ارکستر سازهای ملی ایران یکی از مجموعههای مهم و موثر در عرصه ارکسترهای دولتی ایران بود که در زمان علی رهبری افتتاح، اما پس از چندی به شکل عجیب و غریبی از چارچوب فعالیت ها محو شد.
به گزارش موسیقی نو به نقل از خبرگزاری مهر، سرگذشت پرفراز و نشیب فعالیتهای موسیقایی در کشورمان همواره تحتتأثیر خط مشی سیاسی و فرهنگی دولتهای مختلف دچار تغییرات زیادی شده و میشود که در چارچوب گزارشها، مقالات و نوشتارهای مختلف پژوهشی-رسانهای مورد واکاوی قرار گرفتهاند.
در مقاطعی اما برخی از رویدادها و اتفاقات در تقویم تحولات موسیقی ایران به ثبت رسیدهاند که بانیان و طراحانشان با اطمینان خاطر و انرژی فراوان درباره آنها سخن میگفتند، گویی در مدت زمانی کوتاه قرار است تمامی اتفاقات و رویدادها مرتبط با حوزه موسیقی، تحت تأثیر آن فعالیت قرار بگیرد اما چنین نشد.
«گمشدههای موسیقی ایران» عنوان سلسله گزارشهایی است که گروه هنر خبرگزاری مهر در قالب آن به مرور همین رویدادها، تحولات و وعدههای فراموششده میپردازد. عمده تمرکز و هدف تدوین این مجموعه گزارش البته ضمن بازخوانی تحولات، ترویج «تمرکز» و «تفکر دوباره» در مدیران و سیاستسازان حوزه موسیقی کشور برای تأمل روی موضوعاتی است که بهتر میبود پیش از رسانهای شدن یا برگزاری مراسم افتتاحیه و ماجراهایی از این دست، برنامهریزی واقعبینانهتری درباره دامنه اثرگذاری آنها صورت میگرفت تا در نیمه راه نمانند.
در هفتمین گام از سلسله گزارشهای «گمشدههای موسیقی ایران» به سراغ «ارکستر سازهای ملی ایران» از مجموعههای فراموش شده و گمشده موسیقی وابسته به بنیاد فرهنگی هنری رودکی رفتیم که با طرح و ایده علی رهبری در زمان مدیریت هنری اش بر ارکسترهای دولتی از جمله «ارکستر سمفونیک تهران»، «ارکستر موسیقی ملی» راه اندازی شد اما بعد از برگزاری یک کنسرت به رهبری اسماعیل تهرانی و حضور یک آهنگساز و نوازنده برجسته به نام حمید متبسم در قالب تک نواز برخی از بخشها در تالار وحدت به خوانندگی حسین علیشاپور و وحید تاج به یکباره از صفحه فعالیت ارکسترهای دولتی محو شد و در حالی که میتوانست خود را به عنوان یک مجموعه دارای اعتبار و به معنا و مفهوم واقعی کلمه «ملی» به مخاطبان ایران و حتی شنوندگان خارج از مرزها معرفی کند اما به دلیل برخی از اتفاقات و رویدادهایی که علی رهبری درهمین گزارش به آن اشاره میکند، به محاق فراموشی سپرده شد.
بودن یا نبودن؛ مساله این است…
اگرچه کلید واژه «ارکستر سازهای ملی» در چند ساله اخیر بازهم توسط برخی از هنرمندان فعال و صاحب نام این عرصه مورد توجه قرار گرفته و حتی به دلیل برخی از مناقشات حقوقی در این حوزه بر سر عنوان این مجموعه در رسانهها مجدداً مطرح شد، اما آنچه مورد اهمیت است، توجه به فعالیت ارکستر ی بود که تیرماه سال ۱۳۹۴ به واسطه احیای دوباره ارکسترهای دولتی اعلام موجودیت کرد اما به دلیل آنچه علی رهبری از آن یاد میکند، به تعطیلی کشانده شد. شرایطی که نگارنده از بدو توقف فعالیتهای این ارکستر تلاش کرد درباره تعطیلی مجموعه با افراد حقیقی و حقوقی مرتبط با این ماجرا دلایل تعطیلی ارکستر را جویا شود اما به دلیل برخی از تغییر مدیریتها و حاضر نشدن افراد برای مصاحبه و گفتگو نتیجهای دربر نداشت.
ارکستر موسیقی ملی به رهبری ارکستر اسماعیلی تهرانی راه اندازی شد اما بعد از برگزاری یک کنسرت در تالار وحدت به خوانندگی حسین علیشاپور به یکباره از صفحه فعالیت ارکسترهای دولتی محو شد به هرحال شرایط فعالیتهای این ارکستر دولتی که فقط روز بیست و هشتم تیر ماه سال ۱۳۹۴ به خوانندگی وحید تاج و حسین علیشاپور دو خواننده صاحب سبک و شناخته شده موسیقی ایرانی با یاد مرحوم حسین دهلوی و رهبری ارکستر اسماعیل تهرانی و حضور هنرمندانی چون حمید متبسم کنسرتی را در تالار وحدت روی صحنه برد، فقط به همان اجرا محدود شد و بعد هم تمام.
برنامهای که در آن نه معاون هنری وقت وزیر ارشاد حضور داشت و نه سرپرست آن روزهای دفتر موسیقی. یک کنسرت که مهمانان ویژه اش علی رهبری (مدیر هنری آن سالهای ارکسترهای دولتی)، محمد سریر (آهنگساز و مردپرنفوذ حوزه موسیقی)، بهرام جمالی (مدیرعامل وقت بنیاد فرهنگی هنری رودکی)، کامبیز روشن روان (آهنگساز)، کریم قربانی (نوازنده پیشکسوت) و مانی جعفرزاده (پژوهشگر و منتقد موسیقی) بودند. کنسرتی که اسماعیل تهرانی اجرای آن شب را با یاد و خاطره زنده یاد منصور نریمان (نوازنده پیشکسوت عود) آغاز کرد و از تماشاگران خواست تا به احترام این هنرمند فقید موسیقی یک دقیقه بایستند و سکوت کنند.
و این سکوت یک دقیقهای بعد از برگزاری کنسرت، تبدیل به سکوتی چند ماهه و بعد سکوتی چند ساله شد. سکوتی که میتوانست با درهم آمیزی سازهای ملی ایران که چه در حوزه موسیقی ایرانی و چه در حوزه موسیقی اقوام ایران تعدد و رنگارنگی فراوانی دارند، تبدیل به مهمترین و موثرترین ارکستر کشور در عرصههای ملی و بینالمللی باشد. یک مجموعه تمام عیار از هنرمندان و نوازندگان مستعد و پیشکسوت موسیقی ایرانی که در کنار «ارکستر سمفونیک تهران» و «ارکستر موسیقی ملی ایران» که هر یک از آنها نیز با حاشیههای بسیاری مواجه شدند، میتوانست نقش غیرقابل انکاری هم در معرفی هرچه بهتر موسیقی ایرانی و قابلیتهای شنیداری آن به مخاطب و هم معرفی وجوه فرهنگی کشورمان به مخاطبان خارج از مرزها ایفا کند.
وقتی رهبر ارکستر از تشکیل یک ارکستر هیجان زده بود
علی نجفی ملکی، علیرضا قاسمی نی، مهرداد ناصحی، نگار خارکن، علیرضا دریایی، سینا اعلم، نازنین غنی زاده کمانچه، آزاده شمس، سمانه باروتی قیچک آلتو، ابراهیم قاعدی، مهدی بصیرت قیچک باس، مجید کولیوند، مرضیه رحیم زاده، علی عابدین سنتور، اصغر عربشاهی، سارا رضا زاده، هیلا فیض پور، مهدی کاروندیان، مسعود آزین، سعید آذرنوش، سهیل کاکاوند تار، مونا دهقان، حمیده سعیدی نیا سه تار، حمید خوانساری، مریم خدابخشی، امین گلستانی، ندا چراغیان، مجید یحیی نژاد عود، صدا صدیفی، حنانه سعیدی، مرجان مهربان قانون، محمود فرهمند، کوروش بزرگ پور، بامداد ملکی سازهای کوبهای گروه اجرایی کنسرت را تشکیل میدادند
اما نکته جالب توجه ماجرا دقیقاً بعد از پایان این کنسرت بود؛ جایی که اسماعیل تهرانی خطاب به تماشاگران گفت: روز اولی که با حمایت معاون هنری وزیر ارشاد و مدیریت بنیاد رودکی شروع به کار این ارکستر را کلید زدیم آقای رهبری یک جمله قصار گفت که هیچ گاه فراموشش نمیکنم. اینکه «این ارکستر مهمتر از تمام ارکسترهایی است که تا به امروز درست شده است زیرا در تمام کشورها ارکستری مشتمل بر سازهای بومی همان منطقه وجود دارد که با آن فرهنگ خود را معرفی میکند.» از روزی که علی رهبری چنین صحبتی را کرد تا امروز فقط بیست روز گذشته است و از شما چه پنهان این رپرتواری که به شما پیشکش شد در این هفته جمع و جور شد زیرا ما فقط سه تا چهار روز است که دو خواننده ارکستر را در اختیار داریم. جالب اینکه وقتی من با چنین فضایی مواجه شدم علی رهبری از ته دل خندید و گفت: «می دانم زندگی تو را به هم ریختهام. به هر ترتیب گرچه این ارکستر پشتیبانی خوبی داشت اما خوراک کافی برای ارائه کم داشت». ما امروز سعی کردیم قطعاتی را کار کنیم که در خور تک تک شما عزیزان باشد. البته جا دارد در اینجا ضمن تشکر از همه مسئولان، تشکر خالصانه خودم را در پیشگاه شما تماشاگران به نوازندگان اعلام کنم که واقعاً برای این کار زحمت کشیدند.
علی رهبری مدیر هنری ارکستر سازهای ملی ایران هم بعد از پایان صحبتهای تهرانی از جایگاه تماشاگران بلند شده و ضمن قدردانی از گروه اجرایی گفت: پشت سر تمام این کارها شخصی به نام سجاد پورقناد بود که در تمام این روزها عاشقانه کار کرد و زحمت زیادی کشید که جا دارد از او پیش روی شما تقدیر کنم.
کلید واژهای به نام «ارکستر سمفونیک سازهای ملی ایران» و آغاز یک قصه
اما این تقدیر و تشکرها دوامی نداشت، گویی اینکه همه چیز دست در دست هم داده بود که این کنسرت اولین و آخرین کنسرت ارکستر سازهای ملی ایران به مدیریت هنری علی رهبری و رهبری ارکستر اسماعیل تهرانی باشد. چارچوبی به شدت پرحاشیه که حتی مدتی بعد درباره استفاده از اسم و عنوانش مناقشاتی میان سجاد پورقناد و علی اکبر قربانی به عنوان رهبر «ارکستر سازهای ملی ایران» که مدتها بعد از تشکیل و توقف فعالیتهای ارکستر سازهای ملی علی رهبری و بنیاد رودکی اعلام موجودیت کرد، پیش آورد و موجب این شد که فضای فرهنگی هنری این مجموعه تحت تاثیر حاشیهها قرار گیرد. حاشیههایی طولانی که به دلیل بر این باورم همین «ارکستر سمفونیک سازهای ملی ایران» میتواند به جای ارکستر هایی چون «ارکستر موسیقی ملی» که عمده سازبندی آن مبتنی بر سازهای غربی است تبدیل به یک جایگزین اصولی و منطقی در کنار مجموعهای چون ارکستر سمفونیک تهران باشد پیچیدگیها و اما و اگرهایی که داشت و دارد، مجموعه ارکستر سازهای ملی ایران را در پروژه «گمشده های موسیقی ایران» قرار داد، فضایی پر از قصه و پیچیدگی که علی رهبری درباره آن برای اولین بار نکات جالب توجهی را روایت میکند.
به طور حتم و بر اساس آنچه در این روایتهای رسانهای مطرح میشود، انعکاس اظهار نظرهایی است که علی رهبری طی آن دوران نه به عنوان یک رهبر ارکستر که به عنوان مدیر هنری ارکسترهای تحت پوشش بنیاد رودکی به فعالیت مشغول بود، فضایی که افراد حقوقی و حقیقی مورد خطاب در این گفتگو میتوانند در صورت واکنش احتمالی به صحبتها از همین تریبون رسانهای برای پاسخ اقدامات لازم را انجام دهند.
علی رهبری برنده مدال طلا مسابقات رهبری ارکستر در کشور فرانسه درباره ماجرای توقف فعالیتهای ارکستر سازهای ملی در زمان حضورش به عنوان مدیر هنری ارکستر ها ضمن ارائه توضیحاتی درباره اهمیت حضور ارکستر سازهای ملی ایران در پایتخت و دیگر شهرها توضیح داد: به اعتقاد من فقدان ارکستر سازهای ملی در تمام شهرهای ایران و یک «ارکستر بزرگ سمفونیک سازهای ملی» در تهران واقعاً بدترین اتفاقی است که میتوانست طی این چند دهه در موسیقی ایران بیفتد. حتی من به خوبی یاد دارم از زمانی که رییس هنرستان موسیقی ملی بودم تا همین امروز به صورت مستمر این نقد را وارد میکردم که چرا در کشورمان ارکستر سازهای ملی نداریم. ارکستر ی که جای خالی آن به شدت در میان سایر ارکسترهای دیگر دولتی حس میشود اما متاسفانه به دلیل اعمال نفوذ برخیها به عنوان مراجع تصمیم گیرنده اجازه ندادند که چنین ارکستری در کشورمان پا بگیرد.
بهانههای کوچک ارکستر سازهای ملی را تعطیل کرد
رئیس اسبق هنرستان عالی موسیقی و کنسرواتوار تهران افزود: بنده شش سال پیش که دوباره به ایران آمدم، تصمیم گرفتم ضمن فعالیت در ارکستر سمفونیک تهران، با کمک و همیاری دوستم جناب اسماعیل تهرانی «ارکستر سازهای ملی ایران» را برپا کنیم، حتی با حضور تعدادی از هنرمندان درجه یک موسیقی ایرانی از خواننده گرفته تا نوازنده شرایط برگزاری یک کنسرت را هم فراهم کردیم که متاسفانه همان برنامه به دلیل سکوت تعداد زیادی از رسانهها در برابر برخی از اتفاقات و عدم حمایت «خانه موسیقِی» به عنوان نهادی که طی آن دوران نفوذ زیادی در معاونت هنری وزارت ارشاد و بنیاد فرهنگی هنری رودکی داشت، با بهانههای کوچک تبدیل به آخرین برنامه «ارکستر سازهای ملی ایران» شد که به اعتقاد من ضربه بزرگی به موسیقی ایران زد.
این موزیسین که طی سالهای اخیر در مجموعهها و ارکسترهای متعدد کشورهای اروپایی به عنوان رهبر ارکستر حضور داشته، ادامه داد: من هنرمندی هستم که طی سالهای اخیر عمده فعالیتهایم را متمرکز بر رهبری ارکستر در مجموعههای خارج از کشور کردم اما باید بگویم در همان دوران که افتخار خدمت در هنرستان موسیقی ملی را داشتم تمام زندگی ام را با فضای موسیقی ایرانی گذرانده و با این سازها زندگی کردم پس وقتی از داشتن یک ارکستر سمفونیک سازهای ملی سخن میگویم خوب میدانم از چه حرف میزنم و مقصودم چیست.
رهبری تصریح کرد: بنده بر این باورم همین «ارکستر سمفونیک سازهای ملی ایران» میتواند به جای ارکستر هایی چون «ارکستر موسیقی ملی» که عمده سازبندی آن مبتنی بر سازهای غربی است تبدیل به یک جایگزین اصولی و منطقی در کنار مجموعهای چون ارکستر سمفونیک تهران باشد. کما اینکه چندی پیش هم در مصاحبهای تاکید کردم که اولین اقدام آقای اسماعیلی به عنوان وزیر جدید فرهنگ و ارشاد اسلامی در حوزه موسیقی میتواند همین تشکیل «ارکستر سازهای ملی» باشد. ارکستر ی که میبایست شعبههایی از آن نیز در تک تک شهرهای ما تاسیس شود تا بسیاری از نوازندگان مستعد این عرصه فرصت درست و سنجیدهای برای هنرنمایی و اشتغالزایی داشته باشند. اما اینکه چرا تا به امروز چنین امری محقق نشده خود داستانی دارد که من به شما میگویم.
«رفیق بازی»، «خانه موسیقی» و چند داستان دیگر!
رهبری بیان کرد: شما اگر به شورای تصمیمگیری مجموعههای موسیقایی مرتبط با دولت مراجعه کنید، میبینید که در بسیاری از موارد اعضای شورا را افرادی تشکیل میدهند که همواره در این مجموعهها حضور مستمری دارند. حضوری که من واقعاً دلیل استمرار آن را نمیدانم. چرا که بسیاری از این عزیزان صلاحیت لازم را برای حضور در شورای فنی و تخصصی ارکسترها ندارند اما متاسفانه این فرهنگ «رفیق بازی» و به قول غربیها «مافیایی» باعث شده این عزیزان حضور موثری در جریان تصمیم گیری ها داشته باشند آن هم بدون تخصص لازم. و البته چون در برخی موارد کارها به شکلی است که این دوستان کاری برای دوستان و رفیقان دیگر نمیتوانند انجام دهند، بنابراین کل ماجرا به محاق تعطیلی میرود. از سوی دیگر شاید این پرسش هم مطرح شود بسیاری از اعضای این شوراها نوازندگان و هنرمندان شاخصی در عرصه موسیقی هستند، که باید گفت: «بله، حتماً که چنین است.» اما آیا به صرف نوازنده خوب بودن میتوان عضو یک شورای تخصصی در حوزه ارکسترها بود؟ آیا دوستانی که در این چند سال فقط با حوزه نوازندگی سرو کار داشتند و اتفاقاً نوازندگان و خوانندگان عالی هم هستند، صلاحیت کارشناسی را در ارکستر دارند؟ من با آنچه مشاهده کردم قطعاً پاسخم خیر است.
دارنده بیش از ۲۵۰ آلبوم در حوزههای مختلف بینالمللی فزود: اگرچه بارها درباره چنین مواردی صحبت کردهام، اما همین فقدان آگاهی و ضعف در شناخت ارکستراسیون بود که دوستان با برخی از مسائل به مشکل برخوردند و گفتند اصلاً ارکستر سازهای ملی ایران باید تعطیل شود. چرا که باور داشتند سازهای ایرانی در قامت تنظیمهای مرتبط با ارکستر قرار نمیگیرد و دائم شیپور یاس و ناامیدی را مینواختند که البته بالاخره موفق شدند ارکستر را تعطیل کنند. در حالی که من با صراحت میگویم این نظرات به هیچ وجه درست نیست و اگر کمی به خودمان بیاییم میتوانیم با همین نوازندگان بسیار حرفهای و متخصص موسیقی ایرانی در تمام دنیا افتخار آفرینی کنیم. حتی اگر هم در ارکسترها دیگرمان بتوانیم حرف اول را در دنیا بزنیم بازهم هیچ شرایطی بهتر از داشتن ارکستر سازهای ملی نمیتواند در میان شنوندگان ایرانی و غیر ایرانی تاثیر گذار باشد.
این آهنگساز و رهبر ارکستر در ادامه صحبتهای خود تصریح کرد: متاسفانه رسوخ همین افراد در شوراهای تصمیم گیرنده بود که نه تنها باعث نابودی ارکسترها شد، بلکه شرایطی را ایجاد کرد که من از این مجموعهها کناره گیری کنم. نکته دیگر اینکه در آن دوران بنیاد رودکی و وزارت ارشاد زیر سلطه و قدرت و نفوذ اهالی خانه موسیقی بود که اجازه هیچ کاری را به ما نمیداد چون به نظر میآمد این نظر و سلیقه آنها بود که باید در همه اتفاقات و رویدادهای مرتبط با ارکسترها اعمال میشد. شرایطی که منجر به اتفاقات زیادی شد و من را مجاب به خروج از ایران کرد. جالبتر اینکه وقتی در همین شرایط هم فضایی اجرای زنده را برای ارکستر سازهای ملی ایجاد کردیم بسیاری از آقایان حتی افتخار ندادند تا به کنسرت ما بیایند. چارچوبی که به خودی خود موید نکات بسیار فراوانی است.
آقایان «موسیقی ملی» همان موسیقی ارکستر گلها نیست
مدیر هنری اسبق ارکستر سمفونیک تهران که طی سالهای اخیر در چندین پروژه بینالمللی به عنوان مدیر هنری حضور داشته در بخش دیگری از صحبتهای خود با اشاره به برخی از حاشیهها و مسائل از جمله اینکه برخی فقدان آهنگساز و محتوای لازم دلیلی برای تعطیلی ارکستر سازهای ملی ایران میدانستند، توضیح داد: جالب است بدانید که دوستان بهانه بزرگ دیگری برای تعطیلی ارکستر سازهای ملی داشتند. اینکه ما در ایران آهنگساز متخصص نداریم. در حالی که بنده به شما قول میدهم با اتکا به آشنایی که با شاید یکی از دلایل مهمی که موجب شد من با تمام عشقی که به میهنم دارم، دوباره آن را ترک کنم همین اهالی خانه موسیقی بودند که هم من مخالف برخی سیاستهای آنان بودم و هم آنها مخالف من موسیقی ایرانی پیدا کردم میتوانم در عرض یک هفته بیست آهنگساز بسیار خوب انتخاب و از آنها برای ساخت موسیقی در جهت اجرای رپرتوار استفاده کرده و ثابت کنم به واسطه این نیرو و استعداد میتوانیم سطح موسیقی ایرانی در دنیا را افزایش داده و آن را به عالیترین درجات برسانیم.
رهبری اظهار کرد: به اعتقاد من اینکه بیاییم و به جای استفاده درست و کارشناسانه از «موسیقی ملی» همان محتوای ارکستر گلهای رادیو را به نام «موسیقی ملی» در قالب یک ارکستری متشکل از سازهای غربی و بعضاً ترکیب یافته با تعدادی ساز ایرانی ارائه دهیم کاری درست نمیشود. چرا که این چارچوب همان قالب ارکستر سمفونیک متشکل از سازهای غربی است که میتواند در ادغام کلید واژههای «ارکستر موسیقی ملی» و «ارکستر سمفونیک تهران» به شنونده ارائه شود.
وی افزود: در این میان آنچه میتوانست مهم باشد، نگاه ویژه به عبارتی چون «ارکستر سازهای ملی» است که از موسیقی ارکستر گلها که قابلیتهای بسیار ارزشمندی هم داشت، فاصله گرفته و در چارچوب فعالیتهای مجموعهای چون وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به فضای مهمتر و جدی تری برسد. فضایی که از موسیقی سرگرم کننده گلها که جای ارائه و تولید آن در رادیو و تلویزیون است و میتواند هزاران مخاطب داشته باشد. دربرگیرنده شاخصهها و مولفههایی است که میتواند موسیقی ایرانی را به واسطه هنرمندان مستعد آن به عالیترین درجات برساند و من حاضرم شخصاً ضمانت دهم که این گمشده موسیقی کشورمان چه حرفهای ارزشمندی برای گفتن خواهد داشت.
آقای وزیر لطفاً به این نکات توجه کنید
این آهنگساز در بخش پایانی صحبتهای خود، با ابراز نگرانی از تعطیلی چند ساله ارکستر سازهای ملی ایران گفت: این روزها به گوشم خورده که جناب اسماعیلی به عنوان وزیر جدید فرهنگ و ارشاد اسلامی از ملت، ملیت و مسائل ملی صحبت میکنند. پس اگر این واژهها تا این حد برای ایشان مهم است، بدانند که تشکیل ارکستر سازهای ملی میتواند مهمترین اولویت برنامههای عالیترین مقام وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در حوزه موسیقی باشد. در این راه بهره مندی از مشاوران متخصص، آگاه به علوم و فنون موسیقی، آهنگسازی، شعر و ترانه و صد البته غیر تکراری یکی از مهمترین اولویتهایی است که وزیر ارشاد باید در انجام آن کوشا باشد.
وی افزود: البته بنده در اردیبهشت سال ۹۴ وقتی ایجاد چنین فضایی را به مرحوم علی مرادخانی (معاون هنری وقت وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی) پیشنهاد دادم او با من موافقت کرد. حتی بنده ماجرا را به سمتی بردم که علاوه بر تشکیل ارکستر سازهای ملی، دو ارکستر موسیقی ملی و ارکستر سمفونیک تهران را ادغام کرده و سه هفتهای هم تحت عنوان «ارکستر سمفونیک ملی ایران» فعالیتمان را آغاز کردیم اما نمیدانم به یک باره چه اتفاقی افتاد که آقای مرادخانی بعد از مدتی به من گفت: «علی رهبری من ازترکیب این اسمها خبری نداشتم» و دوباره همه چیز به حالت اول خود بازگشت.
رهبری افزود: با اینکه همین جناب مرادخانی با تشکیل «ارکستر سازهای ملی» موافق بود، اما چون اهالی خانه موسیقی مخالف تشکیل چنین مجموعهای بودند، فعالیت این ارکستر هم بعد از برگزاری کنسرت اول متوقف شد؛ کما اینکه در این زمینه جناب اسماعیل تهرانی و جناب حمید متبسم هم متعهد شده بودند که این کار در صورت حمایت استمرار خواهد شد اما نه تنها ماجرا به سرانجامی نرسید که حتی شش ماه بعد از توقف کامل فعالیت ارکستر سازهای ملی، نوازندگان به دنبال دریافت حق الزحمه خود از بنیاد رودکی بودند که در این زمینه هم بسیار اذیت شدند و شاید یکی از دلایل مهمی که موجب شد من با تمام عشقی که به میهنم دارم، دوباره آن را ترک کنم همین اهالی خانه موسیقی بودند که هم من مخالف برخی سیاستهای آنان بودم و هم آنها مخالف من.
با تمام روایتی که علی رهبری از ناپدید شدن ارکستر سازهای ملی درباره آن سخن گفت، اما بازهم باید این امیدواری را داشت که با سیاستهای اجرایی دولت سیزدهم و محمد مهدی اسماعیلی در قامت وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی که به نظر میآید یکی از وزرای عملیاتی ادوار مختلف مدیریت وزارت عریض و طویل فرهنگ و ارشاد اسلامی است، بازهم شاهد بازگشایی و فعالیت مجدد ارکستر سازهای ملی بعد از سالهای تعطیلی و البته در نظر گرفتن محدودیتهای مالی و بودجهای باشیم. به امید آن روز.
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰