جدال بین اهالی موسیقی با اهالی دین

 

 هر از گاهی، با بیان و نقل و رواج سخنی، مناشقاتی در بین اهالی موسیقی و اهالی دین مطرح می شود. گاه سخن هایی نسنجیده و بدون پشتوانه و گاه سخن هایی از سر هیجان و باورهای نادرست که در عصر جدید، این مباحث را از جایگاه علمی و تخصصی به کوچه و بازارهای فضای مجازی می کشاند.

موسیقی نو: حمیدرضا ولیان؛ اهالی موسیقی در زمره هنرمندان هستند و هنرمندان، بنا به احساسات و خلقیات شخصی شان، چندان اهل تبرج و ظهور در عرصه های اجتماعی متنوع نسیتند. در بین اهالی هنر، هنرمندان حوزه موسیقی به مانند هنرهایی همچون: خوشنویسی، نقاشی، تجسمی و… چندان تمایلی برای واکنش نسبت به مسایل روزمره ندارند. هرچند که نسبت به مسایل جاری پیرامونشان بی تفاوت نیستند و در آثارشان ، تاثیر پذیری از رخدادهای محیطی نمایان است.

آن ها بیشتر ترجیح می دهند با زبان هنر( که زبانی جهانی است ) با دیگران و محیط ارتباط برقرار کنند. اما گاهی ، اظهار نظرهایی می شود که حتی چنین افراد نجیب و بی هیاهو را نیز به سخن و صدا وا می دارد. اخیرا بهانه این موضوع، اظهار نظر نسنجیده و سست یکی از نمایندگان مجلس بود که در مورد موسیقی مطالبی را بیان کرد. گرچه آن نماینده بعد از واکنش عمومی، از بیان مطالبش عذرخواهی کرد اما در این یادداشت به بهانه این اتفاق تقدیم می شود.

 

     آیا بین اهالی موسیقی و اهل دین تعارض و جدال ریشه داری وجود دارد؟!

پاسخ مشروح و مبسوط به این پرسش را به مجموعه ای از یادداشت های آتی حواله می دهیم اما در این مجال به ذکر نکته هایی مختصر و اجمالی از آن پاسخ می پردازیم.

تفاوتی ندارد که شما در کره خالی از ابتدای پیدایش انسان ، اصوات را مقدم بدانید یا پرستشگری انسان را،در هر حال اگر در تاریخ، به هر دین و مسلک و آئینی که نظر بیفکنید آمیختگی موسیقی و دین را می بینید.

ادیان ( چه آسمانی و چه زمینی )، بدون موسیقی معنا ندارد. آواها و نغمه هایی که در عابد و نیایش گاه ها زمزمه می شد و می شود گواه آن است که بشر هیچگاه، تفکیک و جدالی بین دین و موسیقی اش احساس نمی کرد بلکه کاملا برعکس، همواره دین با آواها و نغمه های دیگران را به خود جلب کرده است. باوجود آنکه می توان به نقش هنر در گسترش و پایداری ادیان و مکاتب و نحله های پرستشگری پرداخت ولی این نوشته اختصاص به موضوع موسیقی دارد.

به کارگیری موسیقی در انجام آداب و مراسم دینی در بشر بدوی دیروز و امروز و انسان های متمدن دیروز و امروز سابقه دارد. اهل موسیقی ازین منظر مورد اعتماد و توجه مردم و مبلغان دینی بودند. با حضور آنان مراسم دینی و نیایش آغاز و پایان می یافت. در مواقف و رخدادهای مهم حضور داشتند و به اجرای برنامه می پرداختند. رخدادهایی که سور و سوگ، غم و شادی ، تولد و ازدواج و مرگ آدمی را شامل می شد.

جالب آنکه، انسان رفته رفته علاوه بر آوا و آوازهای دینی، آلات و ابزار خاص موسیقایی را نیز برای نیایش ها و انجام مراسم دینی اش اختراح کرد و از آن ها استفاده می کرد. نوازندگان در جایگاه هایی مخصوص قرار می گرفتند و خوانندگان را همراهی می کردند.

ریشه پیوستگی و همراهی و همنوایی موسیقی و دین تا بدانجاست که در بیشتر ادیان و مکاتب و نحله های گذشته و حال، متون دینی نیز با موسیقی و آوایی خاص خوانده می شد. برای کسانی که به خوبی قادر به خواندن متون دینی با موسیقی و آوای خاص باشند ارزش و فضیلت خاصی قاول می شدند.

هبه، بخشش و پرداخت پول و هدایا به اهالی موسیقی در آیین ها، آداب و مراسم مذهبی متداول و رایج بود و هست. این موضوع نشان دهنده جایگاه و نقش خوانندگان و نوازندگان در پاسداشت و حفظ و حراست از ادیان و مکاتب است.

گرچه پرستشگری و نیایش عمدتا ریشه آسمانی و معنوی دارد اما اگر به نحله هایی همچون شیطان پرستی نیز نگاهی بیندازیم به خوبی می بینیم یکی از برجسته ترین بخش های آن مربوط به نوع و شیوه خاص موسیقی ، آلات، خوانندگان و نوازندگانش است. حتی انسان های بدوی نیز با ساده ترین ابزارها و نت ها، نیایش هایشان را در قالب آواز و موسیقی ادا می کردند.

بنابراین پیوند موسیقی و دین، نه تنها جدال انگیز نیست که اجتناب ناپذیر و همزاد است. مثال های متعددی می توان در مناطق مختلف جغرافیایی و ادوار متعدد تاریخی ذکر کرد شاید از حوصله خواننده گرامی فراتر رود. همین اشاره مختصر را اشاره می کنیم که آنچه صبح و شام از مناره ها پخش می شود مگر موسیقی نیست؟! یا مگر آنچه صبح و شام، خادمان حرم و آستان رضوی می نوازند و دل ها را به خود جلب می کنند چیزی جز موسیقی است که با نقاره و دهل می نوازند؟!

یکی دیگر از جنبه های قابل ذکر در اثرگذاری متقابل و تاثیرپذیری مستمر موسیقی و ادیان را می توان در غنای نغمات و گوشه ها و آواز و تصانیف موسیقی مشاهده کرد. هم بخش عمده ای از آنچه در موسیقی کلاسیک غربی پدید آمد و هم بخش وسیعی از موسیقی شرق و ایران، ریشه در معبدگاه و پرستش گاه ها دارد.بررسی تفضیلی و دقیق تصانیف و قطعات موسیقی در شرق و غرب، به خوبی، مبین و گواه همین موضوع است.

صرف نظر از آنچه در تاریخ جهان و بشر رخ داده است اگر به تاریخ ایران پس از اسلام نگاهی کنیم، با دانشمندان صاحب نام و شاخته شده ای مواجه می شویم که علاوه بر آشنایی با موسیقی ، آثار درخور توجه و وثیقی در حوزه موسیقی تالیف کرده اند. آثاری که از حیث غنی، اتقان و اسناد هنوز مورد توجه و بهره برداری اهالی موسیقی است. نکته جالب آنکه بسیار و بلکه غالب نویسندگان این رسالات و کتب پیرامون هنر موسیقی از فقها و علمای دینی بودند که جامعیت علمی آن ها در مجامع دینی نیز همچنان مورد توجه و رجوع علمی است. به بیان دیگر، هم اهالی موسیقی و هم اهالی دین هر دو جزو بهره مندان چشمه جوشان علمی آن دانشمندان مسلمان  هستند. شیرین تر آنجاست که برخی از آنان، در نوازندگی آلات موسیقی نیز تبحر خاص داشتند. و مگر می شود بدون توانایی خاص نواختن و آشنایی و احاطه بر زیر و بم ها و اصوات و نغمات و پرده های موسیقی، آثار درخور و مانایی در حوزه موسیقی تالیف کرد که صدها سال و چندین قرن متمادی مورد توجه باشد.

به نظر می رسد علت طرح چنین سخنان بی اساس و سست را باید بیش از آنکه در جنبه علمی و اجتماعی جستجو کرد از جهت نمایش و جلوه دادن خود رصد کنیم. کسانی که با سخنان کوتاه بینانه شان بیشتر به دنبال دیده شدن هستند. پیوند و هم آمیختگی دین و موسیقی به همین اندک گفتار خلاصه نمی شود و چنانکه پیش تر گفته شد، نیازمند مطالب متنوع بیش تری است.

نکته پایانی این نوشته هم به اهالی موسیقی باز می گردد که در واکنش به چنین سخنان نابخردانه ای، واکنش های هیجانی و اهانت به مجموعه انسانی روا نیست و شایسته است بسان همیشه با عرضه استدلال و منطق استوار موضوعات به جای ایجاد شکاف در آحاد مردم، زمینه شناخت بیشتر و افزایش آگاهی را فراهم سازند تا با نگاهی نو به پدیده های اجتماعیِ تاثیرگذارِ جامعه بپردازیم.