آشنایی با ساز کوبه ای طبله یا طبلا tabla / سازی از دیار هندوستان

 

موسیقی نو: ساز کوبه ای طبلا tabla  یک جفت طبل دستی دوقلو، سنتی و رایج ترین درام است که در موسیقی شمال هند نواخته می شود. این ساز اغلب برای همراهی با موسیقی آوازی و دستگاهی و رقص استفاده می شود. در حالی که عملکرد اصلی آن حفظ چرخه متریک است که ترکیبات در آن تنظیم شده است. اگرچه طبلا در اصل یک ساز همراه است ، ولی برخی از نوازندگان طبلا به تنهایی نیز تکنوازی می کنند و بسیاری از آنها دارای مجموعه وسیعی از آهنگهایی مفصل هستند که به صورت شفاهی از نسلی به نسل دیگر منتقل می شوند.

طبلا یک ساز کوبه ای است که از چوب ، فلز ، برنج ، پارچه ، خاک رس ، مس ، آلومینیوم ، فولاد ، برنج ، گندم ، پودر ذغال ، فیبر گیاهی ، آهن ، نیکل ، صمغ ، دوده ، پوست بوفالو ، پوست بز ، چرم و چسب ساخته شده است.

از قرن هجدهم ، ساز کوبه ای طبلا tabla اصلی ترین ساز کوبه ای در موسیقی کلاسیک هندوستانی بوده است ، جایی که ممکن است به صورت تک نفره ، همراه با سایر سازها و آوازها ، و به عنوان بخشی از گروه های بزرگتر اجرا شود. طبلا همچنین به طور مکرر در اجراهای موسیقی مردمی و محلی در هند ، بنگلادش ، پاکستان ، نپال ، افغانستان و سریلانکا پخش می شود. طبلا همچنین یک ابزار موسیقی مهم در سنت های عبادی بهاکتی هندوئیسم و ​​سکیسم است ، مانند هنگام آواز خواندن بهاجان و کرتان. این یکی از اصلی ترین سازهای قوالی است که توسط نوازندگان صوفی مورد استفاده قرار می گیرد. طبلا همچنین در اجراهای رقص مانند Kathak نیز حضور دارد.

ریشه نام

نام طبلا tabla به احتمال زیاد از طبل tabl گرفته شده است. کلمه عربی برای طبل. منشاء نهایی آلات موسیقی توسط دانشمندان مورد اعتراض است ، اگرچه برخی تکامل آن را از سازهای موسیقی بومی شبه قاره هند نشان می دهند.

 

 

طبلا از دو طبل کوچک با اندازه و شکل کمی متفاوت تشکیل شده است. هر درام از چوب ، خاک رس یا فلز توخالی ساخته شده است. درام کوچکتر دایان(dayan)  برای ایجاد صداهای سه تایی و تونال استفاده می شود ، در حالی که عملکرد اصلی درام بزرگتربایان (baya) برای تولید بیس است. آنها با حلقه ها ، بندهای چوبی و رولپلاک چوبی در طرفین آن چسبانده شده اند. رولپلاک و حلقه ها برای محکم کردن کشش غشا برای تنظیم طبل استفاده می شود. تکنیک نوازندگی پیچیده است و شامل استفاده گسترده از انگشتان دست و کف دست در پیکربندی های مختلف برای ایجاد طیف گسترده ای از صداها و ریتم های مختلف است که در هجاهای منو منعکس شده است.

منشا

تاریخ ساز کوبه ای طبلا tabla نامشخص است و در مورد ریشه های آن نظریه های متعددی وجود دارد.دو گروه از نظریه ها وجود دارد ، یکی منشأ آن را فاتحان مسلمان و مغول شبه قاره هند می داند ، و دیگری ریشه های آن را ریشه های بومی می داند.

یکی از نمونه های نظریه اخیر حکاکی در غارهای باجا است.

با این حال ، شواهد تصویری واضحی از طبل تنها از حدود سال ۱۷۴۵ ظاهر می شود و شکل درام تا اوایل دهه ۱۸۰۰ ادامه می یابد.

 

ریشه های هندی

 

نظریه هندی منشا ساز کوبه ای طبلا tabla را به تمدن باستانی بومی می رساند. حکاکی های مجسمه های سنگی در غارهای باها ، زنی را نشان می دهد که در حال نواختن یک جفت طبل است که برخی آن را به عنوان مدرکی برای منشاء باستانی طبلا در هند مدعی شده اند. یک نسخه متفاوت از این نظریه بیان می کند که طبلا در دوران حکومت اسلامی ، با تکامل از طبل های باستانی پوسکارا هند ، نام عربی جدیدی به دست آورد. شواهدی از پوسکارای دستی در بسیاری از حکاکی های معبد ، مانند معابد موکتسوارا و بووانسوارا در هند در قرن ۶ و ۷ وجود دارد. این هنرها درامرهایی را نشان می دهد که نشسته اند ، با دو یا سه طبل کوچک جداگانه ، با کف دست و انگشتان در موقعیتی که انگار در حال نواختن آن طبل هستند. با این حال ، در هیچ یک از این کنده کاری های باستانی آشکار نیست که این طبل ها از یک جنس و پوست یکسان ساخته شده اند ، یا همان موسیقی را با طبلا مدرن نواخته اند.

شواهد متنی برای مواد مشابه و روشهای ساخت به عنوان tabla از متون سانسکریت آمده است. اولین بحث در مورد روشهای ساختن سازهای موسیقی شبیه طبلا در متن هندو ناتیاشاسترا یافت می شود. این متن همچنین شامل توصیف های وصله های چسبناک (سیاهی) مانند مواردی است که در یک طبلا یافت می شود. Natyashastra همچنین نحوه نواختن این طبل را مورد بحث قرار می دهد. متن هندی جنوبی سیلاپاتیکارم Silappatikaram ، که احتمالاً در سده های اولیه هزاره اول میلادی سروده شده است ، سی نوع طبل را به همراه بسیاری از سازهای زهی و سایر سازها توصیف می کند. با این حال ، اینها پوشکارا pushkara نامیده می شوند. نام tabla در دوره های بعدی ظاهر می شود.

 

خاستگاه مسلمان و مغول

این نظریه بر اساس پیوندهای ریشه شناسی کلمه طبلا به واژه عربی tabl به معنی “طبل” است. این پیشنهاد فراتر از ریشه کلمه ، به شواهدی مستند اشاره می کند که نشان می دهد ارتش مسلمانان هنگام حمله به شبه قاره هند صدها سرباز بر شترها و اسب ها حمل می کردند که بر طبل های زوج حمل می کردند. آنها این طبلها را می زدند تا ساکنان ارتشهای غیر مسلمان ، فیلها و ارابه های آنها را بترسانند که قصد حمله دارند. با این حال ، طبل های جنگی چیزی شبیه طبلا به نظر نمی رسیدند ، آنها طبل های بزرگ زوجی بودند و نقاره (سر و صدا ، سازنده هرج و مرج) نامیده می شدند.

در نسخه دیگر آمده است که امیر خسرو ، موسیقیدان تحت حمایت سلطان علاءالدین خلجی ، طبلا را هنگامی اختراع کرد که درام Awaj را که قبلا به شکل ساعت شنی بود ، به دو قسمت تقسیم کرد. با این حال ، هیچ نقاشی یا مجسمه یا سند مربوط به دوره او آن را با این شواهد تأیید نمی کند و در فهرست آلات موسیقی که توسط مورخان مسلمان نوشته شده است ، یافت نمی شود. به عنوان مثال ، ابوالفازی فهرستی بلند از آلات موسیقی را در عینکبری خود نوشت که در زمان قرن ۱۶ امپراتور مغول اکبر ، حامی سخاوتمند موسیقی ، نوشته شده است. در فهرست ابوالفازی هیچ اشاره ای به طبلا نشده است.

نسخه سوم اختراع ساز کوبه ای طبلا tabla را به موسیقیدان قرن هجدهم با نام مشابه امیر خسرو نسبت می دهد ، جایی که به او پیشنهاد می شود یک پاکاواج را برای ایجاد طبلا به دو قسمت تقسیم کرده است. نقاشی های مینیاتوری این دوران سازهایی را نشان می دهد که به نوعی شبیه طبلا هستند. این نظریه دلالت بر این دارد که طبلا از درون جامعه مسلمانان شبه قاره هند پدید آمده است و واردات عربستان نبوده است. با این حال ، دانشمندانی مانند نیل سورل و رام نارایان اظهار می کنند که نمی توان به این افسانه در مورد تقسیم یک طبل پاجاواج برای ساختن طبل طبلا به دو قسمت اشاره کرد.

 

تاریخچه ساز کوبه ای طبلا tabla

 

در متون عصر ودایی به طبل و تالاس اشاره شده است. یک ساز کوبه ای با دو یا سه طبل کوچک ، با سیم ، به نام پوشکارا (که به آن پوشکالا نیز گفته می شود) در شبه قاره هند قبل از قرن پنجم به همراه طبل های دیگر مانند مریدانگ وجود داشت ، اما در آن زمان آنها را طبلا نمی نامند. برای مثال ، نقاشی های قبل از قرن پنجم در غارهای آژانتا ، گروهی از نوازندگان را نشان می دهد که طبل های کوچک نشسته مانند طبلا ، یک طبل مریدانگ کتری شکل و سنج می نوازند. آثار هنری مشابهی با نوازندگان نشسته بر طبل ، اما حکاکی شده بر روی سنگ ، در غارهای الورا و دیگر آثار یافت می شوند.

نوعی از طبل های کوچک هندی ، همراه با بسیاری از آلات موسیقی دیگر ، در خاطرات تبتی و چینی نوشته شده توسط راهبان بودایی که در هزاره اول میلادی از شبه قاره هند دیدن کرده اند ، ذکر شده است. پوشکالا در ادبیات تبتی rdzogs pa (تلفظ dzokpa) نامیده می شود. درام های پوشکارا pushkara همچنین در بسیاری از متون قدیمی جینیسم و بودایی مانند ساماوایاسوترا Samavayasutra ، لالیتاویستارا Lalitavistara و سوترالامکارا Sutralamkara ذکر شده است.

معابد مختلف هندو و جین ، مانند اکلینگجی Eklingji در اودیپور ، راجستان حکاکی های سنگی شخصی را نشان می دهد که در حال نواختن یک جفت کوچک طبل شبیه طبلا است. طبل های کوچک در زمان حکومت یداوا (۱۲۱۰ تا ۱۲۴۷) در جنوب ، زمانی که سانگیتا راتناکارا توسط سارانگادوا نوشته شد ، محبوب بودند. ماداوا کندالی ، شاعر آسامی قرن ۱۴ و نویسنده ساپتانکا رامایانا ، چندین ساز در نسخه خود از “رامایانا” ، مانند تابال ، جهاجر ، دوتارا ، وینا ، بن ، ویپانچی و غیره (به این معنی که این سازها از زمان او در قرن چهاردهم یا قبل از آن). اخیراً شمایل نگاری طبلا وجود دارد که به سال ۱۷۹۹ باز می گردد. این نظریه اکنون منقرض شده است و آثار حکاکی شده در غارهای بهها به اثبات رسیده است که از طبلا در هند باستان استفاده می شده است. حکاکی های معبدی هندویی از طبل های دو دستی شبیه طبلا وجود دارد که قدمت آنها به ۵۰۰ قبل از میلاد برمی گردد. طبلا به طور گسترده در سراسر هند باستان پخش شد. یک معبد هویسالشوارا در کارناتاکا حکاکی زنی را نشان می دهد که در اجرای رقص با طبلا بازی می کند.

با این حال ، این امپراتور مغول محمد شاه بود که طبلا را از محیط عامیانه بیرون آورد و به دربار خود آورد و در آنجا مورد استقبال گسترده قرار گرفت و در سراسر آسیای جنوبی محبوب شد.

 

ساختمان و ویژگی ها ساز کوبه ای طبلا tabla

ساز کوبه ای طبلا tabla از دو طبل کوچک تک سر و بشکه ای شکل و اندازه و شکل کمی متفاوت تشکیل شده است: به ترتیب baya و daya برای طبل های چپ و راست.

 

طبل کوچکتر ، که با دست غالب نواخته می شود ، dayan (به معنای واقعی کلمه “سمت راست”) ، dāhina ، siddha یا chattū نامیده می شود ، اما به درستی “tabla” نامیده می شود. این ماده از یک تکه مخروطی شکل ساخته شده است که بیشتر از درخت چوب ساج و گلاب است و تقریباً نیمی از عمق کل آن را خالی کرده است. Daya tabla با دست راست نوازنده (دست غالب) نواخته می شود و حدود ۱۵ سانتیمتر (۶ اینچ) قطر و ۲۵ سانتیمتر (۱۰ ~ اینچ) ارتفاع دارد. درام بر روی نت خاصی تنظیم می شود ، معمولاً یا مقوی ، غالب یا غالب کلید تکنواز است و بنابراین ملودی را تکمیل می کند. این نت اصلی راگا به نام Sa (مقوی در موسیقی هند) است. محدوده تنظیم محدود است ، اگرچه انواع مختلف در اندازه های مختلف تولید می شود ، هر کدام دارای طیف متفاوتی هستند. بلوک های استوانه ای چوبی ، معروف به گاتا ، بین بند و پوسته قرار می گیرند و با تنظیم موقعیت عمودی تنش را تنظیم می کنند. تنظیم دقیق هنگام ضربه زدن عمودی به قسمت بافته شده سر با استفاده از یک چکش کوچک و سنگین انجام می شود. در حالی که tabla معمولاً دارای دو طبل است ، یک tabla tarang ممکن است شامل ۱۰-۱۶ روز برای اجرای ملودی بر اساس چندین راگ باشد.

بایان طبلا کمی بزرگتر و عمیق به شکل کتری ، دارای قطر حدود ۲۰ سانتی متر (۸ اینچ) و ارتفاع ۲۵ سانتی متر (۱۰ اینچ) است. این بازی با دست غیر غالب بازی می شود ، bāyāñ (به معنای واقعی کلمه “چپ”) duggī یا dhāmā (به درستی “داگا” نامیده می شود) ، دارای صدای بیس بسیار عمیق تر است ، درست مانند پسر عموی دور خود ، طبل کتری. می توان پیدا کرد که بایها از انواع مختلفی از مواد تشکیل شده اند. برنج رایج ترین است ، مس گرانتر است ، اما عموماً بهترین است ، در حالی که آلومینیوم و فولاد اغلب در مدلهای ارزان قیمت یافت می شوند. گاهی اوقات از چوب استفاده می شود ، به ویژه در خریدهای قدیمی از پنجاب. خاک رس نیز استفاده می شود ، اگرچه برای دوام مورد پسند نیست. اینها عموماً در منطقه شمال شرقی بنگال یافت می شوند. ساختار و تنظیم بایا تقریباً یک پنجم تا یک اکتاو کمتر از طبل daya است. نوازنده از فشار پاشنه دست خود برای تغییر سطح و رنگ لحن هر درام در طول اجرا استفاده می کند.

 

این حالت نشسته متداول، مورد استفاده نوازندگان tabla است

 

سر هر درام دارای یک ناحیه مرکزی از “خمیر تنظیم” به نام سیاهی (روشن شده “جوهر” ؛ a.k.a. shāī یا gāb) است. سیاهی در بسیاری از طبل های با منشاء هندی رایج است. این روش به این طبل ها اجازه می دهد تا لحن هارمونیک تولید کنند و مسئول صدای منحصر به فرد آنها است.

 

 

سیاهی با استفاده از لایه های متعددی از خمیر تهیه شده از نشاسته (برنج یا گندم) با پودر سیاه با منشاء مختلف مخلوط می شود. ساختار دقیق و شکل دهی این ناحیه مسئول تغییر رنگ طبیعی طبل است که منجر به وضوح صدا (ناهماهنگی) و تنوع امکانات تنهایی منحصر به فرد این ساز است که دارای صدای زنگ مانند است. مهارت مورد نیاز برای ساخت مناسب این منطقه بسیار تصفیه شده است و عامل اصلی تمایز در کیفیت یک ساز خاص است. اولین بحث در مورد این تکه های خمیر در متن هندو Natyashastra یافت می شود.

برای ثبات هنگام نواختن ، هر طبل بر روی یک بسته حلقوی به نام chutta یا guddi قرار می گیرد که از الیاف گیاه یا مواد چکش خوار دیگری که در پارچه پیچیده شده است ، تشکیل شده است. آنها معمولاً هنگام نشستن با پا روی زمین روی زمین بازی می شوند.

نماد موسیقی ساز کوبه ای طبلا tabla

موسیقی هندی به طور سنتی تمرین محور است و تا قرن بیستم از نشانه های مکتوب به عنوان رسانه اصلی آموزش ، درک یا انتقال استفاده نمی کرد. قواعد موسیقی و آهنگسازی هندی به خودی خود از یک گورو به شیشیا آموزش داده می شود. بنابراین نماد شفاهی برای نواختن ضربات و ترکیبات طبلا بسیار توسعه یافته و دقیق است. اینها از هجا های onomatopoetic تشکیل شده و به عنوان bols شناخته می شوند.

یادداشت کتبی نت یک سلیقه محسوب می شود و استاندارد نیست. بنابراین هیچ سیستم جهانی یادداشت نوشتاری نت برای بقیه جهان برای مطالعه موسیقی هندی وجود ندارد. دو سیستم رایج برای نوشتن نماد توسط Vishnu Digambar Paluskar و Vishnu Narayan Bhatkhande ایجاد شده است. این نشانه ها به نام سازندگان مربوطه نامگذاری شده اند. هر دو این سیستم ها دارای خطوطی هستند که به خطی مانند لاتین یا Devanagari نوشته شده اند. تفاوت ها در بازنمایی مفاهیم مختلف یک ترکیب ، مانند تعالی ، خالی ، سوم (اولین ضرب در چرخه موزون) و خند (تقسیم بندی) بوجود می آید. تفاوت دیگر استفاده از اعداد در سیستم Vishnu Narayan Bhatkande برای نمایش ماتراس و ضربات اندازه گیری است ، در حالی که نمادهای پیچیده تری در سیستم Vishnu Digambar Paluskar برای نشان دادن یک ماترا ، کسرها و ترکیبات آن استفاده می شود.

 

تکنیک های اساسی نواختن ساز کوبه ای طبلا tabla

 

رپرتوار و تکنیک های طبلا عناصر زیادی را از پاخواه و مریدنگام وام می گیرند که با استفاده از کف دست به صورت جانبی اجرا می شوند. ساختار فیزیکی این طبل ها نیز دارای اجزای مشابهی است: سر کوچک پاکواجی برای دایان ، نقره قوری برای بایان و استفاده انعطاف پذیر از باس دهک. Tabla از بالا پخش می شود و از تکنیک های “نوک انگشتان و ضربه های دستی” استفاده می کند که امکان حرکات پیچیده تر را می دهد. زبان غنی tabla از جایگزینی برخی از خطوط اصلی تشکیل شده است. این ضربه های اساسی همراه با چند مثال به ۵ دسته اصلی تقسیم می شوند:

۱-     نواختن طبل راست دایانBols played on the dayan (راست / سه گانه درام)

Na: ضربه زدن به لبه سیاهی با دو انگشت آخر دست راست

Ta یا Ra: ضربه شدید با انگشت اشاره به لبه در حالی که همزمان با انگشت حلقه فشار ملایمی را به لبه سیاهی وارد می کنید تا حالت اصلی ارتعاش را سرکوب کنید.

tin: قرار دادن دو انگشت پایانی دست راست به آرامی در مقابل سیاهی و ضربه زدن به مرز بین سیاهی و میدان (طنین انداز)

te: ضربه زدن به مرکز سیاهی با انگشت وسط در دهانا قرانا ، یا استفاده از انگشتان میانی ، حلقه ای و کوچک به سبک واراناسی (بدون طنین)

Ti: ضربه زدن به مرکز سیاهی با انگشت اشاره (بدون طنین)

Tun: ضربه زدن به مرکز سیاهی با انگشت اشاره برای تحریک حالت ارتعاشی اساسی (طنین انداز)

TheRe: ضربه زدن به سیاهی با کف دست

۲-     نواختن طبل چپ بایان Bols played on bayan (چپ / باس درام)

ghe: نگه داشتن مچ دست و قوس دادن انگشتان بر روی سیاهی ؛ انگشتان میانی و حلقه ای سپس به میدان ضربه بزنید (طنین انداز است)

Ga: ضربه زدن به انگشت اشاره

Ka ، Ke یا Kat: (در bayan) ضربه زدن با کف دست و انگشتان (بدون طنین)

۳-     بولز همزمان روی دو درام نواخت

Dha: ترکیب Na و (Ga یا Ghe)

Dhin: ترکیبی از قلع و (Ga یا Ghe)

۴-     بولز یکی پس از دیگری به صورت متوالی نواخته می شود

تی ری کی تا

TaK = Ta + Ke

۵-     بولز به عنوان شعله واخته می شود

Ghran : Ge بلافاصله به دنبال Na

TriKe: Ti بلافاصله توسط Ke و Te دنبال شد

 

طبلا طالاس

طالاس وسعت موسیقیایی یک آهنگسازی را تعیین می کند. این ویژگی توسط گروه های ماتراس در یک چرخه زمانی مشخص مشخص می شود. طالاها از عناصر اصلی ، پیچ و مهره تشکیل شده اند. ماترا تعداد ضربانها را در یک ریتم تعریف می کند. تالاس می تواند ۳ تا ۱۰۸ ماتراس داشته باشد. آنها در چرخه های مکرر بازی می شوند. ضربات شروع هر چرخه به عنوان Sum شناخته می شود. این ضربان اغلب با نماد خاصی مانند “X” نشان داده می شود. این مهمترین ضربه چرخه است. سایر قسمت های تأکید شده تالا که با طالی (کف زدن) نشان داده می شوند ، در حالی که قسمت های خالی (خالی) به شیوه ای آرام اجرا می شوند. آنها با علامت O در نماد Vishnu Narayanan Bhatkhande نشان داده می شوند. تالی اغلب با یک عدد نشان دهنده میزان ضرب آن مشخص می شود. بخشهای جداگانه یا بندهای یک تالا Vibhagas نامیده می شود.

سه نوع اصلی تمپو یا لایا در نواختن طالع طبلا استفاده می شود: ۱) آهسته (vilambit) یا نیم سرعت ، ۲) متوسط ​​(مدیا) یا سرعت مرجع ، و ۳) سریع (خلوت) یا دو سرعت. مرجع نگه داشتن این سه تمپو به عنوان مرجع تغییرات دیگر این تمپوها نیز تعریف می شود مانند آادی لایا که در آن بول ها با سرعت یک و نیم با سرعت متوسط ​​پخش می شوند. دیگران مانند Ati Ati drut laya مخفف سرعت بسیار سریع است. نوازندگان مدرن tabla اغلب از ضربات در دقیقه نیز استفاده می کنند.

طالاهای زیادی در موسیقی هندوستانی وجود دارد. Teental یا Trital یکی از محبوب ترین تالاهای پخش شده در ساز کوبه ای طبلا tabla است. دارای ۱۶ ضرب و شتم یا ماتراس است و می تواند به صورت ۴ قسمت از هر ۴ ماتراس نوشته شود. Teental را می توان در دو سرعت آهسته و سریع پخش کرد. تالاهای دیگر مانند Dhamaar ، Ek ، Jhoomra و Chau talas برای تمپوهای آهسته و متوسط ​​بهتر است. در حالی که برخی از آنها با سرعت بیشتری شکوفا می شوند ، مانند تپه های Jhap یا Rupak. برخی از تالاهای محبوب در موسیقی کلاسیک هندوستانی عبارتند از:

Name Beats Division Vibhag
Tilwada ۱۶ ۴+۴+۴+۴ x 2 0 3
Teental (or Trital or Tintal) ۱۶ ۴+۴+۴+۴ X 2 0 3
Rupak (Mughlai/Roopak) ۷ ۳+۲+۲ ۰ X 2
Keherwa ۸ ۴+۴ X 0
Jhoomra ۱۴ ۳+۴+۳+۴ X 2 0 3
Jhaptal (or Japtal) ۱۰ ۲+۳+۲+۳ X 2 0 3
Ektal and Chautal ۱۲ ۲+۲+۲+۲+۲+۲ X 0 2 0 3 4
Dhamar ۱۴ ۵+۲+۳+۴ X 2 0 3
Dadra ۶ ۳+۳ X 0

 

طالاهای کمیاب هندوستانی

Name Beats Division Vibhaga
Adachoutal ۱۴ ۲+۲+۲+۲+۲+۲+۲ X 2 0 3 0 4 0
Brahmtal ۲۸ ۲+۲+۲+۲+۲+۲+۲+۲+۲+۲+۲+۲+۲+۲ X 0 2 3 0 4 5 6 0 7 8 9 10 0
Dipchandi ۱۴ ۳+۴+۳+۴ X 2 0 3
Shikar ۱۷ ۶+۶+۲+۳ X 0 3 4
Sultal ۱۰ ۲+۲+۲+۲+۲ x 0 2 3 0
Teevra ۷ ۳+۲+۲ x 2 3
Ussole e Fakhta ۵ ۱+۱+۱+۱+۱ x 3
Farodast ۱۴ ۳+۴+۳+۴ X 2 0 3
Pancham Savari ۱۵ ۳+۴+۴+۴ x 2 0 3
Gaj Jhampa ۱۵ ۵+۵+۵ x 2 0 3

 

طبلا قراناس Tabla gharanas

 

طبلا قراناس مسئول توسعه انواع مختلف نت های جدید ، تکنیک های مشخص نوازندگی ، سبک های آهنگسازی و ساختارهای موزون است. قراناس به عنوان وسیله ای برای حفظ این سبک ها بین نسل نوازندگان طبلا عمل کرد. اولین تاریخ ثبت شده از غارناها در اوایل قرن ۱۸ است. قران دهلی به عنوان اولین و قدیمی ترین سنت سنتی طبلا در نظر گرفته می شود. دانش آموزان آن مسئول تخمگذار غارناهای دیگر نیز بودند. هر یک از این غارانا شامل مشتی بازیکن برجسته و استاد است. آنها به ترتیب عنوان افتخاری ‘Pandit’ و ‘Ustad’ را برای هندوها و نوازندگان مسلمان طبلا دارند. مدرنیزاسیون و وسایل سفر در دسترس ، مرزهای سخت بین این غارناها را در دوران اخیر کاهش داده است.

قراناهای مختلف در طبلا

قرانا دهلی

قرانا لکنو

قرانا آجرادا

قرانا فاروخ آباد

قرانا بنارس

قرانا پنجاب

کایدا kayda

کایدا یا کیدا نوعی ترکیب ساز کوبه ای طبلا tabla است. دو نوع اصلی از ترکیبات طبلا وجود دارد: ثابت (از پیش ساخته شده) و بداهه (آهنگسازی و بداهه نوازی در هنگام تمرین یا اجرا). یک بذر موزون (موضوع) معرفی می شود ، که سپس به عنوان مبنایی برای توسعه از طریق بداهه و/یا ترکیب استفاده می شود. کلمه Kayda یک کلمه عربی یا هندی است که به معنی “قاعده” یا “سیستم قوانین” است.

قوانین بازی در کایدا پیچیده است ، اما به طور خلاصه ، فقط باید از پیچ هایی که در موضوع اصلی هستند استفاده کرد. این موضوع اصلی به عنوان Mukh شناخته می شود. شکل کایدا در دهلی قرانا بازی طبلا نشأت گرفته است و سه نقش اساسی و بسیار مهم را برای نوازندگان طبلا ایفا می کند.

دایان (Tabla سمت راست – همچنین به عنوان Dagga شناخته می شود) و بیان (Tabla سمت چپ – که فقط با Tabla شناخته می شود) از Tabla در هماهنگ سازی برای تشکیل Kayda استفاده می شود. Kaydas را می توان در هر Tala بازی کرد. اما در اکثر کنسرت ها Teental و Kaydas آنها اغلب اجرا می شوند. توجه داشته باشید که در تالاس هایی مانند دادرا و کهیروا یا در تئاها مانند بهجانی ، لگگی ها اجرا می شوند ، کایدا پخش نمی شود.

دلیل این امر این است که این تالاس ها/تکه های ذکر شده در خط قبلی به طور خاص برای موسیقی نیمه کلاسیک و سبک (باژان ، کیرتانس ، تومریس و غیره) پخش می شوند و نه برای موسیقی کلاسیک هندوستانی. غاراناهای مختلف Kaydas مخصوص به خود را دارند.

 

ساختار اساسی کایدا Kayda  –

  1. Mukh – Basic bol که به عنوان Mukh خوانده می شود به معنی چهره کایدا خاص است. پیچ های کایدا از موخ ساخته شده اند.
  2. دوحه – دوحه تکرار موخ ۳ بار است. دوحه به معنی تکرار است. در زبان هندی به آن Doharana می گویند که به معنی تکرار است.
  3. Adha Dohara – Adha Dohara تکرار اولین بول موخ است.
  4. ویشرم – ویشرم به معنی استراحت است. همانطور که از نامش پیداست ، یک دقیقه مکث از bol گرفته می شود.
  5. Adha Vishram – Adha Vishram تکرار مکث است یعنی تکرار بول که در Vishram تکرار شد.
  6. پالتا – پالتا گونه ای از پیچ و مهره های مختلف است اما این پیچ ها گیر کرده اند یا فقط از پیچ هایی هستند که در موخ وجود دارد. این پالتا قسمتی از کل کایدا است. حالا معنی این که پالتا یک بخش است چیست. این بدان معناست که مانند موخ ، دوحه ، اده دوحه ، ویشرم ، ادا ویشرم ، این ۴ نام تکرار نمی شوند یا نمی توانند تکرار شوند. بنابراین هیچ تکراری از هر ۴ نام گرفته شده وجود ندارد. بنابراین همه ۴ نامی که در بالا ذکر شد ، فقط یک بار پخش می شوند. اما یک پالتا ، همانطور که گفته شد یک بخش است. با پیوستن به پیچ های مختلف می توان بسیاری از اینگونه پالت (شکل جمع پالتا) را ایجاد کرد.
  7. Tihai – عبارت موسیقی ای که برای رسیدن به Sam/Sum سه بار خوانده یا نواخته شده است Tithai نامیده می شود. این آخرین قسمت یک کایدا است. قسمت آخر موخ سه بار پخش می شود یعنی ۳ بار و سپس کایدا خاص به پایان می رسد.

.

.

.