هفته اول مهر، زادروز یک هنرمند؛

زندگی هنری «فریدون پوررضا» خواننده، نواساز و محقق موسیقی گیلکی

در سلسله مطالب زندگینامه ای، خلاصه ای از زندگی هنری استادان موسیقی که در هفته اول مهر، دیده به جهان گشوده اند را منتشر می کنیم

 

موسیقی نو: حمیدرضا ولیان؛

«فریدون پوررضا» پرآوازه ترین خواننده‌ی موسیقی گیلان در سوم مهرسال ۱۳۱۱ در «لشت نشاء» از توابع رشت به دنیا آمد. از کودکی با زمزمه‌ی لالایی های گیلانی(گاره سری) و آوازهای زنان شالیکار، با موسیقی گیلکی آشنا و احساسات او در این زمینه برانگیخته شد. قریحه و صدای خوش او موجب شد تا از نوجوانی راوی و نغمه پرداز موسیقی نیاکان خود شود او از استادان آواز یونس دردشتی، سعادتمند قمی و غلامحسین بنان آواز ایرانی را آموخت و در سال ۱۳۳۳ کار تعزیه را به همراه علی به کیش آغاز کرد. او در همان سال نمایشنامه‌ای برای تئاتر و اجرای آن در سالن سینمای لشت نشاء نگاشت. شش سال بعد در آزمون خوانندگی رادیو گیلان رتبه اول را کسب کرد و به‌طور رسمی به عنوان خواننده شروع به کار نمود. همکاری مستمر پور رضا با رادیو رشت از آغاز تأسیس موجب شد تا یک نسل از مردم گیلان موسیقی سرزمین خود را از طریق صدای او به خاطر بسپارند.

از اردیبهشت ۱۳۵۰ همکاری با تلویزیون را آغاز کرد و در همان سال به عنوان پژوهشگر آواهای بومی و با همراهی مشاهیر فرهنگی و هنری ایران سیمین دانشور، محیط طباطبائی، منوچهر آتشی، محمود عنایت، ایرج افشار و دیگر استادان برجسته دانشگاه تهران به لندن سفر کرد. تحقیق پیرامون موسیقی «اِشکوری»، «دیلمانی» و آوازهای مناطق مختلف گیلان از جمله فعالیت های اوست.

 

اعتقاد به خودشناسی از طریق موسیقی

دیدگاهش درخصوص موسیقی نشان از شناخت وسیع و عمق دانش او دارد. او معتقد بود : « عظمت موسیقی در وجود انسان ریشه دارد. موسیقی تبلور نمودها و نمادهایی است که با فطرت انسان سرشته و عجین شده است. به عبارتی، انسان با زاد و هستی خویش از این الهام معنوی و زینت بخش حیات، بهره جسته و می جوید. اهمیت موسیقی از آن جاست که می تواند خودشناسی را پدید آورد و در کنار گفتار، تعلیمات هدایت بخش و رسالت پیام آوران آسمانی، و خداباوری را تبلور بخشد. با موسیقی، شما هویت خود را تعریف کرده و آن را نشان می دهید. البته هم این موسیقی می تواند تیغی برهنه و برا در کف زنگی مست باشد، مخدر شود و گاه ویرانگری کند! موسیقی همچون آزادی است که برای اجتماع افزون طلب کم دانش و کم فرهنگ، آسیب رسان می شود و هرقدر تکامل فرهنگی اوج بگیرد، موسیقی بار عاطفی و معنایی بیشتر داشته و معجزه آسایش و آرامش را بیشتر بروز می دهد و پابه پای جامعه تکوین یافته( معجزه آسا) آزادگی، رهایی و معنویت را پدیدار می سازد. تا آن حد که می توان گفت جامعه ای که عمق موسیقی را درنیابد از معنویت و اخلاق تهی می شود.»

 

 

تسلط بر ریشه ها و فرهنگ دیارش

تنها آواز خوان موسیقی دیارش نبود بلکه روایتگری پوینده برای موسیقی گیلان بود . ریشه هایش را می شناخت و به زیروبم های فرهنگ دیارش آشنایی وسیع داشت. می گفت: «چرا موسیقی گیلان در مایه( دشتی) است. اولا باید عرض کنم( دشتی) از فرزندان خلف دستگاه( شور) است. یعنی از ملحقات این بزرگ دستگاه آوای ایران. معمولا ارائه( آواز دشتی) یعنی( نغمه دشتی) از دشت نشینان گیل بیشتر به ثمر نشسته تا کوه نشینان گیل. چه این که اولین قطعه آوازی کوه، گوشه( دیلمان) بوده، البته با منش فرازگونه و کوهساری. بعدها این نوا متاثر از نعمات آوازی گیل در مایه( دشتی) حال و هوای جلگه ای به خود گرفته، بخش اولیه دیلمان با صدای( کوه) تقریبا فرق داشته و دیلمان، چهارگوشه، با خود داشته، از جمله تکه( رهِنِه) که این تکه نمونه اصلی اجرایی کوه نشینان بود. بعدها تعزیه خوانان محلی( رهنه) را گرفتند و در یک برخورد جامعه شناسانه اما ناخودآگاه برای مجالس تعزیه برگزیدند که درست هم برگزیدند. این تکه امروز هم در تعزیه( حضرت عباس) بخش( خیمه شماری) خوانده می شود. به هر حال( دشتی) در موقعیت و منطقه سبز و خرم بیشتر سیلان یافته، یعنی با جغرافیای منطقه همگونی داشته است.

گیلان سرسبز است، باصفاست، دلگشاست برای گیلانی ها همچون هنرمندانی که بیشتر و زودتر از اقشار دیگر جامعه تاثیرپذیرند. هوا و محیط زیست با خلق و خوی ظریفی آن ها را بار آورده و( دشتی) بار عاطفی بیشتری از غنای موسیقیایی به این جماعت بخشیده است. به ویژه آن که نقش ستم های مضاعف در ادوار مختلف تاریخ، مردم نرمخو و اندیشه ور گیلان را در انتخاب ملودی های آوایی، مشکل پسند و وسواسی کرده است. »

 

همت برای نغمه های گم شده یا رو به فراموشی گیلان

تلاش و کوشش او برای ثبت و ضبط و بهبود نغمه ها و آواهای محلی و فولکلورگیلان بر کسی پوشیده نیست . او می گوید: «( عروس گوله ی) را اولین بار من سال ۱۳۴۱در روستای( جلیدان) لشت نشا که بهترین مرکز ارائه کار هنری توسط هنرمندان محلی بود، ناظر بودم و بخش موسیقایی آن را در رادیو اجرا کردم. بعدا نیز خود کشاورزان نقش آفرین این بازی را به تلویزیون بردم و تصویر گرفتم. موسیقی این بازی در مایه( شوشتری) از ملحقات دستگاه( همایون) است. اما درباره بازی در عروس گوله ی باید بگویم من از زمان کودکی، یعنی بیش از نیم قرن قبل، این بازی را فی البداهه دیده ام. موسیقی این بازی ریتمیک، هیجانی و یک خطه است که در مایه فولکلور با نغمه شوشتری مژده بهار و به بار نشستن شکوفه ها را می دهد. رقص در( عروس گوله ی) دیمی است و به ضرورت آهنگ جلوه می کند. به طور غالب بازی ها در فرهنگ عامه از موسیقی نیز تغذیه می شوند. در( لافن بازی) موسیقی در گوشه های سازی گیلان،( هیجان بخش) است.»

 

 

گلایه از همشهری های تهران نشین

قلبش برای فرهنگ و هنر گیلان می تپید و مشتاق جوانان و تعلیم به آنان بود. در سال ۱۳۶۷ همکاری اش را با اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی ایران به عنوان کارشناس موسیقی آغاز و در همان سال کنسرتی رادر رشت برگزار نمود. از آن تاریخ به بعد به ترتیب در شیراز، همدان، آلمان، رشت و تهران به اجرای برنامه و کنسرت پرداخت. هرچند از بی وفایی همشریانش در تهران گله داشت . « حیف است راحت از قدرت و غنای صدای برادران گیلانی و مازندرانی گذشتن! اگر نقصی هست، از ماست که برماست! و در درجه اول به کم کاری ما برمی گردد. نفاق یاران است، فخرفروشی هنرمندان گیلانی تهران نشین است. کردها می روند تهران برنامه دارند، کامکارها در تهران کارهایشان را رها می کنند و برای تشویق بچه های به دیدن کار آنان می روند. اما وقتی بچه های گیلان کارشان را به تهران می برند، گیلانی تهران نشین یا می گریزد و یا با دید عاقل اندر سفیه از کنار آنان می گذرد.»

 

آثار ماندگار پوررضا و استقبال علاقه مندانش

آلبوم های «می‌گیلان» و «گیله لوی» او با استقبال خوب علاقه مندان و مخاطبانش مواجه شد. در سال ۱۳۷۹ تیتراژ و متن سریال پس از باران را اجرا کرد که موجب شد بار دیگر صدایش در کشور مورد استقبال عمومی قرار بگیرد؛ به گونه ای که از آن پس او را بیشتر با شهرت خواننده سریال پس از باران معرفی می کردند. فریدون پوررضا در سال ۱۳۸۰ مقام اول موسیقی در فیلم و سریال‌های کشور را از آن خود کرد.

سیا ایران، می گیلان، گیله نو، رعنا، یه قل دو قل از ترانه های شناخته شده اوست. استاد فریدون پوررضا موسیقی دان و خواننده شناخته شده دیار سرسبز گیلان در روز چهارشنبه ۲۳ فروردین ۱۳۹۱ بر اثر مشکل ریوی و بیماری تنفسی در منزل خود در شهررشت درگذشت.

.