استاد «محمدرضا شجریان» و پرونده آخر/ پرواز

 

 زندگی برای برخی گذران روز و هفته و ماه و سال است و برای برخی فرصتی خداوندی که نقش آفرین روزگار باشیم. انسان های تاثیرگذار در نقش آفرینی، همواره آثاری مثبت یا منفی از خود جای گذاشته اند. شخصیت هایی که با عشق زندگی کردند و ابعاد زندگی شان عاشقانه گذشت؛ همواره محبوب و مورد توجه نسل معاصر و بعدشان قرار گرفتند. الگوهای اجتماعی شدند و توانستند یادگاری درین گنبد دوار جای گذارند که بماند.

 

موسیقی نو: حمیدرضا ولیان؛استاد «محمدرضا شجریان»، چهره ای بود که در ۵ دهه از ۷ دهه زندگی هنری اش، با محبوبیت ملی همراه بود. کسانی که با هنر و موسیقی اش همراه و همسو نبودند نیز مشی و منش او را می ستودند. اگر از رخدادهایی که موجب شد در سال های پایانی ، نسبت او با محیط و برخی علاقه مندانش متفاوت شود بگذریم شجریان، همواره تحسین می شد. احترام و تقدیر از او هم برای وجه اخلاقی اش بود و هم وجه هنری اش چرا که او هر دو وجه را در هم آمیخت و آمیزه ای فراهم ساخت که در کالبد فکری و رفتاری عمر هنری اش نمود عینی پیدا کرد.

محمدرضا شجریان، که خسرو آواز ایران بودنش، تنها یکی از القابی است که در ستایش او می گویند توانست ۵۰ سال پی درپی در عالی ترین سطوح هنری موسیقی کلاسیک ایران فعالیت کند و در تداوم این راه پرتلاطم و سخت موفق تر از گذشته ظاهر شود. او سال ها نقطه اتصال بود. نقظه اشتراک : سنت و تجدد در آواز اصیل ایران، اجماع نظر در آوازخوانی شعر کلاسیک و نو، پیوند اساتید به نام با جوانان گمنام، تعالی هنر موسیقی با نهاد انسانی و رخدادهای محیط اجتماعی .

گرچه شجریان در سال های پایانی از دیدگاه پابرجایش که او را محور مشترک دل های مردم ساخت فاصله گرفت و بر خلاف روند ۶۰ ساله فعالیت هنری اش که معتقد بود : «سرنوشت موسیقی را نباید به سرنوشت گروه ها و دیدگاه های سیاسی گره بزنیم. دنیای سیاست، پر تلاطم است. اگر این کار را بکنیم، ممکن است موسیقی در این تلاطمات دستخوش بی مهری شود. موسیقی را باید از انحصار در آورد. سیاست آن را منحصر به بخش خاصی می کند. موسیقی همچون آفتاب است که باید بر همگان یکسان بتابد.» فعالیت های رسانه ای کرد و همین موضوع موجب شد بین علاقه مندانش شکاف و گسست به وجود بیاید. البته در گفتگوهای مطبوعاتی بعد ضمن تلطیف رخدادهای به وجود آمده و وقوع هیجانات سیاست زده، سعی کرد تا بر روال طبیعی که همواره در دوران فعالیت هنری اش به آن توجه داشت و پایبند بود بازگردد اما شرایط اجتماعی، آنگونه که باید و شاید همراه نشد.

با این حال، کماکان محمدرضا شجریان مورد علاقه و توجه بسیاری از ایرانیان و برخی از علاقه مندان جهانی به فرهنگ و هنر ایران خصوصا موسیقی کلاسیک ایرانی است. بی تردید اگر شرایط بینابینی معقول و متوازنی فراهم می گردید، ما شاهد آثار ماندگار و ارتقای جایگاه فرهنگ و هنر در عرصه موسیقی ایرانی در سطح جهانی بودیم. ممارست و تلاش های بیش از ۷۰ سال فعالیت او در در آواز ایرانی ، برکسی پوشیده نیست. او مکتبی در آواز ایجاد که که مکتب شجریان ، مشهور شد. خوانندگان مسیر خوانندگی و علاقه مندان به شعر، ادب، فرهنگ و هنر ایران خود را مرهون و مدیون تلاش های او می دانند.

نقش شکوهمند او در حفظ و ارتقای موسیقی کلاسیک ایران و آواز  برکسی پوشیده نیست. بلکه بسیاری از شاعران و ترانه سرایان برجسته معاصر، به تأثیر فعالیت هنری شجریان، از جهت معرفی و شناساندن ادبیات، خاصه شعروشاعران کهن و  معاصر معترف هستند.

در مدح و ستایش فعالیت هنری و هنرمندی اش، سخن کم گفته نشده است. چه شاعرانی که برای شعر سروده اند و چه بسیار موسیقدانانی که، از توانمندی های فردی و فنی او سخن گفته اند. چه مردم و مخاطبان ایرانی و جهانی اش که با آواها و نغمه هایش همراه شدند و زلف دل و احساسشان را به حال و حنجره او گره زدند.

 

 

محمدرضا شجریان، اوج های بسیاری را تجربه کرد و نتیجه و ثمره تلاش هنری آگاهانه و با پشتکار و خلاقیت ۷۰ ساله اش را چشید. گرچه بسیاری از افراد پس از درگذشت شان، مورد توجه مردمی قرار می گیرند اما او در همه سال های فعالیت هنری اش دردانه موسیقی ایران در نزد عوام و خواص علاقه مندان به موسیقی کلاسیک ایران بود. تعداد آثاری که به صورت رسمی از او بجا مانده به تنهایی گواهی بر این مدعاست چه رسد به حجم انبوه آثاری که هنوز مجال انتشار نیافته است. او همه گوشه های ردیف دستگاهی ایران را که بیش ازچند صد (۲۰۰-۴۰۰) گوشه است را خواند. بقول خودش : « تعداد نوارهایی که خوانده ام، به قدری زیاد است که حساب آن ها از دست خود من هم در رفته است و حتی به برخی از آن ها دسترسی ندارم. گمان می کنم، تمامی گوشه ها را خوانده باشم. اگر گوشه ای را نخوانده باشم، شاید چندان اهمیتی نداشته باشد. چون هدف من در خواندن، بیشتر ادای شعر و معنی آن در قالب زیباترین وجه آوازی ست و به دنبال ردیف و دستگاه نیستم. بلکه بیشتر به دنبال موسیقی کلام هستم.»

برای شخصیت مانند شجریان که برای هدفی عالی وارد میدان موسیقی شد و همواره جهت نمای فعالیتش را با آن هدف که تعالی و کمال انسانی بود تنظیم می کرد، عشق ورزیدن ضرورت اجتناب ناپذیری  بود. لذا او همواره در تمامی فعالیت هایش چند ویژگی اصلی را رعایت می کرد . از جمله اینکه :

  • مبتنی بر دانش و تجربه درست گذشته و خلاقیت و نوآوری امروزی باشد
  • با حس و حال درونی اش هماهنگ باشد
  • با تحولات اجتماعی مخاطبش به ادارک و برداشت خودش همسو باشد
  • در راستای هدف غایی و عالی ترسیم شده اش باشد
  • و…

چنین رویکردهایی، آثار او را جاودانه و ماندگار کرد. صداقت او با مردم بگونه ای بود که وقتی احساس کرد دوره درمان بیماری اش بعد از۱۵ سال وارد مرحله ای تازه شده است در پیام ویدئویی کوتاهی در نوروز ۱۳۹۵، آن را با مردم صادقانه مطرح کرد. و زیبایی مواجهه شجریان با چنین بلای مصیبت باری سرشار از امید به آینده و طلب توفیق و شوق خدمت به مردم بود. گرچه از دلتنگی اش برای  یاران دیرین سفرکرده، محمدرضا لطفی و پرویز مشکاتیان؛ نیز گفت.

آداب دانی و اخلاق مداری او موجب شد در دوران چندساله پایان عمر، که شجریان ، خانواده و پزشکان معالج، نسبت به انتشار تصاویر نامتعارف اما متداول از وضعیت بیماری و دوران نقاهت دوری کنند. این توجه که متاثر از رویه شجریان برای پرهیز از حواشی بود موجب شد تا در ذهن علاقه مندان او تصویر دلنشین و لذتبخشی از شجریان روزهای اوج نقش ماندگار ببندد.

استاد محمدرضا شجریان در ۱۷ مهر۱۳۹۹ در تهران با اوج گرفتن روحش به پروار درآمد. او که با مهر آمد و «سرود مهر» خواند، و «پیوند مهر» بود، با مهر رفت. او که در پاسداشت زبان فارسی و فرهنگ و هنر ایرانزمین، همه توان و عمرش راصرف کرد، جسمش در کنار فردوسی بزرگ آرام گرفت. اما روح او پابرجاست. چنانکه خودش می گفت: « روح هنرمند در آثارش متجلی ست.» و مانایی آثار این فرزند هنر در سرزمین پاک هنرپرور، ایران؛ گواهی بر مانایی او و تأثیر جاونه اش بر موسیقی ایرانی ست.

 

 

«مرغ خوش خوان» که صدایش «رنگ تعالی» داشت و خود را خاک پای مردم ایران می دانست اما تاج آواز ایران در تاریخ معاصر شد. کسی که به جهات مختلف هنری، نظیر نداشت و تکرار پذیر نیست. شجریان، می گفت:« کسی مثل من نخواهد آمد و نخواهد شد، یا بدتر یا بهتر از من می شود.» از او میراث ماندگاری از آثار جاودانه موسیقی ایران و شاگردان مکتبی بجا مانده اند که می تواند چند دهه آینده نیز موسیقی ایران را سیراب کند و زمینه ساز تعالی موسیقی ایران شود.

او سروش نهاد مردم پاک طینت بود. و می گفت: «من با سروش نهاد مردم پاک طینت و راست و درست زندگی می کنم، لذا موسیقی من آن پیامی را دارد که مردم پاک سرشت می خواهند، من با همین موقعیت زندگی می کنم…باید از طریق هنرآ انسان را به کمال مطلوب خود رسانده و انسانیت را در او زنده کرد.»

او بارها و بارها، چنین لحظاتی را برای خودش و مخاطبانش خلق کرد. لحظه هایی که در آن حس لطیف انسان کمال گرفته تجربه شد. حس مشترک، «حس مشترکی ست بین شنونده و هنرمند» بر آمده از «درد مشترک» که «درد انسانیت» است. می گفت : «این دو سوی حقیقت مشترک پرواز می کنند. هنر، بال پرواز است. فروغی است که ما را حرکت می دهد و به خود می خواند. هنر فروغ را می بیند و ما را به سوی آن رهنمون می کند.»

 

استاد «محمدرضا شجریان» و پرونده آخر/ پرواز

 

 

« لطفا یک نظر بنویسید و در قرعه کشی پایگاه موسیقی نو شرکت کنید»