حمید خزاعی خواننده موسیقی اصیل ایرانی:

هنر می‌تواند اقتصاد را نجات دهد

حمید خزاعی معتقد است که اوضاع موسیقی ما خوب نیست و بسیاری از موزیسین‌های ما برای امرار معاش در دوران کرونا در تاکسی‌های اینترنتی مشغول شده‌اند.وی می گوید .هنر می‌تواند اقتصاد را نجات دهد

به گزارش موسیقی نو به نقل از پایگاه خبری حوزه هنری، حمید خزاعی؛ متولد ۳۰ مرداد ۱۳۵۷ در شهر اراک، خواننده موسیقی اصیل ایرانی است. او در سال ۱۳۸۷ ارکستر آکادمیک تهران را با همکاری امین سالمی و بابک شهرکی تأسیس کرد. این ارکستر که اولین و بزرگترین ارکستر خصوصی ایرانی محسوب می‌شود، تاکنون بیش از ۴۰ اجرا در سالن‌های معتبر کشور داشته است.

علاوه بر این خزاعی تاکنون کنسرت‌های متعددی با گروه‌های موسیقی سنتی ایرانی اجرا کرده است و در طول سال‌های اخیر از رهنمون های اساتیدی چون حسین دهلوی، دکتر هما سادات افسری، دکتر ابوطالب میرعابدینی، عبدالنقی افشارنیا، جلال ذوالفنون، محسن الهامیان و عبدالکـریم پاک سیرت در زمینه‌های مختلف هنر موسیقی استفاده کرده است.

حمید خزاعی همچنین در سال ۱۳۹۷ با همکاری امیرحسین سمیعی و آرمین تاجبخش، ارکستر سمفونیک حافظ را تأسیس کرد و تاکنون به عنوان خواننده، مدیر و عضو هیئت مدیره، این ارکستر را همراهی می‌کند.

حمید خزاعی چندی پیش در آلبوم «شهر مناجات» در کنار ده خواننده از نسل‌های مختلف موسیقی، با مرکز موسیقی حوزه هنری همکاری کرده است. همچنین از جمله آثار منتشر شده وی می‌توان به آلبوم «اشک بهار» با آهنگسازی و تنظیم امین سالمی، «فصل سرد» با آهنگسازی و تنظیم محمدعلی نجف‌پور، «بی دل» با آهنگسازی علی ربانی‌فر و تنظیم بابک شهرکی، «خلیج فارس» با آهنگسازی و تنظیم مجید درخشانی، بابک شهرکی، امین سالمی و هومن مهدویان و خواندن ترانه‌های چند مجموعه تلویزیونی و تک آهنگ و مشارکت در آلبوم «مرثیه ناتمام» در کنار سه خواننده توانمند کشور اشاره کرد.

علاوه بر این، آلبوم‌های «با هم» با آهنگسازی و تنظیم برزو امیری، «نگاه» با آهنگسازی و تنظیم هومن مهدویان و «انتظار» با آهنگسازی و تنظیم بابک شهرکی نیز از حمید خزاعی در دست انتشارند. آن‌چه در پی می‌آید گفت‌وگویی است که با او در یک فضای صمیمانه انجام شده است.

جناب خزاعی قبل از هر چیز کمی از خودتان بگویید چگونه شد که به عالم هنر و موسیقی آمدید؟

به گمانم هنر یکی از از آن مسائلی است که از همان دوران کودکی با انسان هست و با آدمی به دنیا می‌آید. چون آفرینش اساساً یک اثر هنری و یک کنسرت بزرگ است. برای من هم علاقه به موسیقی از همان دوران کودکی شکل گرفت و بازی سرنوشت این فرصت را به من داد که در برخورد با اساتیدی که سر راهم قرار گرفتند از همان ابتدا این استعداد را پرورش دهم. جالب است بدانید که بنده در ابتدای ورود به دانشگاه مشغول تحصیل در رشته مهندسی برق شدم، اما علاقه به موسیقی سبب شد که تحمل ادامه تحصیل در این رشته را بیشتر از چند ترم تحصیلی نداشته باشم و انصراف دادم و ادامه تحصیل را در رشته موسیقی پی گرفتم. از جمله توفیقاتی که در همان دوران دانش‌جویی برایم حاصل شد اجرای نخستین کنسرت‌هایم بود که با همراهی زنده‌یاد استاد «جلال ذوالفنون» در دانشگاه تحت عنوان کنسرت‌های آموزشی در دانشگاه انجام شد و شاید همین اجراها مقدمه پی‌گیری جدی موسیقی اصیل ایرانی به صورت حرفه‌ای برایم بود.

و حالا از این زندگی حرفه‌ای راضی هستید؟ اصولاً اوضاع موسیقی ایرانی را در این روزها چطور ارزیابی می‌کنید؟

واقعیت این است که اوضاع موسیقی و موسیقی‌دانان ما این روزها چندان تعریفی ندارد و موزیسین های ما در وضعیت مناسبی حتی در حد تأمین مایحتاج اولیه زندگی قرار ندارند و این مسئله خصوصاً از بعد از همه‌گیری کرونا بیشتر هم شده است. البته در این همه‌گیری بسیاری دیگر از مشاغل هم آسیب دیدند، اما این آسیب دیدگی برای مشاغلی که مستقیما با فروش بلیط و گیشه در ارتباطند بیشتر نیز شده است. به طوری‌که بعد از یک سال و اندی که از شیوع این بیماری می‌گذرد هر چند بسیاری از مشاغل کم و بیش توانسته‌اند به سر فعالیت برگردند و کسب و کار خود را پی گیری کنند، اما در حرفه موسیقی این داستان هنوز ادامه دارد. کنسرت‌ها عملاً تعطیل شده است و مراکز آموزشی نیز به دلیل ترسی که خانواده‌ها و علاقه‌مندان دارند در مرز تعطیلی است. به همین دلیل به شخصه تعداد زیادی از این دوستان را می شناسم که برای گذران زندگی مجبور شده‌اند تا به کار در تاکسی‌های اینترنتی نظیر اسنپ و تپسی بپردازد. به هر حال در مجموع و در یک ارزیابی کلی می‌توان گفت کلاً اوضاع خوب نیست. البته در کشور ما چرخه‌های فعالیت های هنری بدون در نظر گرفتن بلای کرونا هم یک چرخه‌ معیوب بود و با آمدن کرونا این چرخه‌ی معیوب کم کم دارد به یک تراژدی تبدیل شده است.

از چرخه معیوب در عرصه اقتصاد هنر سخن آوردید، چه عواملی باعث ایجاد  چنین چرخه معیوب در عرصه اقتصاد هنر شده است؟

به نظر من هر چند در یک نگاه کلی می‌توان خود اهالی هنر و موسیقی را در ایجاد چنین چرخه معیوبی تا حدودی مقصر دانست؛ مثلاً ما در عرصه موسیقی ایرانی هر چند شاهد خلق آثار بسیار خوبی از سوی تعدادی از بزرگان و نوابغ موسیقی هستیم، اما واقعیت این است که این عزیزان هم بنا به دلایلی که مستقیماً به مسائل اقتصادی بازگشت پیدا می‌کند در تولید آثار به کیفیت اجزاء همچون نوع سازبندی، شعر و غیره کم‌تر توجه می‌کنند، به همین دلیل ما کم‌تر شاهد تولید آثار ماندگار هستیم. اما عمده تقصرات متوجه متولیان امر هنر است. واقعیت این است که برخی از متولیان عرصه هنر شاید کمتر شناختی از ماهیت اثر هنری، نوع تأثیرگذاری و اهیمت فوق‌العاده‌ای که یک اثر هنری در تصحیح، ترمیم و جهت‌دهی به دیگر ارکان جامعه می‌تواند داشته باشد، دارند. به همین دلیل در عرصه سیاست گذاری و اجرایی متأسفانه، شاهد استیلای یک نگاه مناسبتی هستیم. من به شخصه معتقدم نه تنها مشکلات فرهنگی، که مشکلات اقتصادی ما هم می‌تواند در سایه توجه به هنر تا حدود زیادی مرتفع شود.

آقای حمید خزاعی با توجه به این سخنان چگونه می‌توان به سمت حل این مشکل رفت؟ از کجا باید شروع کرد؟

پاسخ به این سؤال فرصت فراختری را می‌طلبد. اما آن‌چه در ابتدای امر به نظر می‌رسد دولت به عنوان اصلی‌ترین متولی هنر موسیقی اصیل ایرانی باید حمایت‌های جدی در گسترش این هنر از آموزش گرفته تا مسائل دیگر صورت دهد. از طرفی باید فکری به حال نهادهای و سازمان‌های متعددی که به نحوی از انحا خود را متولی امر هنر در کشور می‌دانند شود. حداقل باید بدنه کارشناسی این نهادها تقویت شود تا فهم حداقلی از هنر داشته باشند. از نگاه‌های مناسبتی و روزمرگی که سم مهلک پرورش هر نوع هنری است باید پرهیز شود. باید در حوزه آموزش گوش شنوندگان تربیت شود تا سره از ناسره تشخیص داده شود و شنوندگان بتوانند درک درستی از هنر داشته باشند. در غیر این صورت ما گرفتار گیشه خواهیم شد و گیشه تعیین خواهد کرد که چه اثری تولید شود. بنده در عرصه موسیقی با موسیقی پاپ مخالف نیستم، اما به جد، به عنوان یک هنرمند عرصه موسیقی اصیل ایرانی معتقدم اگر موسیقی عرصه اصیل ایرانی ارتقاء یابد به تبع آن شاهد شکوفایی و ماندگاری موسیقی پاپ هم خواهیم بود چنان‌که در گذشته نیز شاهد آن بودیم. اما در هیچ کجای دنیا وقتی از مخاطب سؤال می‌شود که بزرگان موسیقی شما کدامند از هنرمندان موسیق پاپ نام  نمی‌برند. و با همه علاقه‌ای که به آنها ممکن است داشته باشند از اساتید موسیقی کلاسیک به عنوان استاد یاد می‌کنند. و کلام اخر آنکه اگر چاره‌ای اندیشیده نشود خطر سقوط جدی است.

 و کلام آخر: درباره‌ «شهر مناجات» بگویید؟

آلبوم «شهر مناجات» یکی از آلبوم های حوزه هنری بود که جناب عرفان‌پور ما را هم به این میهمانی مناجات دعوت کردند. برایم افتخاری بود که یکی از ده افرادی باشم که آوازی در مناجات در کنار ۹ نفر از اساتیدی که از نسل‌های مختلف به این امر فراخوانده شده بودند باشم. نکته جالب در تولید این آلبوم این بود که تعدادی شعر فرستادند که من از بین آنها انتخاب کنم. من دو شعر را انتخاب کردم که به گمانم باید دو سروده در این آلبوم داشته بشم. اما با یکی از این اشعار ارتباط دلی قوی تری برقرار کردم و هنگام ضبط بعد از اجرای اول که به صورت ناخودآگاه همان شعری که با ان ارتباط دلی داشتم را خواندم تصمیم گرفته شد که فقط یک اجرا داشته باشم. شرکت در تولید این اثر یکی از افتخارات بنده بوده است.

« لطفا یک نظر بنویسید و در قرعه کشی پایگاه موسیقی نو شرکت کنید»