«خشم» و «قدرت» دوتار جنوب خراسان جذبم کرد

 «خشم» و «قدرت» دوتار جنوب خراسان جذبم کرد

 

مریم اسماعیل زاده می‌گوید: تعداد هنرمندان کاربلد و گمنام در مناطق مختلف کشور کم نیست و کم نیستند. افراد دغدغه‌مند و توانایی که در روستاها و مناطق دور افتاده زندگی می‌کنند و کسی از حال و روزشان خبر ندارد. افرادی را داریم که نوازنده و خواننده‌های فوق‌العاده‌ای هستند اما به دلیل شرایط بد زندگی و عدم امکانات آنطور که باید فعالیت نمی‌کنند و مورد توجه قرار نمی‌گیرند. دلیل انتخاب دوتار جنوب خراسان خشم و حس قدرتی است که شخصا آن را دوست دارم و ترجیح دادم این شیوه را انتخاب کنم.

به گزارش موسیقی نو به نقل از ایلنا، جز تعدادی انگشت شمار، اساتید بزرگ موسیقی نواحی همواره در فقر و نداری به سر برده‌اند و آنچه که آن‌ها را به فعالیت وا داشته تنها عشق به خاک و هنر است و بس. هنرمندان نسل‌های بعدتر هم همواره با مشکلاتی مواجه بوده‌اند و روی آن‌ها کمتر سرمایه‌گذاری موثری شده است. گویی تنها سبک موجود «پاپ» است و تنها هنرمندان عرصه موسیقی آن‌هایی هستند که در تهران ساکنند و به مدد وجود تهیه کنندگان و دلالان فرهنگی کنسرت‌های پر زرق و برق برگزار می‌کنند. ! در این میان وضعیت بانوان به دلیل محدودیت‌های قانونی و امکان کمتری که برای اجراهای حرفه‌ای و پرتماشاگر دارد، سخت‌تر است به‌ویژه برای آن‌ها که عمر و توان خود را در حوزه موسیقی نواحی گذاشته‌اند.

مریم اسماعیل زاده (نوازنده خراسانی) یکی از فعالان موسیقی نواحی کشور است که در چهاردهمین جشنواره موسیقی نواحی هم جضور داشت و به اجرای برنامه پرداخت. گفتگوی ایلنا با این بانوی نوازنده را در ادامه بخوانید.

اسماعیل‌زاده؛ مشهدی‌است. پدر او اهل کرمانج و به شهرستان درگز تعلق دارد. مادرش نیز ترک است. می‌گوید: من در زمینه دوتار شرق و جنوب خراسان فعالیت می‌کنم. این نوازنده تحصیلاتش را در هنرستان به پایان می‌برد. ساز تخصصی‌اش تار است.

به عنوان یکی از اهالی موسیقی نواحی فضای فعالیت را برای هنرمندان مناطق مختلف چگونه می‌بینید؟

متاسفانه هنرمندان موسیقی نواحی به لحاظ مالی حمایت نمی‌شوند. تعداد هنرمندان بسیار کاربلد و گمنام در مناطق مختلف کشور کم نیست و کم نیستند افراد دغدغه‌مند و توانایی که در روستاها و مناطق دور افتاده زندگی می‌کنند و کسی از حال و روزشان خبر ندارد. افرادی را داریم که نوازنده و خواننده‌های فوق‌العاده‌ای هستند اما به دلیل شرایط بد زندگی و عدم امکانات آنطور که باید فعالیت نمی‌کنند و مورد توجه قرار نمی‌گیرند.

گویا سازهای نواحی و کلا موسیقی نواحی به صورت آکادمیک و علمی در هنرستان‌ها و دانشگاه‌ها تدریس نمی‌شود، درست است؟

بله متاسفانه همینطور است. اما خب من ترجیح دادم در کنار نوازندگی دوتار خراسان، موسیقی را به صورت علمی هم فرا بگیرم و دانشم را بالا ببرم تا بتوانم به عنوان یک هنرمند زن حرفی برای گفتن داشته باشم.

یکی از نقاط ضعف‌ بچه‌های موسیقی نواحی این است که تحصیلات آکادمیک ندارند و هرآنچه آموخته‌اند سینه به سینه است.

کاملا درست است اما خب این نقص را نمی‌توان به طور کامل پای بچه‌های موسیقی نوشت. واقعیتی که وجود دارد این است که سازهای محلی نه در هنرستان‌های موسیقی و نه در دانشگاه‌ها تدریس نمی‌شوند که به نظرم این کاستی به خودی خودی ضعف بزرگی است. هنرمندان نواحی یا افرادی چون من که در زمینه موسیقی نواحی شهر و دیارمان فعالیت می‌کنیم اگر بخواهیم موسیقی را علمی بیاموزیم، مجبور هستیم رشته دیگری را برگزینیم که شاید مستقیما به موسیقی و سازی که می‌زنیم ارتباط نداشته باشد.

امیدوارکننده است که هنرستان موسیقی در شهرهای مختلف شعبه دارد. موضوع دیگر هم تدریس موسیقی در برخی دیگر از مراکز آموزشی دولتی است که شاید قبلا نبوده یا اگر بوده وسواسی نسبت به آن وجود نداشته است.

بله. خدا را شکر مشهد هم از این امکان برخوردار است. هنرستان ما «رهروان زینب (س)» نام دارد و در آن رشته‌هایی چون خیاطی لباس شب و عروس، راهنمای گردشگری، گرافیک رایانه‌ای، مدیریت آشپزی و قنادی، مدیریت و برنامه‌ریزی امور خانواده تدریس می‌شود و نوازندگی سازهای ایرانی هم یکی از آن‌هاست. ما هم برای فراگیری موسیقی به آنجا می‌رویم چون مراکز تخصصی‌تری وجود ندارد.

در مشهد اصولا نسبت به موسیقی نگاه مثبتی وجود ندارد.

دقیقا همینطور است که می‌گویید. به هر حال شهر مذهبی مشهد زیارتی و توریستی است و کلا فعالیت‌های هنری بخصوص در زمینه موسیقی کار دشواری است و برای بانوان دشوارتر. زنان موزیسین در مشهد با محدودیت‌های شدیدی مواجهند و نمی‌توانند به راحتی در عرصه موسیقی فعالیت کنند. البته زنان همیشه و در همه عرصه‌ها با محدودیت‌های زیادی مواجه بوده‌اند.

اگر بانو مایل باشد در موسیقی فعالیت کند، چه باید بکند؟

موارد زیادی در اینباره مطرح است و باید به آن‌ها توجه شد. جدا از نحوه و چگونگی فعالیت‌ها در استان‌های مختلف بنا به شرایط موجود آن منطقه، مهم است که فرد کارش را با چه کسی شروع می‌کند و نزد چه کسی آموزش می‌بیند. داشتن حامی هم موضوع بسیار مهم دیگری است که بانوان کمتر از آن بهره‌مند می‌شوند. این موارد تا آن حد مهم هستند که آینده نوازنده را تعیین می‌کنند.

البته استاد من سالهای سال است که نوازنده‌اند و پژوهشگر موسیقی خطه جام هستند، در حال حاضر هم در دانشگاه در رشته نوازندگی تحصیل می‌کنند. ایشان در زمینه فعالیت‌ها به نوعی از من حمایت می‌کند و زحمت دریافت مجوزهای ارشاد نیز به عهده ایشان است. به نظرم ایشان جزو معدود افرادی است که اگر اجرا و کنسرتی باشند، می‌توانند از وجود بانوان نیز در برنامه‌هایشان استفاده کنند. اما در رابطه با موسیقی بانوان در مشهد این همه ماجرا نیست. قواعد و قوانین باید رعایت شوند چه در موسیقی‌ و چه پوشش بانوان.

از مشکلات موسیقی منطقه‌ خودتان بگویید.

مشکل بزرگی که وجود دارد و اغلب هم به آن واقف هستند، این است که موسیقی نواحی مانند موسیقی سنتی ثبت و گردآوری نشده به همین دلیل خیلی گمنام و ناشناخته مانده است. این خلاء بین موسیقی سنتی و نواحی فاصله انداخته و باعث شده از هم جدا باشند در صورتیکه نباید اینطور باشد به این دلیل که اساس موسیقی دستگاهی، موسیقی نواحی است. مورد منفی دیگر اینکه برخی از اساتید نمی‌خواهند به حل معضلات مذکور بپردازند و تمایلی به ثبت و تکمیل موسیقی منطقه‌شان ندارند. متاسفانه برخی اساتید اگر چیزی می‌دانند آن را با استادان دیگر مطرح نمی‌کنند و به اتفاق داشته‌هایشان را روی هم نمی‌گذارند. درحالی‌که اتحاد و یکدستی بخش مهمی از مشکلات را حل می‌کند. به همین دلیل مخاطبان موسیقی محلی ما را بسیار ساده و حتی بی‌کلاس می‌دانند. حتی درباره سبک‌های مختلف موسیقی نواحی هم اتفاق نظر وجود ندارد و انگار هرکس سبکی را قبول دارد و با همان شیوه می‌نوازد! حتی بعضی‌ها فراتر گذاشته می‌گویند و سبک ما بهترین سبک است و باقی شیوه‌ها در اولویت‌های بعدی هستند.

شما نسبت به موسیقی منطقه‌تان تعصب ندارید؟

خیر اصلا نسبت به موسیقی خراسان و موسیقی که به آن توجه دارم متعصب نیستم. من شمال خراسانی هستم، اما شیوه جنوب خراسان را برای دوتارنوازی‌ام انتخاب کرده‌ام و این تصمیم گویای این است که تعصبی ندارم.

شمال خراسان چه مناطقی را دربرمی‌گیرد؟

سمت درگز و قوجان جزو شمال خراسان است و من شیوه جنوب را برگزیده‌ام که مناطقی چون تایباد، باخزر و تربت جام را دربرمی‌گیرد.

تفاوت موسیقی شمال و جنوب خراسان در نحوه نوازندگی دوتار چیست؟

شکل ظاهری ساز که در هر دو منطقه شمال و جنوب خراسان متفاوت است. دوتار شمال خراسان کوچکتر است و دسته ظریف‌تری دارد و این ساز در جنوب خراسان بزرگتر است. پرده‌بندی‌ها نیز دارای تفاوت‌هایی است.

چرا دوتار جنوب خراسان را فرا گرفتید؟

یکی از دلایلی که باعث شده دوتار جنوب خراسان را خیلی دوست داشته باشم این است که عاشق موسیقی افغانستان و پاکستان هستم. تربت جام یکی از شهرهای شمال خراسان با افغانستان هم مرز است و این نزدیکی شباهت‌ها و مشترکاتی را در موسیقی رقم زده است. به واسطه همین هم جواری جغرافیایی و فرهنگی اغلب مقام‌های موجود در موسیقی جنوب خراسان از مکتب «هرات» افغانستان سرچشمه می‌گیرند. البته من در منطقه شمال خراسان دوستانی دارم. دوتار شمال خراسان را دوست دارم و قبلا هم با همین شیوه می‌نواختم. درکل نسبت به موسیقی منطقه‌های مختلف خراسان تعصبی ندارم و الان هم هرچه می‌گویم نظر شخصی‌ام است.

دوتار جنوب خراسان خشم و حس قدرتی دارد که شخصا آن را دوست دارم و ترجیح دادم این شیوه را انتخاب کنم. همچنین دوتار جنوب خراسان مقام‌های عارفانه و عاشقانه زیبایی دارد. مقام‌های جنوب خراسان داستان‌هایی دارند که آن‌ها را از اساتید شنیده‌ام و همانطور که گفتم اغلبشان عاشقانه و عارفانه هستند. موارد مذکور را ویژگی می‌دانم و همین‌ها باعث شدند دوتار جنوب خراسان را بسیار دوست داشته باشم و آن را انتخاب کنم.

 شاگرد هم دارید؟

برای آموزش ساز دف شاگرد می‌پذیرم و این اتفاق از قبل وجود داشته، حال هم تصمیم دارم به تدریس دوتار بپردازم؛ اما صد درصد در کنار آموزش خودم هم باید تعلیم ببینم و این روحیه تا آخر عمر در هر سنی که باشم با من همراه خواهد بود. حتی اگر نودساله باشم و مرا استاد خطاب کنند در واقع باز هم شاگردم، چون در آن مقطع هم مشغول یادگیری هستم. معتقدم هنر دریایی بی‌کران است که هیچ انتهایی ندارد و همواره می‌توان از آن بهره‌مند شد.

آخرین اجرای شما در جشنواره موسیقی نواحی بود. آیا شرکت‌کنندگان خانم محدودیت داشتند؟

نه واقعا محدودیتی نبود. به هرحال همه جشنواره‌ها چهارچوب‌هایی دارند که باید به آن‌ها پایبند باشیم و رعایتشان کنیم. حتی اگر آن چهارچوب‌ها را به ما نگویند، باید به عنوان اخلاق و منش حرفه ای، رعایتشان کنیم. به نظرم جشنواره موسیقی نواحی امسال یکی از بهترین جشنواره‌ها بود چون همه هنرمندان آزادانه در آن شرکت کردند. یکی از خوبی‌های جشنواره امسال این بود که محدودیت سنی نداشت و بانوان هم می‌توانستند در آن شرکت کنند. سال‌های پیش حداقل سن شرکت کنندگان بالای سی بود و افراد کم سن و سال‌تر امکان حضور نداشتند. خوشبختانه این مشکل امسال وجود نداشت و امیدوارم این امکان در دوره‌های بعدی هم وجود داشته باشد. من تصمیم دارم سال‌های بعد هم در این رویداد حضور یابم و همانطور که گفتم اگر حامی وجود داشته باشد، فعالیت و اجرا کار بهتر و موثرتری خواهد بود. حمایت مسئولان برگزارکننده در جشنواره موسیقی نواحی امسال باعث دلگرمی بود.

برای برگزاری بهتر رویدادهایی با موضوع و محوریت موسیقی نواحی مختلف کشور چه پیشنهاداتی دارید؟

اتفاقی بسیار زیبا که در جشنواره موسیقی نواحی امسال شاهدش بودم و امیدوارم بازهم تکرار شود، این بود که هنرمندان شرکت کننده اقوام مختلف را بسیار باهم صمیمی دیدم. روابط آن‌ها آنقدر نزدیک و عاشقانه بود که انگار چندین سال است یکدیگر را می‌شناسند و مدتهای مدید باهم زندگی کرده‌اند. شخصا در جشنواره امسال دوستان زیادی پیدا کردم و با استادان مختلفی آشنا شدم که برایم ارزشمند است. اساتید با تجربه‌ای در جشنواره امسال شرکت کردند که از آن‌ها بسیار آموختم. حتی به واسطه این آشنایی‌ها و رفاقت‌ها می‌توان به تولید آثار ترکیبی و تلفیقی پرداخت. موضوع جالب توجه دیگر نحوه برخورد اساتید مناطق مختلف با یکدیگر بود. آن‌ها به دور از تعصبات مرسوم می‌نشستند و درباره موسیقی منطقه خود و دیگران صحبت می‌کردند و حتی سازهایشان را به هم قرض می‌دادند. این پشت هم بودن و اتحاد در اجراها هم دیده می‌شد. مثلا اگر هنرمندی از یک قوم اشتباه می‌نواخت یا اشتباه می‌خواند دیگران از اقوام دیگر با لبخند و بدون تمسخر به او واکنش نشان می‌دادند و در جهت اجرای بهتر او را همراهی می‌کردند. این رفتارها گویای این است که ما اهالی موسیقی نواحی پشت هم هستیم و فقط به حمایت نیاز داریم.

آیا به تازگی اثری تولید کرده‌اید؟

تاکنون چند اثر ضبط کرده‌ام که یکی از آن‌ها «خزان» ساخته زنده یاد پرویز مشکاتیان است. من در این اثر شش ساز نواخته‌ام که عبارتند از تار، دوتار، بندیر، کاخون، تنبک و دف. یکی دیگر از افتخاراتم این است که در برنامه «تار ایرانی» با استاد علی قمصری بزرگوار همکاری کرده‌ام که آن اجرا ضبط شد و من در آن دهل و دف نواخته‌ام.

درنهایت هم امیدوارم شرایط برای فعالیت هنرمندان موسیقی نواحی بخصوص بانوان بهتر از قبل شود و مسئولان فضا را برای آموزش علمی به نسل‌های جدید فراهم کنند. همین که چند سالی است تاسیس هنرستان‌های موسیقی در دیگر شهرها در دستور کار قرار گرفته، نویدبخش اتفاقات بهتری در آینده است. به طور مثال وجود رشته‌ای با عنوان موسیقی در هنرستان‌های مشهد طی سه، چهار سال گذشته باعث شده هم سن و سال‌های من و آن‌هایی که از من کوچکتر هستند به یادگیری علمی موسیقی سنتی بپردازند. موسیقی غذای روح است و باید مراقب باشیم که چه می‌نوازیم و می‌خوانیم و گوش می‌دهیم. به نظرم پرداختن به برخی موسیقی‌ها که معنا و مفهوم درستی ندارند، بیشتر اتلاف وقت است و خب آموزش موسیقی سنتی از گسترش این نوع موسیقی‌ها و پرداختن به آن‌ها جلوگیری می‌کند. هنرستان موسیقی یعنی حمایت از آن‌هایی که موسیقی خوب را دوست دارند و امیدوارم رویه فعلی و توجه به مقوله آموزش از سوی مسئولان مستمر باشد.