هنرها با توجه به دیدگاه هنرمند بر محیط پیرامونی اش اثر می گذارند و جهت پیدا می کنند و محمل پیام و اثرگذاری های مختلف می شوند.
موسیقی نو: حمیدرضا ولیان؛ یکی از مسائل جدی در فلسفه هنر، غایت و هدف ارائه هنر است. برخی معتقدند «هنر برای هنر است»، اما از دیگر سوی هنرمندان شناخته شده و بسیاری نیز هستند که برای هنر هدفی متعالی و محمل پیام قائل هستند.
استاد «محمدرضا شجریان»، از معتقدان به دیدگاه دوم در فعالیت و ارائه آثار هنری بود. او معتقد است: «رسیدن به گوهر ناب انسانی، جز با آرامش و تمرکز و اندیشیدن با چیز دیگری حاصل نمی شود. موسیقی، از انتخاب شعر گرفته، تا آهنگسازی، تاپیامی که در آهنگ داریم، تا اجرای خوب، همه باید در جهت هدفی باشد که انسان ها را به کمال و یا خداوندگاری خودشان برساند، یعنی انسان به انسانیت ناب برسد» در چنین دیدگاهی، برای هنر ارزش های اخلاقی قائل می شویم. «هنر انسان را به طرف اخلاق می برد» و همه فرآیندهای هنر، با توجه به آن هدف دنبال می شود.
اخلاق و زیبایی از دیدگاه استاد
در نگاه محمدرضا شجریان، «اخلاق، آن است که نهاد انسان می گوید، نه آنکه قانون می گوید. قوانین یک چیز است و اخلاق چیز دیگریست. اخلاقی که از سرشت انسان ها بلند می شود.» لذا پیش برنده و اصلاح گر است و موجب نزهت و پاکیزگی فرد و جامعه می شود. این رویکرد را او در مسیر اجراها و زندگی هنری اش همواره دنبال می کرد. «می خواهم با هنر خود پیزی بگویم، هدف من هنر برای دانش و تکنیک نیست، هنربرای زیبایی است. زیبایی؛ عشق آفرین است و عشق، بازدارنده انسان از گناه و برکشنده به سوی برتری های انسانی است… وقتی انسان ها، در کمند زیبایی هستند، نمی توانند گناه کنند… زیبایی، انسان را از گناه و آلودگی باز می دارد. زیبایی، انسان را به کمال خود و انسانیت نزدیک می کند.»
وقتی محمدرضا شجریان سخن از اخلاق و ارزش های اخلاقی در هنر و آثار و نتایج آن می گوید، تو گویی، با انسان دیگری مواجه هستی، کسی که بسان یک پژوهشگر حوزه اخلاق سخن می گوید و به فلسفه و رابطه هنر و اخلاق، خصوصا در حوزه موسیقی، روبرو هستی. «هرچه موسیقی نیروی تفکر و اندیشه را بیشتر تقویت کند و نهادهای خفته را بیدار و رستخیزی در نهادهای انسانی به وجود آورد، فرآیند بیشتری به سوی کمال داشته است و
هدف عالی تری را در انسان تجسم بخشیده و انسان را به سوی کمال رهنمون کرده است.
محمدرضا شجریان، حصول به چنین جایگاهی برای هنر موسیقی را وابسته به رفتار و اخلاق هنرمندان عرصه موسیقی می داند. ابتدا، هنرمند می بایست از چنین ویژگی در وجود و نهادش برخوردار باشد تا در هنرش نیز تجلی پیدا کند. به اعتقاد او «خواننده یا نوازنده وقتی که دارای اخلاق نباشد و موسیقی را در جهت فساد اخلاقی به کار می گیرد، باز هم یک نوع ابتذال است.» اهمیت این موضوع، مورد توجه و حساسیت مستمر شجریان بوده است که نمود کار هنری مبتنی بر اخلاق، با خلقیات هنرمند نسبت مستفیم دارد. این موضوع به واحد واحد، اعضای یگ گروه یا ارکستر که به ارائه کار موسیقایی مشغول هستند وابستگی تام دارد. هرچه هنرمند در گروه نقش آفرین تر باشد، می بایست نسبت به ارزش های اخلاقی متخلق تر باشد.
در نگاه اخلاقی شجریان : «هر انسانی، عطر درونی اثر هنری را حس می کند؛ برای اینکه دارای معنویت و صداقت است. هنرمندی که دارای معنویت و صداقت است، در اثرش عطری را ایجاد می کند که همه از آن لذت می برند. اگر نهاد انسانی، پاک و اصیل باشد، بلافاصله عطر درونی اثر هنری را دریافت می کند. اگر هنرمندی، نهادش آلوده و دروغین باشد، اثرش نمی تواند روح یک جامعه را به خود جلب کند. هنرمندی که می دانیم مرتب دروغ گفته و ریا کرده، اغلب کسانی که صدایش را می شنوند، با آن ارتباط برقرار نمی کنند؛ مگر افرادی که مثل خود او اهل ریا و دروغند…روح هنرمند در اثرش متجلی است.»
شجریان بیش از ده سال از زندگی هنری اش را در دورانی زیست که جذابیت های دلفریب بسیاری برای به انحراف کشیدن ارزش های انسانی و اخلاقی در دسترس بود. دورانی که علاوه بر آنکه به ظاهر آن ارزش ها مورد انتخاب و پسند بخش غالبی از مردم بود موجب حمایت و کسب منزلت های اجتماعی نیز می توانست شود. اما شجریان همواره از آن ها فاصله گرفت و خود را به آن ها نیالود.
چهره هنرمندی که آثارش در رادیو و بعدها تلویزیون پخش می شد و برای مردم شناخته شده بود، با زیست اخلاقی، خود و هنرش را حفظ کرد. او به گواه دوستان متعددی که سال ها با او مأنوس بوده اند همواره از مصرف نوشیدنی های الکلی ، کشیدن سیگار، مصرف مواد مخدر و انحرافات اخلاقی پرهیز داشت. در دوره ای که حضورش در تهران، با هزینه های متعدد زندگی از جمله کلاس ها روبرو بود بارها برای اجرای برنامه به کاباره ها دعوت شد. دعوتی که برایش مبالغ قابل توجه و هنگفتی پیشنهاد می شد اما هرگز هنرش را به آنها نفروخت. حتی برای خوانندگی در فیلم فارسی نیز پیشنهادهای بساری دریافت می کرد ولی هچنان برای خود و هنرش ارزش قائل بود که در فیلم ها نخواند به جز یکی دو مورد از جمله دلشدگان، آن هم با قواعد مشروط خاصی که گذاشته بود. شجریان، برای بازی در تئاتر و سینما هم دعوت شد ولی او راهش راهی دیگری بود و با جریان های غالب اخلاقی در این هنرها نسبتی نداشت.
برخی هنر خوشنویسی را، به دلائل مختلف، منزه ترین هنر می دانند و شجریان پس از آواز، مجذوب این هنر شد.
تفریح شجریان، کلوپ های شبانه متداول و یا گعده های هنرمندان که به مصرف مواد مخدر مشغول می شدند نبود. او گشت و گذار در ایران و طبیعت و کوهنوردی را ترجیح داد. به باغبانی و پرورش گل و گیاه مشغول می شد. با پرنده پروری و قناری ها و مرغ عشق هایش عاشقانه مبادله آواز داشت. شاید او را یک کنشگر فعال در عرصه های اجتماعی و بیرونی بدانیم اما روحیه شجریان، بیشتر حضور در خانه و درونگرایی خاص و عزلت ویژه اش بود.
بی تردید دو موضوع در ممارست مستمر شجریان برای حفظ و ارتقای ارزش خهای اخلاقی اش موثر بود. اولین عنصر را اصالت و پایبندی های اخلاقی خانواده داشت که برآمده از یک خانواده و تربیت قرآنی بود. شجریان سال های متمادی برای حفظ این روحیه تلاش کرد. دومین عامل تاثیر گذار در روحیات رفتاری و اخلاقی شجریان، متاثر از موانست و مجالست با اساتید متخلقی مانند احمد عبادی، شهناز، برومند و … بود. از میان اساتید او که در این موضوع بیشترین نقش را داشتند نام استاد اصغردادبه، درخشان تر است به گونه ای که به نقل از شجریان، «او نقش پدری» برایش داشت. جهت فکری و بینش شجریان که نهادش بر آموزه های تربیتی خانواده قرآنی اش شکل گرفت با درس گفتارهای دادبه ، متحول و دگرگون شد. نقش و تأثیر، تحول اخلاقی شجریان، متاثر از هدایت فکری استاد دادبه در آثار ارائه شده اش از سال ۱۳۵۸ مشهود و شنیدنی است.
نتیجه این دو مؤلفه تأثیرگذار اخلاقی، در رفتارهای صمیمانه و صادقانه او می توان دید. او نیز بسان هر انسان، ممکن است گفتارها و رفتارهای اشتباهی هم داشته باشد که بعضا در مقاطع مختلف و اظهار نظرهای مطبوعاتی، از آن ها ناراحت بود. اما آنچه در مجموع از او در ذهن دوستان و همکاران حرفه ای و مخاطبانش به خاطره مانده است، خوش خلقی و فضایل اخلاقی است که موجب شد، آثارش را شنیدنی و مورد اعتماد کند.
در بخش بعدی به ابعاد دیگری از زندگی هنری استاد محمدرضا شجریان خواهیم پرداخت.
نام و یاد استاد گرامی باد