موسیقی نو: محمدرضا ممتازواحد | در زُمرهی مهمترین و ساختاریترین عناصرِ «آرایه»ای در موسیقی دستگاهی ایران، «تحریر» را بایستی مورد توجه و بررسی بیشتر قرار داد.
«تحریرها» نیز چون «گوشههای ردیف موسیقی ملی»، بهدو صورت بسیار کلی «مُدال» (مقامی) و «غیرمُدال» (غیرمقامی) قابل تقسیمند. تحریرهای مدال بهغیر از اینکه حایزِ ملودی منحصربهخود هستند دارای فضای مایگیِ بهخصوصی نیز میباشند ولی تحریرهای غیرمدال، فقط حایز تشخصِ ملودیک بوده و بایستی در فضای مدال یا مایگیِ خاصی، خوش بنشینند؛ درست همانندِ گوشههای غیرمدال که در گوشههای مدال، ساری و جاریاند و بهاصطلاحِ پیشتر گفته شدهی نگارنده، بایستی در «مقام»، «مقیم» شوند.
بعد از رُخداد بهمن ۱۳۵۷ و سازوکارِ برخی از موسیقیدانانِ فعال در آن سالها! که در جهت مقبولیت و مشروعیت بخشیدن بهاین هنر شریف – یعنی آواز ایرانی – در سیستم حاکمهی جدید، فرصت هنرنمایی یافتند؛ متأسفانه ارزش هنری این عنصر سازندهی آرایهای نادیده انگاشته شد و حتی درصدد حذف و یا هرچه کمتر کردن مقولهی تحریر در آوازهایشان نیز برآمدند. بهطوریکه در کلاسهای درسیشان هم این مهمّ بههنرجویانشان گوشزد و ابلاغ میشد. در نتیجه آواز ایرانی بهتناوب، حالت مرثیهگونه بهخود گرفت و تحریر – این آرایهی زیبای موسیقی – در آواز ایرانی، مورد تخدیش و تحریف واقع شد.
این تحریرِ کوتاه ۳۵ ثانیهای برگرفته از گلهای رنگارنگ برنامهی شمارهی ۵۰۵ میباشد که استاد گرامی و پیشکسوت، «اکبر گلپایگانی» در فرازِ پایانی آوازِ ابوعطایش، اجرا کرده است. در ذهنِ راقم این سطور، سئوالی شکل گرفت که دلیلِ طراحی این تحریر چه بوده؟ پُرواضح است که تحریرِ یادشده دلالتِ ادبی نداشته و مدلّل بر زیباییشناختیِ موسیقایی است ولی آیا گلپایگانی مصمم بوده که گوش شنونده را جهت کادانس (یا فرودِ) نهایی آواز خود آماده سازد که فرودی – چون آن درآمدِ – بهیادماندنی را در ذهنِ مخاطبش بهیادگار گذارد یا که نه؟!
«حسام صحرایی» (فعال عرصهی آوازی)، پاسخی در خورِ تأمل ارائه داد: «[استاد گلپا] با تحریرِ جامهدرانِ ابوعطا، بهزیبایی وارد دستگاه سهگاه میشوند؛ بهنظر بنده [صحرایی]، قصدشان راهگردانی و یا مُدگردی از ابوعطا به سهگاه بوده و با اشاره و گردشی کوتاه در رُهاب، باز بهمتعلقاتِ شور و آواز ابوعطا بازمیگردند».
نگارنده مطلع نیست، این ملودیپردازیِ تحریریِ استاد گلپایگانی در آوازِ یادشده، در «خودآگاهِ آوازیِ» ایشان صورت گرفته و یا برخاسته از «ناخودآگاهِ آوازیِ» وی بوده است ولی آنچیز که مسلم و مسجل است، این است که فضای آموزشی در کلاسهای آوازی در بُرههی کنونی، بهشدت نیازمند و تشنهی اینگونه ظرایف و دقایق است! ردیف موسیقی ملی، در نهایتِ اهمیت و ضرورتِ فراگیریاش، همهچیزِ آواز نیست و آنچیز که «فراآوازی» جلوه مینماید – بیشتر از آنچه که مبحثِ «صداسازی» باشد – ، پرورشِ «آنیّت» و «خلاقیّتِ» هنرجویان است که گویا آن را – بیشتر – در نسلِ هنرمندانِ برنامههای «گُلها» و مدرسانِ آنان، باید جُست!
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰