استاد «محمدرضا شجریان» و همنوایی با همنوازان

 

موسیقی نو: حمیدرضا ولیان؛ اولین موسیقی که بشر دریافت، تغییر لحن در آوایش بود. از طببیعت و محیط اطرافش آموخت و نفس را از حنجره اش با حالت های گوناگون خارج می کرد. اولین صداها تقلیدی بود از صداهایی که در محیط می شنید، پرندگان و حیوانات گوناگون پیرامونش معلمی بودند برای تقلید و  یادگیری، صداسازی و تمرین آواز ، به مرور زمان نغمه و ریتم به آن ها داد. از ضربه اشیا و اجسام اولیه صدا تولید کرد و صداها با ریتم های آوایی اش در هم آمیخت و ساز را ابداع کرد. به مرور زمان ساز توسعه پیدا کرد و هم آواز انسان شد. به قول معروف مولانا: خشک سیمی خشک چوبی خشک پوست/ از کجا می آید این آوای دوست.     سخن از استاد «محمدرضا شجریان» است که آوا و آوازش شهره آفاق شد. او که گرچه در عمر هنر اش، با همنوازان بسیاری همکاری کرد که بسیاری از آن ها در مقام استادی بودند، علاوه بر آنکه جزو اساتید شجریان نیز بودند و ویژگی های هنری و اخلاقی شجریان آنها را به همنوازی با آواز شجریان ترغیب می کرد.

 

 

صدای محمدرضا شجریان، اصالت دارد و به تنهایی شنیدنیست. تکنیک ، توانایی تنوع و رنگ آمیزی الحان و نغمه ها که او در آوازش از آنها بهره می گیرد بگونه ای دلپذیر است که مجالی برای عرض اندام ساز فراهم نمی کند. خودش می گفت: «می توانم سه ساعت بدون ساز کنسرت بدهم بدون آنکه خودم و مخاطبانم در کنسرت خسته شوند». این سخن یک ادعای بی پایه و اساس نبود، چراکه مهارت و توانایی ، تجربه و اندوخته های شجریان او را قادر به چنین کاری می کرد. چنانکه آوازش در بیات ترک که در موسیقی فیلم دلشدگان ارائه شد و آنرا در کوهستان خوانده و ضبط کرده و یا آواز افشاری اش در مثنوی « این دهان بستی دهانی باز شد…» و یا اجرای های بدون سازش بر مزار استاد بنان (نه آلبومی که به اشتباه به این نام با نوای نی منتشر شده ) و در سوگ برومند و… از نمونه های در اختیار علاقه مندان به استاد است.

با این وصف شجریان همواره به همنوازی ساز با آوازش توجه داشت. برای او بیش از آنکه نوع ساز مهم باشد به اخلاق و چیره دستی نوازنده توجه می کرد. به تعبیر خودش باید با نوازنده «هم کوک» باشد تا آوازش را رها کند و به ارتفاع پرواز موسیقی اش برسد. شاهکارهای آوازی استاد شجریان در کنسرت ها و اجراهای خصوصی متعددش موید این سخن است.

گستره همنوازان شجریان به وسعت گستره اجراها و کنسرت های رسمی و غیر رسمی اوست. در همنوازان او سبک های مختلف را می توان دید. اساتیدی همچون جلیل شهناز ، فرامرز پایور، علی اصغر بهاری و احمد عبادی و … تا اساتید و نوازندگانی مانند : محمدرضا لطفی، مجید درخشانی، بهداد بابایی ، جلیل عندلیبی و…

گاه نوازندگانی که در نوازندگی ، بر مدار پایبندی دقیق بر ردیف دستگاهی موسیقی کلاسیک ایران اصرار دارند و یا نوازندگانی که نوآوری و خلاقیت های ابداعی شان علاوه بر بداهه نوازی آنها را متفاوت می کنند. می توان از نوازندگان گروه اخیر به حسین علیزاده و کیهان کلهر اشاره کرد.

یکی از مقوله های مورد بحث در موسیقی ایرانی، استفاده از سازهای غربی در موسیقی ایرانی است. این موضوع خصوصا در دهه های ۳۰ و ۴۰ در مجامع تخصصی و انجمن های نقد مورد بحث بوده و با وجود گذشت زمان بعضا همچنان نیز مطرح است. به عنوان نمونه به سازهای پیانو و ویلن اشاره می کنیم. روزی که محمدصادق خان(سرورالملک) قریب ۱۵۰ سال پیش پیانو را به کوک شور ایرانی می نواخت تا جواد معروفی و مرتضی خان محجوبی که همنوازان آوازهای شجریان بودند این چالش موجود بود . ممارست شخصیت های هنری برجسته ای مانند ابوالحسن صبا، علی تجویدی، همایون خرم و… برای استفاده از ساز ویلن در موسیقی کلاسیک ایرانی بر کسی پوشیده نیست. آثار شجریان ، چه آن ها که در برنامه های رادیویی و یا اجراهای خصوصی با ویلن اجرا شد همگی نشان می دهد شجریان به خوبی از ظرفیت های موسیقی و ساز غربی برای آواز درست ایرانی بهره گرفت.

از اساتید که بگذریم، شجریان همواره به جوانان اهمیت می داد و آن ها را آینده موسیقی ایران می دید. بی پیرایه و با تواضع و فروتنی با ساز آن ها، هم آواز می شد؛ هر چند که گاهی پیش می آمد که کم تجربه بودن موجب می شد در پرده و ریتم گاهی تفاوتی با آواز استاد داشته باشند. جوانانی که در دهه دوم و سوم زندگی شان با استاد صاحب نامی همچون شجریان هم ساز می شدند که در دهه هفتم و هشتم زندگی اش می زیست.

 

 

صرف نظر از فرصت ها و مجال شجریان برای همکاری با یک نوازنده در اجرای رسمی، او به حس و حال درونی خود با نوازنده نیز اهمیت می داد. گاهی پس از سال ها با یک نوازنده همکاری می کرد چرا که احساس می کرد از درون با او هم کوک است . به نظر برخی نوازندگان، هم ساز آواز شجریان شدن دشوار است چون او با مهارتی و احاطه ای که بر اجرای آوازش دارد چنان در پهنه شهر موسیقی ایرانی این سو و آن سو می رود که اگر لحظه ای غافل شوی در کوچه پس کوچه های شهر موسیقی ایران او را گم می کنی. از این جهت صرف از اساتید و قدما که بر مبنای ردیف پیش می رفتند نوازندگانی همچون :پرویز مشکاتیان، حسین علیزاده ، محمدرضا لطفی، پرویز یاحقی، محمد موسوی و… بخوبی از عهده همراهی و همنوازی با آوازش بر می آمدند.

استاد محمدرضا شجریان، سنتور نوازی را نزد استاد کم نظیری همچون فرامرز پایور آموخت، دستی بر سه تار و تار داشت و برخی از سازها را بخوبی می نواخت به همین جهت یکی از ویژگی های برجسته او، شناخت همزمان آواز و ساز بود که به او و نوازنده اش، در اجرای هنرشان کمک می کرد. سکوت ها ، تحریرها، تغییر لحن و گوشه ها و  فضاهایی که شجریان در جریان آوازش به نوازنده می داد موجب می شد نوازنده نیز بر سر ذوق و شوق بیاید و با دل و جان همه داشته و توانش را در نواختن بکار گیرد.

در مجال بعد، به ابعاد دیگری از زندگی هنری استاد محمدرضا شجریان خواهیم پرداخت.