهوم و آمیخته با ترس را ببیند و قرار بر این است که موسیقی وحشت به کمک گروه بیاید. نور و حرکت نیز در این میان به کار گرفته میشوند.
شاید تأثیرگذارترین بخش موسیقی در تئاتر خلق موتیف یا همان تم اولیه اثر است که در بخشهای مختلف خاصیت بسط و گسترش را دارد.
در تئاتر ایران، اگر موسیقی از ارکان یک اتفاق هنری (مانند موسیقی نمایش) نباشد، متاسفانه به موسیقی پس از شکلگیری کار فکر میشود که این طرز کار دست آهنگساز را جهت ارائه یک موسیقی خلاقانه بسته میگذارد. نکتهای که باید به آن اشاره کرد آن است که معمولاً نویسنده یا کارگردان هنگام نگارش و تحلیل متن، موسیقی دلخواهی را میشنود که تا اندازهای با فضای کار نیز هماهنگی دارد. این کار موجب میشود تا در طول زمان آن موسیقی ملکه ذهن شده و بالطبع از آهنگساز نیز درخواست میشود موسیقی شبیه آن اثر خلق کند و حال اگر حتی موسیقی بهتر و متناسبتر از اثر انتخابی هم خلق شود نظر نویسنده، کارگردان را به سختی جلب میکند. کارگردان برای گریز از این مشکل از همان ابتدا باید درک کاملی از موسیقی و بخصوص موسیقی نمایش و لحظاتی که موسیقی آنها را ناب میکند داشته باشد. او بدون ارائه پیشفرض به آهنگساز او را با متن نمایش و فضای کار آشنا میکند.
شاید تأثیرگذارترین بخش موسیقی در تئاتر خلق موتیف یا همان تم اولیه اثر است که در بخشهای مختلف خاصیت بسط و گسترش را دارد. |
آهنگساز پس از شناخت نسبی به خلوت خود میرود و یک تم بخصوص را برای نمایش میآزماید. با کارگردان مشورت میکند. نظرها یکی میشوند و در نهایت بر اساس حرکت بازیگران و سایر عوامل مانند انتخاب ساز مناسب، سرعت اجرای موسیقی و تنظیم هنرمندانه آن برای اجرا آماده میشود.
از دیگر مسائلی که در موسیقی تئاتر ایران میتوان به آن اشاره کرد قواعد و ساختارهای موسیقایی است که به آن اهمیتی داده نمیشود. ارکستراسیونهای ناهمگون، رنگهای صوتی با اختلافهای بسیار، عدم تعادل سبک و استفاده از ادوات الکترونیک و… سبب میشود تا موسیقی تئاتر تنها از رکن مهم خویش دور شود بلکه جذابیتهای موسیقی در کنار صحنه را برای بیننده از بین میبرد.
موسیقی نمایش را از دیدگاهی میتوان به دو دسته تقسیم کرد:
۱ـ موسیقیِ سرنوشتی ۲ـ موسیقیِ آنی.
موسیقی سرنوشتی
موسیقی سرنوشتی آن است که برطبق نامش، با سرنوشت تقدیری نمایش سر و کار دارد. در هر نمایش، روابطی بین شخصیتها وجود دارد که ساختمان کلی نمایش را پیریزی میکند. این روابط منبعث از حوادثی است که بهطور سرنوشتی در زندگیِ روزمرهی شخصیتهای نمایش ایجاد میشود. همهی این سرنوشت، ریشهی اصلی یک نمایش است ولو اینکه در سراسر آن، انسانی نیز دیده نشود. بهطورکلی، لحظاتی از موسیقی که شنونده را به هنگام شنیدن، جدا از نمایش و خارج از سالن به نمایشنامه ربط میدهد، همان «موسیقی سرنوشتی» است. هنگامی که در سوگنامه یا تراژدی شکسپیر، لیدی مکبث پس از آن قتل موحش، هراسناک ناله سرمیدهد که: همهی عطرهای عربستان دستهایش را پاک نخواهد کرد، از «سرنوشتِ» خود سخن رانده است. همانطور که آن سه جادوگر، وقتی که با «مکبث» سخن میگویند، بخشی از سرنوشتِ او را رقم میزنند. فضایی که در پیِ خواندن یک اثر بر ذهنِ خواننده مستولی میشود، مادر موسیقیایی است که میتواند احوالِ «مکبث» را بازگو کند.
موسیقی آنی
مهمترین و مشکلترین قسمتِ کارِ یک آهنگساز، «موسیقی آنی» است. موسیقی آنی یا لحظهای، بیشتر، هیجانات و تأثیراتِ ناشی از صحنهها را القا میکند.درونمایهی موسیقی آنی، از حالتهایی مثل: خشم، ترس، هیجان، محبّت و الوهیّت سرچشمه میگیرد که بنابر محتوای نمایش، پیوسته در حال تغییر است (برعکسِ موسیقی سرنوشتی که کمتر تغییر میکند). موسیقی آنی از لحظهیی سخن میگوید که در قاموسِ زبان، زمانِ حال است. نه گذشته و نه آینده.
موسیقی در نمایش کودک
و اما در نمایش کودک نیز موسیقی وظیفهای بسیار حیاتیتر به عهده دارد.
استفاده بجا و و مناسب از قطعات موسیقی در نمایش یکی از راههای ایجاد تمرکز است و به راحتی میتواند مخاطب بازیگوش نمایش را که در صندلی خود ناآرام تکان میخورد، دوباره به تماشای نمایش بکشاند و با نمایش همراه کند. موسیقی همراه با ریتم حرکت آن قدر تأثیرگذار است که میتواند به راحتی جایگزین تمام نمایش شده و در انتقال معنا به مخاطب فعال گردد.
مهمترین و مشکلترین قسمتِ کارِ یک آهنگساز، «موسیقی آنی» است. موسیقی آنی یا لحظهای، بیشتر، هیجانات و تأثیراتِ ناشی از صحنهها را القا میکند. |
انتخاب موسیقی باید با دقت صورت گیرد. در اغلب نمایشهای امروزی در جایجای نمایش کودک استفاده از موسیقی به منظور شاد و جذاب کردن نمایش صورت میگیرد. در کنار وظایف موسیقی در انتقال فضا به وسیله موسیقی، دادن علایم شناسایی متن (مثل صدای جیرجیرک برای اعلان شب یا افکتهای زدن ضربه برای تشدید حرکت و صدای باران) و شناسایی شخصیتهای نمایش (مثل استفاده از ملودیهای محلی برای نشاندادن و پررنگکردن یک شخصیت) موسیقی میتواند شادی بخش باشد، اما این شادی بخش بودن نباید روی کل نمایش اثر نامطلوب بگذارد و آن را از اعتدال خارج کند و به سمت ابتذال بکشاند.
صرف ریتمیک بودن بعضی ملودیها و نواها نمیتواند دلیل مناسبی برای استفاده در کار نمایش باشد. حجم زیاد و طولانی بودن قطعه موسیقی نیز میتواند به راحتی مخاطب را از وی گرفته و به این ترتیب همراه کردن کودکان برای ادامه تماشای نمایش بسیار سخت و دشوار خواهد شد.
منبع: کانون فرهنگی چوک/ مهران مقدر
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰