وجه دیگری از زندگی استاد محمدرضا شجریان؛

استاد «محمدرضا شجریان» و شاگردپروری

 

 

 

 

موسیقی نو: حمیدرضا ولیان؛ در عرصه هنر، برخی می توانند هنرمند نمونه ای باشند و آثار زیبایی را خلق کنند اما برخی دیگر با وجود دانش و توانایی، به دلائل گوناگون بیشتر به تعلیم و آموزش می پردازند و آثارشان محدود به دوره و زمان خاصی است. برخی از هنرمندان هم گرایش به نقد هنری پیدا می کنند و از توانایی نقد آثار و شناخت زیبایی ها و تکنیک های آثار هنری به خوبی بر می آیند. کمتر سراغ داریم که فردی در هر سه جنبه، از توانایی هم سطحی برخوردار باشد و به همان زیبایی که آثار هنری ارائه می کند در امر آموزش و یا نقد هنری نیز توانمندی درخوری داشته باشد. از میان هنرمندان معاصر استاد «محمدرضا شجریان» یکی از آن معدود افراد است که در سه وجه ذکر شده در عرصه موسیقی کلاسیک توانمندی دارد.

محمدرضا شجریان که تعیلم گرفتن را از کودکی آموخت، معلم بودن را نیز در همان کودکی فرا گرفت. پدرش معلم قرآن شناخته شده ای در مشهد محسوب می شد که مکتب خانه اش مورد توجه خانواده های مشهدی بود که علاقه مند بودند فرزندشان به فراگیری قرآن و قرائت آن بپردازد.  روش آموزش و معلمی را محمدرضا از خانه و رابطه پدرش با قرآن آموزان آموخت.

بعدها در دانشسرای عالی درس تعلیم گرفت و در قامت یک معلم در آموزش و پرورش به دانش آموزان درس می داد.

حتی مهاجرتش به تهران و انتقال از آموزش و پرورش به اداره منابع طبیعی وزارت کشاورزی هم مانع و محدود کننده شجریان برای حفظ روحیه معلمی نشد. او که فراگیرنده ای سخت کوش، پیگیر ، باهوش و علاقه مندی بود با ممارست در تمرین و تکرار ، نوآوری و خلاقیت، دانشش را گسترده می کرد.

 

شاید کمتر کسی به اندازه محمدرضا شجریان شاگردی کرده و اساتید متعددی را مستمرا درک کرده باشد

 

خوشه چینی محمدرضا شجریان از اساتیدی که هر یک گنجینه ای قابل اعتنا در موسیقی هستند و جدیت شجریان در یادگیری و ثبت و ضبط درس ها او را دائره المعارف موسیقی کلاسیک ایران کرد. اضافه بر این کم نبودند اساتیدی که گرچه مستقیما شجریان فرصت شاگردی نزد آن ها را نیافت اما از دقت و فراگیری نکات و درس آموزی نزد آنان هم دریغ نکرد.

این روحیه توام با اخلاق و توانمندی در آموزش موجب شد شجریان آموزش به علاقه مندان آواز را هم به فعالیت های هنری اش اضافه کند.

شجریان معتقد بود: «آموزش را باید جدی گرفت. نقش رادیو و تلویزیون در این آموزش خیلی مهم است.» برای شجریان مراحل یادگیری و آموزش سه سطح اصلی است. «از اول، شامل: تکنیک(توانایی استفاده از صدا)، بعد ردیف و شیوه، و بعد هم دوره عالی می شود. ولی هر کس که می خواهد این راه را به آخر برساند اگر تکنیک نداشته باشد، کارش لنگ است و اگر ردیف نداند، در جمله بندی و نغمات و ردیف جا می ماند.»

او نیز جزو آن گروه از افرادی است که آموزش را هزینه نمی دانند بلکه سرمایه گذاری محسوب می کنند.

شجریان: «… مشکل ما مشکل آموزش موسیقی است که متاسفانه به آن هیچ توجهی نشده است. … مهم ترین سرمایه گذاری بر روی موسیقی ایرانی، سرمایه گذاری آموزشیست. ما مدرسه موسیقی، دانشگاه موسیقی و کلاس موسیقی به حد کافی نداریم.»

یکی از شیوه های ابداعی منحصر به فرد شجریان در آموزش، ایجاد دوره ای در آموزش آواز تحت عنوان صداسازی بود. دوره ای برای یادگیری شیوه و تکنیک اجرای صداهای مناسب برای خواندن موسیقی ایرانی. گرچه شجریان شاگردان خود را انتخاب می کرد و پس از تست اولیه و مرحله بعد ارزیابی توانایی فراگیری و هوش موسیقایی هنرجویان به آموزش آن ها می پرداخت اما عموما شاگردانش در سنینی بودند که اجرا دوره صداسازی برای آنها چندان ثمره مورد انتظار استاد را نداشت گرچه مفید و موثر بود.

«پس از سال ها تدریس، به این نتیجه رسیدم که گام اول در آواز، تکنیک است. یعنی نحوه استفاده صحیح از صدا و تحریرهاست که خواننده بتواند صدای درستی بیرون دهد و تحریرهای درستی داشته باشد، نت ها و پرده ها را درست بگیرد(یعنی خارج نخواند)، باحالات آشنا باشد، زمان بندی ها را بداند، از گوشش استفاده درستی بکند، یعنی گوشش حاکم بر کار باشد تا بتواند بر کارش کنترل داشته باشد. وقتی تمام اینها تقویت شد، آن وقت برود ردیف و شیوه کار کند و در نهایت نیز برود دوره عالی که با ظرایف و ریزه کاری ها آشنا شود.

متأسفانه در کلاس های آواز، بیشتر تاکید روی ردیف بوده است، هنرجو از اول که می آید شروع می کنند به شور و ماهور درس دادن، هنوز صدای درستی نمی تواند در بیاورد، تحریرها و اصول کارش درست نیست، بعد می آیند به او نغمه، آهنگ یا گوشه درس می دهند. آنچه مهم است این است که اول هنرجو بیاموزد درست بخواند، وگرنه همه می توانند این ها را یاد بگیرند. وجود چنین نکاتی بود که مرا بر آن داشت تا یک دوره شیوه آوازخوانی را تدوین و ارائه دهم.»

شجریان در انتخاب هنرجویان نیز همانند انتخاب همکاران گروهش ، اشعار کنسرت هایش و سایر فعالیت های هنری موسیقایی اش وسواس و دقت خاصی داشت. «من ترجیح می دهم با کسانی که هنوز پیش کسی برای آموزش نرفته اند، ولی صدای خوبی دارند، کار کنم. چون برای افراد دیگر باید وقتی را صرف کرد تا آموخته های غلط را برطرف نمود. ولی به هرحال اگر کسانی باشند که صدای خوبی داشته باشند و از نظرشعور اجتماعی و فرهنگ و گوهر انسانی، ارزش این را داشته باشند که برای آن ها وقت گذاشته شود، حتما انتخاب خواهد شد. چون تنها برای ما صدای خوب ملاک نیست، صدای خوب شرط لازم است، ولی شرط کافی نیست.»

 

 

دقت شجریان بر شخصیت هنرجوبان ریشه در آموزه هایی دارد که در کوردکی در محضر پدر آموخت و دانست که یادگیری امر مقدسی همانند قرآن بدون توجه به شعور و آگاهی و شناخت گوهر انسانی ارزش نسبی پایینی دارد.

اسامی شاگردانی که مستقیما پای درس استاد نشسته اند و به فراگیری آواز پرداخته اند کم نیست. گرچه بسیاری در میانه راه رها کردند و ثابت قدم نبودند اما فهرست همان هایی که ماندند نیز طولانی است. از جمله : قاسم رفعتی، شهرام ناظری، علی جهاندار، جلال الدین محمدیان، ایرج بسطامی، حسام الدین سراج و.. البته در خصوص همایون شجریان و سینا سرلک موضوع آموزش متفااوت است چرا که این دو خصوصا همایون شجریان از نوجوانی تحت تعلیم استاد بوده اند و ظرایفی آموخته اند که دیگران نیاموختند.

به فهرست شاگران آقا و خانم که در محضر استاد هنر آواز را به شیوه شجریان فرا گرفته اند می بایست همه کسانی که با تقلید و شنیدن صدای استاد به فراگیری و اجرای برنامه می پردازند را هم اضافه کرد.

استاد، سخن پر تکراری دارد که می گوید: « هیچ کس من نمی شود همچنان که من هیچ کسی نشدم ، من خودم شدم» او نه تنها نمی خواهد کسی مقلد تمام و کمالش باشد بلکه به هنرجویانش می آموزد که خودشان باشند و راه و مسیر و هنر خودشان را پیش برند. کسانی که در مکتب شجریان به آموزش و فراگیری آواز پرداختند در حقیقت همه خوانندگان بزرگ این سرزمین را درک کرده اند چرا که شجریان را می توان جامع خوانندگان موسیقی کلاسیک ۱۵۰ ساله اخیر ایران دانست.

یادگارانی که از استاد و آموزش هایش به جا مانده اند بار سنگینی بر دوش دارند که هم آموزش های موسیقایی او را ادامه و توسعه دهند و هم روش و سبک زنذگی و اخلاق هنری اش را . شجریان در آموزش و شاگرد پروری نیز ویژگی های خاص خود را داشت و مقلد نبود و صاحب سبک بودن را در این رشته هم به یادگار مانایی مبدل ساخت.

 

 

سخن در خصوص فلسفه وشیوه آموزش، دیدگاه ها و آثار و نتایج آموزشی استاد بیشتر از اینها اما فرصت و مجال این مقال بیش ازین نیست.  امید در فرصت آینده وجه دیگری از زندگی و شخصیت هنری استاد محمدرضا شجریان را مرور کنیم.