نقدی بر نگاه فرمالیستی آموزش موسیقی در ایران

 

موسیقی نو: همایون خشندیش؛ معلمی موسیقی یا تدریس موسیقی به عنوان یک رشته در تحصیلات تکمیلی در دانشگاه های موسیقی کشورهای مختلف در حال تدریس است. در این رشته اصول و فنون و همچنین تکنیک های آموزش موسیقی به صورت آکادمیک به دانشجویان و بعضا اساتید رشته موسیقی که وارد این رشته شده اند، آموزش داده می شود.
آموزش موسیقی یکی از مهم ترین دغدغه های جامعه موسیقی هر کشوری است و معمولا برای این امر مهم برنامه ریزی های گسترده ای صورت می گیرد. از مهم ترین دلایلی که بر این مهم تاکید می کند، تربیت نوازندگان، آهنگسازان، رهبران ارکستر و در کل موزیسین هایی خبره است که توانایی های لازم را به صورت مهارتی در کنار دانش موسیقی پیدا کنند. این رشته معلم هایی را تربیت می کند که چنین شاگردانی را به جامعه موسیقی تحویل دهند.

روش تدریس جدا از مقوله موسیقی دارای انواع متدولوژی های مختلف است. از مباحث روانشناسی تا زیباشناسی و روش آموختن به افراد مختلف در آن وجود دارد.
تدریس موسیقی در ایران اغلب به گواه تاریخ به صورت شفاهی صورت می گرفته یعنی به صورت استاد و شاگردی و به صورت گوشی و در واقع شاگردان باید به نوعی طی طریقت می کردند تا استاد در صورت صلاحدید آموزش های لازم را در اختیار آنها قرار می داد. این مسئله جای در فرهنگ و جامعه ایرانی دارد. اما آرام آرام در دوران قاجار با تاسیس مدارس موسیقی نظامی ، آموزش موسیقی از شکل سنتی خود بیرون آمد. در دوران پهلوی اول آموزش موسیقی در مدارس موسیقی آغاز و دانشگاه و «کنسرواتوار موسیقی» شکل گرفت و آموزش سازهای غربی در کنار دانش موسیقی غربی به صورت رسمی آغاز شد.

روش های مختلف آموزش در دنیا که صدها سال تجربه را در خود داشت مدام در حال تکمیل و تغییر بود و این علم همچنان در حال پیشرفت است به طوری که حتی امروز هم نمی توان گفت این دانش کامل شده است. در ایران تدریس سازهای غیر ایرانی نیز پیرو روش های آموزش در غرب، وارد فضاهای آکادمیک شد و اساتید موسیقی با استفاده از تجربه و دانش غرب سعی به آموزش و تربیت موزیسین های قابل داشتند.
اما سرعت به روز شدن اساتید در ایران به سرعت تکامل روش های تدریس در غرب نبود و اساتید فعلی موسیقی همچنان به روش های صدها سال گذشته به آموزش موسیقی می پردازند. تعداد افراد و اساتیدی که با دانش روز، تحول در ساختار آموزش خود داشته اند بسیار کم است.
بنابراین روش هایی که در تدریس سازها برای نوازندگان همچنین دانش و مباحث تئوریک برای آهنگسازان و سایر هنرجویان و دانشجویان موسیقی امروزه استفاده می شود نسبت به زمان عقب تر است . ساختار روش تدریس در هر کشوری با توجه به تغییرات و افزایش تجربیات روز به روز پیشرفت می کند و پله پله این تغییرات صورت می گیرد . حال با توجه به حجم این تغییرات و اطلاعات جدید چقدر تغییر در شیوه ی آموزشی ما صورت می گیرد؟

موضوع اینجاست که اساتید و مدرسین موسیقی دانش به روز شده ای در آموزش ندارند. البته این مشکل در سایر هنرها از جمله هنرهای تجسمی، هنرهای نمایشی و .. نیز اتفاق افتاده است و معمولا دانشجویان این دانشگاه ها انتقاد جدی به روش های تدریس دارند.
قطعا تغییراتی که در طول سالیان در روش تدریس هر کشوری اتفاق افتاده، یک روزه در سیستم آموزشی دانشگاه های ما قابل اجرا نیست. اما بعضا لزوم چنین تغییری را در تدریس اکثر اساتید احساس نمی کنند یا موافق به تغییر شیوه آموزشی خود نیستند.

نگاهی که امروزه در ایران به شیوه تدریس وجود دارد بیشتر نگاه فرمالیستی است . به این معنا که بر اساس قاعده ای نخ نما تدریس صورت می گیرد و شاگردان بیشتر به جای اینکه هم با محتوا و هم با ساختار آشنا شوند به صورت ماشینی تنها با غالب ها و فرم ها به صورت فرمولی آشنا می شوند باز این هم در حالی است که برخی ساختارها نیز مدام در حال تغییر هستند. مثلا در ساختار «فوگ» ، دیگر فوگ به صورتی که «باخ» می ساخته، ساخته نمی شود و حتی دیگر به صورت افرادی مانند شوستاکوویچ بلکه ساختاری به مراتب جدید تری پیدا کرده است. اما دانشجویان همچنان در غالب های قدیمی صدها سال گذشته مانده اند در حالی که حتی از محتوای همان قرن های گذشته هم اطلاعی ندارند. در نتیجه یک نگاه فرمالیستی در آموزش موسیقی در ایران حاکم شده و همین جزمیت اندیشی به شاگردان نیز منتقل می شود. شاگردانی که در آینده ای نزدیک خود تبدیل به اساتیدی می شوند که موسیقی صدها سال گذشته اروپا را به شکل فرمالیستی آموزش می دهند.

در چنین نگاهی هست که خلاقیت هنری شاگردان جای خود را به مهارت افزایی می دهد، تکنیک هایی که تنها برای خالی کرده عقده های درونی ما کارایی دارند نه برای دنیای هنر.
وقتی شکل آموزش در دانشگاه های موسیقی کشور اینگونه باشد باید دید در سطوح پایین تر در آموزشگاه های ازاد که افراد معمولا دانش متناسب ندارند و یا حتی مهارت کافی و علم و روش تدریس برای آنها کاملا ناشناخته است، چگونه است؟