در گفت و گو با استاد سینما مطرح شد؛

اهمیت موسیقی فیلم در رشته های سینمایی!

 

 

مهدی خاکی متولد۱۳۵۰ در تهران، نویسنده و پژوهشگر سینما، کارگردان ارشد تلویزیونی و مدرس فیلمسازی است. وی فعالیت هنری خود را از دهه هفتاد شمسی با برنامه سازی برای تلویزیون ایران آغاز کرد. در این بخش، مصاحبه ای در مورد اهمیت موسیقی فیلم در رشته های سینمایی با وی داشته ایم که حاوی مطالب ارزشمندی برای دانشجویان سینما و همچنین علاقه مندان این حوزه خواهد بود.

کمی در مورد تاریخچه موسیقی فیلم برای مخاطبان ما بگویید؟

از گذشته های دور همیشه همراهی نزدیکی بین آثار دراماتیک صحنه ای و موسیقی وجود داشته است. مثلا نوازنده ای با نمایشی تراژیک یا کمدی کلاسیک یونانی همراهی می کرده و نوع موسیقی آن دقیقا تابع متن، میزانسن و دیالوگ های روی صحنه بود و به نوعی چاشنی اثر محسوب می شد. با گسترش درام های مدرن در سیستم تئاتری رنسانس که پایه های اصلی تئاترهای امروز شد، موقعیت موسیقی در نمایشنامه های دراماتیک به نسبت تغییرات و فرم های گوناگون درام ها تغییر کرد و پا به پای آن ها حرکت نمود. در برخی از انواع نمایش ها (مثل اپرا) موسیقی به عنوان یک جزء لازم و مکمل نمایشنامه به کار برده می شد. البته گاهی هم جدا از نمایشنامه بوده و به عنوان مقدمه یا رابط بین پرده ها و آنتراکت میان پرده های مختلف نمایشنامه استفاده می شد.
از اواخر قرن ۱۹ سینما به عنوان یک فرم سرگرم کننده عمومی شروع به توسعه کرد. اولین فیلم هایی که به معرض تماشای عمومی گذاشته شدند، در کافه ها، تئاتر های کوچک، نمایشگاه ها بود. تا سال ۱۹۱۰ معمولا هنگام نمایش فیلم ها به واسطه بی صدا بودن تولیدات آن زمان و سرو صدای زیاد پروژکتوری که فیلم را پخش می کرد، از نوازنده ای بداهه نواز با استفاده ای مختصر از آثار آهنگسازان گذشته استفاده می شد تا همراهی مخاطب ها را با لذت بیشتری همراه کنند. از این تاریخ به بعد به تدریج گروه های کوچک سازی به همراه یک رهبر کارآیی بیشتر خود را در ارائه بهتر موسیقی برای فیلم نشان داد و هرچه صنعت فیلم تکامل بیشتری پیدا کرد و مقبولیت بیشتری در بین مردم پیدا کرد، تعداد سازهای ارکستر سینماها هم بیشتر شد و عموماً قطعانی از آهنگسازان گذشته توسط رهبر برای صحنه های مختلف فیلم در نظر گرفته می شد. در اواخر دوران فیلم صامت چند اثر بزرگ و با ارزش موسیقی برای فیلم توسط آهنگسازان بزرگ زمان تصنیف گردید. از جمله به فیلم های اکتبر و رزم‌ناو پوتمکین توسط ادموند مایزل می توان اشاره کرد.

 

 از چه زمانی موسیقی فیلم در آثار سینمایی اهمیت بیشتری پیدا کرد؟

در واقع شروع اصلی فیلم ناطق را باید از زمان صداگذاری روی فیلم به حساب آورد. زمانی که سینک دقیق صدای ضبط شده روی صفحه گرامافون با فیلم تحقق پیدا کرد. یعنی صدای سینک شده در سالنهای نمایش فیلم از بلندگوها پخش شد. این مورد درسال ۱۹۲۶ توسط کمپانی برادران وارنر با فیلم «دون ژوان» انجام و در حقیقت فیلم ناطق پایه گذاری شد. سال بعد (۱۹۲۷)  نمونه عالی این نوع سینک موسیقی با تولید فیلم «خواننده جاز» تولید شد.

در سال های ۱۹۲۹ و ۱۹۳۰ کشورهای فرانسه ، آلمان ، ایتالیا ، سوئد و روسیه هم اولین فیلم های ناطق خود را تهیه کردند. با شروع این جریان برخی از فیلمسازان عقیده داشتند که صدا کاراکتر هنری فیلم و تصورات و تخیلات را از بین می برد، فیلم به تدریج جنبه های هنری خود را از دست می دهد و سینما در میان مردم روبه روز بیشتر به فراموشی سپرده می شود، که اینگونه نشد. موسیقی در فیلم های ناطق اولیه دو نوع مشخص فیلم دیده می شود. اول فیلم هایی که از موسیقی به صورت پیوسته و در تمام طول فیلم استفاده شده و دوم فیلمهایی که به خاطر تاثیرات گوناگون و اینکه اصولا فیلم تماما دیالوگ و گفتگو بوده از موسیقی اجتناب می کرده اند. اگر هم استفاده ای از موسیقی در فیلم به عمل می آمد بسیار ناچیز و بی هوبت و اعتبار بود.
موسیقی ای که برای یک فیلم بخصوص تصنیف می شود، وظایف مختلفی را به عهده می گیرد که برای انتقال پیام و اهداف فیلم ضروری هستند. دو نوع موسیقی فیلم را به طورکلی می توان ذکر کرد:

اول موسیقی واقع بینانه (مثل فیلم های موزیکال، کلیپ یا حتی صحنه ای از فیلم که نوازنده یا خواننده مستقیما اجرا می کند…) که کنترل کننده اصلی عوامل مختلف فیلم است.

دوم موسیقی ای که وظایف گوناگون در فیلم به عهده داشته و برای موارد مختلف روند داستان و شخصیت ها، بیان حس ها، حالات مختلف، زمان، جغرافی و به طور کلی ایجاد رابطه نزدیک تر با مخاطب در راستای ساختار و زیبایی شناسی فیلم ساخته می شود.

 

 یک کارگردان سینما باید تا چه میزان با موسیقی آشنایی داشته باشد؟

آنچه از بدو تاریخ بشریت به دست ما رسیده و احتمالا خواهد رسید (اعم از آثار و افسانه‌ها)، بیانگر آنست که هنر «موسیقی» در هر تمدن و فرهنگی خواستگاه اولیه خاص خود را دارد. اما نکته مشترک تمامی آنها در پیدایش موسیقی همانا «تمنای اوج» است. نیاز بشر به تفهیم و تفهم با متوسل شدن به اصوات و این حس و ادراک، در تمامی روزگاران دچار نوساتی شده تا امروز که براساس تجربیات متفاوت، شکل‌های متنوعی گرفته و کاربردهای مختلف خود را عیان می‌سازد. هر چند که مانند بسیاری از نعمت‌های خدادادی دست نااهلان افتاده و… آسیب‌هایی دیده است. اما همچنان در حال روندگی و رویش است. در فیلمسازی، آنچه را که نمی توان نشان داد باید گفت. اما آیا این گفتن فقط محدود به کلام است؟

مددرسانی گوش و چشم به یکدیگر، ابزاری است کاری، در دست فیلمساز دانا و مبتکر. موسیقی مکالمه حیات است و هستی. موسیقی رازی است مشترک بین انسان و پیرامونش تا زمانی که صور اسرافیل شنیده شود.

 

به عنوان یک مدرس سینما، دانشجویان سینما را چه قدر مستعد آموختن موسیقی می دانید؟

این مورد از مستعد بودن فراتر است. در حال حاضر دانشجوی سینما موظف به داشتن دانش موسیقایی است. شاهد این ادعا سرفصل های مرتبط به موسیقی در تمامی دانشگاه های فیلم سازی دنیا است. آشنایی و شناخت موسیقی از الزامات فیلم سازی است.

 

شاخصه های مهم موسیقی فیلم در سینما را در چه مواردی می بینید؟

باند صدا شامل سه عامل اصلی مرتبط به یکدیگر که همگی مستقیماً با تصویر هم‌آهنگ هستند، می‌باشد: موسیقی، گفتگو و افکت. صدا و تصویر می‌توانند جلوتر و عقب‌تر از دیگری باشند، صدا و موسیقی (و سکوت) نه‌تنها لازمه تصویر هستند، بلکه با استفاده صحیح و به‌جا، بار دراماتیکی فیلم را بیشتر ازآنچه هست نشان داده و معنای تازه‌ای خلق می‌نماید. قدرت صدا در تلویزیون و سینما به حدی است که می‌تواند بیان‌کننده انواع حالت‌های روانی، اجتماعی، فلسفی و … باشد، پس تعیین فضای موسیقیایی و صوتی اهمیت بسیاری در این حرفه دارد.

دو سوال کلی در عملکرد موسیقی فیلم مطرح است:

  • اول اینکه موسیقی چه باید بگوید؟
  • دوم اینکه چه موقع موسیقی باید مداخله کند؟

ذات موسیقی صدا و حرکت است که درجایی به‌مثابه زبان احساسات عمل می‌کند و درجایی دیگر به‌مثابه نماد احساس است. وسعت موسیقی باعث شده تا سبک‌ها و متدهای بسیاری در زمان‌های مختلف به وجود آمده باشد. اگر در فیلمی موسیقی به‌صورت مجرد مدنظر گرفته شود، حتی اگر دارای ارزش هنری بالا و جذاب باشد، آسیب جدی به کیفیت برنامه وارد خواهد نمود. روش و سبک موسیقی باید موضوع فیلم مربوط بوده و با آن هماهنگ باشد. استفاده موسیقی در محل مناسب نیز از الزامات است، در غیر این صورت رابطه بین موسیقی و تصویر فیلم فاصله‌دار خواهد شد. عملکرد اولیه‌ موسیقی در فیلم می‌تواند ایجاد و خلق فضا و بیان مطالبی باشد که نمی‌توان آن را با کلام ادا کرد. صرف همراهی و پر کردن گوش مخاطب در کنار تصویر با نقش اصلی موسیقی در فیلم ساری منافات دارد.

 

پیام شما به دانشجویان رشته سینما در مورد موسیقی فیلم چیست؟

با حمله بی حساب و کتاب موسیقیدانان آماتور ، ملودی سازها و تصنیف سازان که بعضا هیچگونه اطلاع و شناخت علمی از موسیقی نداشتند به استودیوهای فیلمبرداری و استقبال تهیه کنندگان فیلمهای تجاری از آنان که می توانستند با دستمزدی ناچیز آنها را به کار گیرند در بسیاری از موارد کیفیت و ارزش هنری موسیقی فیلم به حداقل رسید و نسل جوان سینما هم تصور کرد که موسیقی فیلم چیزی جز این نمی تواند باشد. وجود نرم افزارهای آهنگ سازی و سمپل های موجود از پیش ساخته شده در بازار این شرایط را بغرنج تر کرده است. بیائید تا با شناخت کافی از این هنر و علم آن، به تاثیر گذاری مانایی اش همت کنیم.

 

موسیقی نو

گفتگو: برومند شکری( صاحب امتیاز و مدیرمسئول سایت نمانامه)

/